تعطل
معنی کلمه تعطل در فرهنگ معین
معنی کلمه تعطل در فرهنگ عمید
۲. از کار افتادن.
۳. متوقف گشتن کاری.
معنی کلمه تعطل در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تعطل
حزمت بسزا داد جهان داده و اینک در فکر که چون وارهد از ننگ تعطل
خیل غم آورده شاها بر من بیزور زور در تعطل تا شدم با نفس بد هنجار جار