الصاق
معنی کلمه الصاق در فرهنگ معین
معنی کلمه الصاق در فرهنگ عمید
معنی کلمه الصاق در فرهنگ فارسی
( مصدر ) چسبانیدن چسپانیدن دو سانیدن.
معنی کلمه الصاق در دانشنامه آزاد فارسی
فایل ضمیمه به پیغام های پست الکترونیکی. این فایل دقیقاً کپی فایل اصلی است که در رایانه فرستنده قرار دارد. این فایل می تواند یک سند، یک برنامه اجرایی و یا یک فایل فشرده شده باشد که از چندین قسمت تشکیل شده است.
معنی کلمه الصاق در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه الصاق
به رغم همراهی وزارت کشور، ستاد ایشان در معرفی نمایندگان ضعف داشت، بهطوریکه حتی برای دادن فتوکپی شناسنامه و الصاق عکس به آن نیز مشکل داشتند و هر روز کار را به تأخیر میانداختند که بهعنوان نمونه میتوان به شهر تهران اشاره داشت.»
طرح شناسنامه دار شدن کالاهای دندانپزشکی از طریق الصاق برچسب اطلاعات کالا همراه با هولوگرام بر روی تمام کالاها و مواد دندانپزشکی با همکاری شرکتها و اطلاعرسانی همزمان به دندانپزشکان در مورد کالاها و مواد تقلبی نیز در این اداره انجام شده و هماکنون نیز در حال پیگیری است.
وسپوچی ادعا کرد که در سال ۱۵۰۱ در طول سفر پرتغالی خود متوجه شده بود که برزیل بخشی از قاره ای است که برای اروپاییها جدید است و او آن را «دنیای جدید» نامیدهاست. این ادعا الهام بخش نقشهکش مارتین والدسیمولر شد تا دستاوردهای وسپوچی در سال ۱۵۰۷ را با استفاده از شکل لاتین «آمریکا» برای اولین بار در نقشه ای که جهان جدید را نشان میدهد، شناسایی کند. نقشه نگاران دیگر نیز از این روش پیروی کردند و تا سال ۱۵۳۲ نام آمریکا برای همیشه به قارههای تازه کشف شده الصاق شد.
به هرحال توبهنامه باب بهدست ارباب کیخسرو در کتابخانه مجلس ضبط شده و او شرحی دربارهٔ چگونگی بهدستآمدن آن به خط خود نوشته و بر روی صندوق محل نگهداری توبهنامه الصاق کرد.
اختیارات رئیسجمهور آمریکا شامل قدرتهایی که صریحاً در اصل دوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا قانون اساسی ایالات متحده آمریکا به رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا واگذار شده، قدرتهای رییس جمهور بر اساس لوایح کنگره، اختیارات تلویحی، و همچنین قدرت نرم که به ریاست جمهوری الصاق شده میشود.
بسم اللَّه، این باء بسم اللَّه حرف الصاق است و الصاق را ملصق به در باید تا سخن تمام شود و محکم گردد، نبینی که اگر کسی گوید: «بالقلم، بالّسکین» سخن ناقص بود اما اگر گوید: کتبت بالقلم، قطعت بالّسکین آن گه سخن تمام شود، و ملصق به اینجا ضمیر است چنان که ابن عباس گفت: معناه ابدأ بسم اللَّه میگوید بنام خدا آغاز کنم در همه کار و بوی تبرک گیرم بهمه حال، آن فراخ بخشایش بروزی دادن بر همه جانوران درین جهان، و مهربان بر مؤمنان در آن جهان. اگر کسی گوید، باء بسم اللَّه چرا بلند کنند و بدیگر جایها بلند نکنند؟ جواب آنست که این در اصل چنان بوده که در «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»، الف را از آن حذف کردند و طول آن بباء دادند تا دلیل بود بر حذف الف. مذکّران گویند این باء بلند کردند، لانّها صحبت اسم اللَّه فطالت و ارتفعت، اشار الی انّ من صحب اسم المولی طال و ارتفع فی الدارین. باء که با نام مولی صحبت کرد سر افراز با ها گشت. مؤمن که همه عمر با نام مولی صحبت دارد چه عجب اگر سرافراز دو جهان گردد؟!. و اسم در اصل سمو بوده است این و او از آخر وی طرح کردند و الف در اول وی افزودند تمامی کلمه را، تا بوی ابتدا کنند. و اشتقاق آن از سمت است و سمت نشان است یعنی که اسم نشانی بود مسمی را. و گفتهاند اشتقاق اسم از سموّ است، «و هو الارتفاع و العلوّ، یعنی ان الاسم یعلو. المسمی و الاسم ما علا و ظهر فصار علما للدلالة علی ما تحته من المعنی.