آرتش

آرتش

معنی کلمه آرتش در لغت نامه دهخدا

ارتش. [ اَ ت ِ ] ( اِ ) لغتی که در این ایام به مجموع سپاهیان مملکت داده اند . رجوع به ارتشتار و ارتیشدار شود.
ارتش. [ اَت َ ] ( اِخ ) رودیست در جنوب کیماک. ( حدود العالم ).

معنی کلمه آرتش در فرهنگ معین

(اَ تِ ) (اِ. ) نیروهای نظامی یک کشور.

معنی کلمه آرتش در فرهنگ عمید

۱. مجموع نیروهای نظامی یک کشور.
۲. بخشی از نیروی نظامی بعضی از کشورها.

معنی کلمه آرتش در فرهنگ فارسی

قشون، قوای نظامی، مجموع سپاهیان یک کشور
( اسم ) مجموع سپاهیان و قوای نظامی یک کشور توضیح این کلمه بدین صورت اصالت ندارد و بصورت نادرستی از لغت پهلوی ( ارتیشتر ) و معنی آن لفظا ( به گردونه ایستاده ) و توسعا جنگاوری که با گردونه به کار زار میرود میباشد استخراج شده است و درست آن بود که ( ارتشتار ) بمعنی مفرد و جمع آن ارتشتاران بکار میرفت یا ارتشتاران را بصورت اسم جمع بکار میبردند .
رودیست در جنوب کیماک

معنی کلمه آرتش در فرهنگستان زبان و ادب

{army} [علوم نظامی] سازمان نظامی کل یک کشور

معنی کلمه آرتش در دانشنامه عمومی

ارتش (فیلم ۱۹۹۶). «ارتش» ( هندی: आर्मी ) یا یاران فیلمی در ژانر کمدی - درام است که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سری دوی و شاهرخ خان اشاره کرد.

