ساتیر
معنی کلمه ساتیر در دانشنامه عمومی
در اساطیر یونانی، یک ساتیر ( به یونانی: σάτυρος، ترجمه. sátyros، تلفظ sátyros ) ، همچنین به عنوان سیلنوس ( به یونانی: σειληνός seilēnós seːlɛːnós یک روح ) است.
مراسم دیونوسوس حدوداً بین ۵۰۰ و ۴۹۰ پ. م ( حدود ۲۵۰۰ سال پیش از کنون، 2500 Y. A )
یک نیمه اسب با نعوظ دائمی و اغراق آمیز. بازنمایی های هنری اولیه گاهی شامل پاهای اسب مانند می شود، اما در قرن ششم قبل از میلاد، آنها بیشتر با پاهای انسان نشان داده می شدند. موهایی شبیه یال، صورت های حیوانی و بینی های کشیده دارند و همیشه برهنه نشان داده می شوند. ساترها با ریبالد بودنشان مشخص می شدند و به عنوان عاشق شراب، موسیقی، رقص و زنان شناخته می شدند. آنها یاران خدای دیونیسوس بودند و اعتقاد بر این بود که در مناطق دورافتاده مانند جنگل ها، کوه ها و مراتع زندگی می کردند. آن ها اغلب سعی می کردند پوره ها و زنان فانی را اغوا کنند یا اغوا می شدند.
فیزیک شناسی
در هنر باستانی و کلاسیک یونان، ساتیرها با گوش و دم اسب نشان داده می شوند. آنها مانند انسان ها بر روی دو پا راست راه می روند. آنها معمولاً با صورت های حیوانی، بینی های کشیده و موهای یال مانند نشان داده می شوند. آنها اغلب ریشو و کچل هستند. مانند دیگر ارواح طبیعت یونان، ساترها همیشه برهنه به تصویر کشیده می شوند. گاهی پاهای اسب نیز دارند، اما در هنر باستانی، از جمله نقاشی های گلدان و مجسمه ها، ساتیرها اغلب با پاها و پای انسان نشان داده می شوند.
ساتیر و نیمفها اثر ویلیام آدولف بوگئریو
اندام تناسلی ساتیرها همیشه به صورت ایستاده یا حداقل بسیار بزرگ به تصویر کشیده می شود. فالهای راست آنها نشان دهنده ارتباط آنها با شراب و زنان است که دو جنبه اصلی قلمرو خدای آنها دیونوسوس بودند. در برخی موارد، ساتیرها بسیار شبیه انسان و فاقد یال یا دم به تصویر کشیده می شوند. با گذشت زمان، این روند عمومی شد، با ساتیرها در طول تاریخ یونان، جنبه های ظاهر حیوانی اولیه خود را از دست دادند و به تدریج بیشتر و بیشتر انسان شدند. در متداول ترین تصاویر، ساتیرها در حال نوشیدن شراب، رقصیدن، نواختن فلوت، تعقیب پوره ها یا همنشینی با دیونوسوس نشان داده می شوند. آنها همچنین اغلب در حال خودارضایی یا معاشرت با حیوانات نشان داده می شوند. در صحنه هایی از نقاشی های سرامیکی که ساتیرها را در حال عیاشی به تصویر می کشد، ساتیرهایی که در کنار ایستاده و تماشا می کنند اغلب در حال خودارضایی نشان داده می شوند.
معنی کلمه ساتیر در دانشنامه آزاد فارسی
در اساطیر یونان، موجود شهوتران مست، نیمی انسان و نیمی جانور. او گوش های نوک تیز، دو شاخ روی پیشانی و دُم داشت. ساتیرها ملازمان دیونوسوس، خدای شراب، و نماد نیروهای حیاتی طبیعت بودند. نویسندگان رومی آن ها را به اشتباه همان فاونوسهای بُز پای اساطیر ایتالیا می پنداشتند. ساتیرهای مسن را سیلنیمی نامیدند که برگرفته از نام سیلنوس، یار قدیمی و شهوتران دیونوسوس، بود؛ ساتیرهای جوان ساتیریسکینام داشتند. در هنر مسیحی شیاطین را به شکل ساتیرها تصویر می کردند.
جملاتی از کاربرد کلمه ساتیر
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به قاتل مادرزاد، گودال خونین وحشت، زندگی شیرین، تعطیلات رمی، نان، عشق و رؤیاها، دانشجویان گاسکونیا، کجا میروی، جنگ و صلح، بوکاچو ۷۰، ارواح مردگان، ساتیریکون فلینی، سه، مجلسگردان خونآشام است، چیچو و فرانکو در سال اختلاف نظر، قطار شب به میلان، کارمن و اینترپل اشاره کرد.
به ویژه در ایران که تاریخ نیست اساتیرشان را بن و بیخ نیست
آرتمیس برای یافتن معماران ماهر گروهی را به سراسر جهان فرستاد تا سرانجام آنان دو معمار برجسته را به نامهای ساتیروس و پیتیس یافتند. ارتفاع این بنا ۴۵ متر بودهاست و قسمت پایینی بنا به شکل مکعب بودهاست و روی هر کدام از چهار دیوار اصلی تندیسهایی به شکل خدایان و فرشتههای یونانی به چشم میخوردهاست. روی قسمت مکعبی شکل در پایین بنا یک هرم مرمری و سفید رنگ همراه با مردی که سوار بر اسب است (احتمالاً موسول) وجود داشتهاست. ستونهایی برای زیبایی در بیرون مقبره قرارداده شده بودند. این آرامگاه از خشم مسیحیان متعصب دور نماند و ویران شد.
اولین ضابطه سیگیلی که در کارهای اسپیر مشاهده میشود در جلد دوم «کتاب ساتیرها» مشاهده میشود.
فلیت صماخی صم قبل استماعه بهتک اساتیر المحارم فی الاسر
در تفاسیر دیگر هنگامی که آمیمونه به دنبال چشمه میگشت از فرط خستگی به خواب فرورفت و یک ساتیر به طور ناگهانی به او حمله کرد. آمیمونه پوزئیدون را پرستش کرد و در همان لحظه او ظاهر شد و نیزه سهشاخ خود را به سمت ساتیر پرتاب کرد که موجب گیرکردن آن درون سنگی گشت و ساتیر گریخت. بعد از فرار ساتیر، پوزئیدون با آمیمونه نزدیکی کرد و به او گفت نیزه سهشاخش را از درون سنگ بیرون بکشد که حاصل آن فوران آب چشمهای بود که بلافاصله از آن بیرون ریخت و چنین شد که، نام آن چشمه را آمیمونه نهادند.