معنی کلمه آرتش در دانشنامه آزاد فارسی

اَرتش (army)
اَرتش
نیروی نظامی سازمان یافته برای جنگیدن. ارتش ملی را معمولاً به منظور پیشبرد خط مشی سیاسی هم در داخل کشور و هم در قلمرو کشور دیگر به کار می گیرند. بیشتر کشورها ارتشی ملی دارند که از راه سربازگیری (خدمتِ نظام اجباری) یا داوطلبانه (مزدبگیران حرفه ای) نیروهایش را به دست می آورد. ارتش های خصوصی را ممکن است افراد یا گروه ها استخدام کنند. همۀ تمدن های عهد باستان ارتش داشتند. نخستین ارتش منظم شناخته شده تاکنون، در حدود ۱۶۰۰ پ م در زمان آموسیس، فرمانروای مصر، پدید آمد. آموسیس نیروی کاملی مشتمل بر پیاده نظام، کمان داران، و ارابه سواران برای بیرون راندن متجاوزان هیکسوس تشکیل داد. شیوۀ فراهم کردن ارتش براساس سیستم سربازگیری نیمه اجباری را مصری ها ابداع کردند. در دوره های بعدی تاریخ یونان، سربازگیریِ اجباری امری عادی بود. اسپارتی ها جوانان را از سنین کودکی برای خدمت نظام آموزش می دادند و آنان را از ۲۱ تا ۲۶سالگی در قالب نیروی منظمِ تمام وقت برای پیاده نظام سنگین اسلحه یا هوپلِیت تربیت می کردند. در ارتش های رومی همۀ شهروندان مرد برای خدمتِ نظام در لژیونهای ۶هزار نفری جای می گرفتند؛ لژیون ها خود به واحدهای کوچک تر ۶۰۰نفری به نام کوهورت و کوهورت ها نیز به شش گروه ۱۰۰نفری به نام سنتوری تقسیم می شدند. مفهوم «خدمت نظام اجباری» بعد از اضمحلال امپراتوری روم همچنان پایدار بود؛ برای مثال، نیروی شبه نظامی آنگلوساکسون، که فیرد نام داشت، همۀ مردان سالم را در دفاع از بریتانیا در برابر مهاجمان دانمارکی و سپس نورمان ها به خدمت سربازی موظف کرد. ارتش سلحشوران و مزدوران (۱۰۶۶ـ ۱۶۴۸م). پادشاهان قرون وسطا به مردان مسلح سواره یا شوالیهها (شهسواران) متکی بودند؛ شهسواران خود به سِرفهای وابسته به زمین اتکا داشتند. بنابراین، اساساً تعداد افراد در ارتش های فئودالی کم بود و آنان فقط می توانستند برای مدت کوتاهی بجنگند. کسانی که می خواستند به خدمت نظام نروند، با پرداخت مبلغی با عنوان اسکاتیج از خدمت معاف می شدند. پیدایش دولت های ملّی در اروپا باعث رشد بیشتر ارتش های دایمی حرفه ای شد؛ آنان در تمرینات نظامی آموزش می دیدند، از آرایش رزمی برای به حداکثررساندن قدرت آتش استفاده می کردند، و انضباط را در خدمت نظام رواج می دادند. اختراع سرنیزه های حلقه دار و تفنگ های چخماقی سبب شد که سربازان نیزه دار را کنار گذارند و توانایی رزمی واحدها را با تیراندازی از سه ردیف آتش افزایش دهند. در این زمان توپخانۀ قابل جابه جایی و به طور کامل در ارتش ادغام شده بود. سازماندهی ناپلئون در ارتش خود با تشکیل چندین سپاه مستقل متشکل از دو تا سه لشکر و هر لشکر از دو تیپ و هر تیپ از دو هنگ و هر هنگ از دو گردان، گامی اساسی به سوی لشکرکشی های سریع و انعطاف پذیر بود. زدوخوردهایِ پیاده نظامِ سبک اسلحه همراه با افزایش ضایعاتی که توپخانه یا صف آرایی فشردۀ نظامی پدید می آورد، زمینه را برای ‎آغاز میدان های پراکندۀ نبرد فراهم کرد. در این زمان، پیروزی در جنگ به معنای نابودیِ کامل دشمن بود. سربازان ذخیره مشمولانی بودند که به ارتش امکان می دادند جنگ ها را تا آخرین نفس ادامه دهد. شکست فرانسۀ انقلابی موجب احیای شیوه های سنتی قرن ۱۸ و کاهش سربازگیری شد. در این میان، احداث راه آهن نیز در آرایش نیروهای نظامی تغییرات اساسی ایجاد کرد، امکان گسیل سریع نیروها را فراهم آورد، و راه تأمین مستمر آذوقه و مهمّات به جبهه و انتقال سریع کشته ها و زخمی ها به پشت جبهه را ممکن کرد. جنگ داخلی امریکا جنگ راه آهن لقب گرفته است. تا ۱۸۷۰ محدودیت های تدارکاتی، که از نقص های ذاتی ارتش ناپلئون بود، از میان برداشته شد و یک بار دیگر می توانستند ارتش هایی با بیش از ۱میلیون نیرو را آماده کنند. تا ۱۹۱۴ شمار ارتش های اروپای قاره ای به بیش از ۳میلیون نفر بالغ شد و مبنای آن سربازگیری بود. در این زمان، ادارۀ چنین نیروی عظیمی به ستاد کل نیاز داشت. زیرا تفنگ ته پُر و مسلسل باعث بروز تلفات سنگین تری می شد. در قرن ۱۹ استفاده از سلاح های آتشین و خطوط راه آهن برای جابه جایی نیروها و موادّ گوناگون بسیار توسعه یافت. اختراع موتورهای درون سوز سبب غلبۀ تدافع بر تهاجم شد. نقش تانک و رادیو در پیدایش جنگ زرهی یا حملۀ برق آسا (بلیتس کریگ) اساسی بود. ارتش ها را مجدداً به تشکیلاتی با تحرک زیاد سازماندهی کردند؛ مانند لشکرهای زرهی آلمان، که سرعت عمل، قدرت آتش، و غافلگیری را هم زمان برای انهدام استحکامات دفاعی ثابت به کار می گرفتند و درنتیجه عقبۀ ارتش دشمن را از کار می انداختند. در جنگ جهانی دوم نیروهای زمینی بسیار پرتحرک و دقیقاً با نیروی دریایی و هوایی هماهنگ بودند. نیاز به سوخت و تعمیر و نگهداری چنین ناوگان عظیم حمل ونقل، مجدداً نیاز به تجهیزات تدارکاتی را افزایش داد. پیچیدگی ارتش مکانیزه به دامنۀ وسیعی از مهارت ها نیاز داشت، که به راحتی با سربازگیری تأمین نمی شد. اختراع سلاح های هسته ایِ تاکتیکی مشکلات مربوط به تجمع انبوه را به شدت بیشتر کرد، بنابراین قدرت جابه جایی و تحرک حفاظت شده اهمیت بیشتری یافت تا تجمع و پراکنده کردن سریع نیروها در منطقۀ تحتِ خطر جدیِ شیمیایی میسر شود. از دهۀ ۱۹۶۰ پیشرفت های پیچیده ای در ساخت تانک ها و سلاح های ضد تانک، رادار تعیین موقعیت خمپاره انداز، و موشک های ردیاب حرارتی پدید آمد. ارتش های امریکا، شوروی، و اروپا در دهۀ ۱۹۹۰ به علت پایان جنگ سرد به میزان زیادی تقلیل یافتند. تعداد افراد ارتش بریتانیا از ۱۵۵هزار تن به ۱۱۹هزار تن کاهش یافت. ارتش امریکا در فوریۀ ۱۹۹۹ اعلام کرد که سرگرم ایجاد واحدهای جدیدی به نام نیروهای ضربتی است. این نیروها از لشکرهای سبک و سنگین تشکیل می شوند و به ارتش امکان می دهند که به بحران های ناگهانی پاسخ مناسب تری دهد.

معنی کلمه آرتش در ویکی واژه

(نظامی): ارتش.
سکوت ... در عرف آرتش به امتناع از انجام وظیفه تعبیر شده. «دکتر مصدق»

جملاتی از کاربرد کلمه آرتش

سیک می‌نویسد در همان زمان، ژنرال هایزر که در تهران بود، تلاش می‌کرد سران ارتش را قانع کند تا با رهبران انقلاب تماس برقرار کنند. ژنرال عباس قره‌باغی که جانشین ازهاری به عنوان رئیس ستادِ بزرگ آرتشتاران شده بود، هایزر را تحت تأثیر قرار داد و هایزر معتقد بود که آمریکا باید به او اعتماد کند. ژنرال قره‌باغی کسی بود که نخستین راه‌های ارتباطی میان سران ارتش و رهبران مذهبی انقلاب را ایجاد کرد. گری سیک با این حال می‌نویسد که اعتماد هایزر به قره‌باغی مقداری «ساده‌لوحانه» بوده‌است.