( آرایش ) آرایش. [ ی ِ ] ( اِمص ، اِ ) ( از پهلوی آرایشن ) اسم مصدر آراستن. زیب. زینت. تدبیج. زیور. جمال. زَین. زبرج. حلیه. ( دهّار ). زهره. تنقیش. زخرف. تجمل. تزیین. تزین. تحلی. تقین. پیرایه : خرد گیر کآرایش کارتست نگهدار گفتار و کردار تست هم آرایش تاج و گنج و سپاه نماینده گردش هور و ماه.فردوسی.ز کرده برخ بر نگارَش نبود جز آرایش کردگارش نبود.فردوسی.هم آرایش پادشاهی بُوَد جهان بی درم در تباهی بُوَد.فردوسی.که فرهنگ آرایش جان بود ز گوهرسخن گفتن آسان بود.فردوسی.سلیح تن آرایش خویش دار بود کِت شب تیره آید بکار.فردوسی.یکی بنده باشم بدرگاه تو نخواهم جز آرایش گاه تو.فردوسی.زنی بود آرایش روزگار درختی کزو فر شاهی ببار فرانک بدش نام و فرخنده بود بمهر فریدون دل آکنده بود.فردوسی.این عن فلان و قال فلان دان که پیش من آرایش کراسه و تمثال دفتر است.طیان.خواجه بروزگار پدرم آسیبها و رنجها دیده است و ماندن وی ازبهر آرایش روزگار ما بوده است. ( تاریخ بیهقی ). وین همه آرایش باغ بهار بینی وین زیب و جمال و بهاش.ناصرخسرو.تن بیچارت زین شوی همی یابد این همه زینت و آرایش و این تحسین.ناصرخسرو.آرایش سپاه تو چون برکشند صف زین سرکشان خلخ و چاچ و تتار باد.مسعودسعد.بگفت اینقدر ستر و آسایش است وزین بگذری زیب و آرایش است.سعدی.- آرایش این جهان ؛ زخرف دنیا. زهره حیات دنیا. || ساز. سامان. آمادگی. اِعداد. تهیه. ساختگی. تنظیم.ترتیب : بیک هفته بودش بر آنجا درنگ همی کرد آرایش وساز جنگ.فردوسی.بسازند و آرایش ره کنند وز آرامگه رای کوته کنند.فردوسی.بسازیم و آرایش نو کنیم نهانی مگر باغ بی خو کنیم.فردوسی.|| تعبیه : نگه کرد آن رزمگه ساوه شاه به آرایش و ساز آن رزمگاه.فردوسی. || باندازه کردن جامه پس از کوک زدن آن. دوباره اندازه کردن خیاط جامه کوک زده را دربر صاحب آن. فعل آن ، آرایش کردن است. || در مثال ذیل معنی آرایش برای نگارنده مبهم است : و ایزد تعالی منفعت همه گوهرها به آرایش مردم بازبست مگر منفعت آهن که جمیع صنایع را بکار است و جهان آراسته و آبادان بدوست. ( نوروزنامه ). || اَدَب.رسم. آئین. نهاد :
معنی کلمه آرایش در فرهنگ معین
( آرایش ) (ی ِ )(اِمص . ) ۱ - زیب و زینت . ۲ - آماده شدن و صف کشیدن سپاه . ۳ - تصنع ، ظاهر - سازی . ۴ - زیبا کردن چهره .
معنی کلمه آرایش در فرهنگ عمید
( آرایش ) ۱. زیب و زینت، زیور. ۲. زینت دادن. ۳. آراستن صورت با مواد مخصوص، مانند کِرم، بزک. ۴. نظم وترتیب، نوع چیدن و منظم کردن. ۵. [قدیمی] قانون، قاعده، رسم. * آرایش خورشید: (موسیقی ) [قدیمی] از الحان سی گانۀ باربد: چو زد ز آرایش خورشید راهی / در آرایش بُدی خورشید ماهی (نظامی۱۴: ۱۸۰ ). ۱. زیب و زینت، زیور. ۲. زینت دادن. ۳. آراستن صورت با مواد مخصوص، مانند کِرم، بزک. ۴. نظم وترتیب، نوع چیدن و منظم کردن. ۵. [قدیمی] قانون، قاعده، رسم. * آرایش خورشید: (موسیقی ) [قدیمی] از الحان سی گانۀ باربد: چو زد ز آرایش خورشید راهی / در آرایش بُدی خورشید ماهی (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).
معنی کلمه آرایش در فرهنگ فارسی
( آرایش ) ( اسم ) ۱- زیب زینت زیور. آرایش در اصل زینت بافزایش است مقابل پیرایش ۲ - تعبیه تجهیز . ۳ - رسم آیین نهاد ادب . ۴ - تصنع ظاهرسازی . یا آرایش چهره صورت . فنی که برای خوش منظری چهره ( مخصوصا چهر. هنر پیشگان ) بکار برده شود. یامیز آرایش . میزی که لوازم آرایش را در آن جا دهند. زیب و زینت زیب و زینت، زیور، زینت دادن
معنی کلمه آرایش در فرهنگستان زبان و ادب
آرایش {arrange} [ورزش] چگونگی قرارگرفتن افراد تیم در زمین مسابقه {arrangement} [زبان شناسی] نحوۀ قرار گرفتن مجموعه ای از عناصر زبانی برحسب موقعیت و توزیع آنها {arrangement} [زیست شناسی- علوم گیاهی] نحوۀ قرارگیری یک قطعه نسبت به قطعات همسان {formation} [علوم نظامی] ترتیب قرار گرفتن تعدادی از یگان های نظامی به شکلی ویژه برای انجام یا آمادگی انجام مأموریتی خاص [عمومی] ← آرایه گری
معنی کلمه آرایش در دانشنامه عمومی
آرایش. آرایش به معنی افزودن به منظور زیبایی و از سادگی بیرون در اوردن صورت و زیبا تر شدن است و در اصل، در برابر واژه پیرایش قرار می گیرد که به معنی کم کردن است. امروزه، در اصطلاح عام، هر دو واژه به غلط در مورد زیبایی چهره یا بدن به کار می روند و به معنی عملیاتی هستند که ظاهر فرد ( بیشتر صورت و مو ) را زیباتر جلوه دهد. معمولاً در ایران آرایش برای بانوان و پیرایش برای مردان به کار می رود. آرایش و پیرایش اغلب در مکانی به نام سلمانی یا سالنهای زیبایی ( آرایشگاه ) توسط آرایشگر انجام می گیرد و لوازم آرایش نیز در فروشگاه هایی با همین عنوان یا در داروخانه ها فروخته می شود. در ایران، آرایشگرهای رسمی باید دوره های فنی حرفه ای مربوطه را که مهم ترین آن ها دوره «آرایش - پیرایش» است، با موفقیت گذرانده باشند. در طول تاریخ زیبایی و آراستگی ظاهر مورد توجه بوده و در زمان هایی این آراستگی افراطی و برای تفاخر و جلب توجه بیشتر در بین طبقات خاصی بوده است. در طول زمان آرایش نزد مصریان باستان را می توان مشاهده کرد که عمدتاً تا اطراف چشمان را با رنگ های سبز و خطوط سیاه رنگ آمیزی می کردند؛ مثلاً ملکه کلئوپاترا با کشیدن سرمه به دور چشمانش می خواست به آن قدرت نفوذ بیشتری ببخشد. پادشاهان و درباریان ایرانی و عرب با گذاشتن زیورآلات به گوش ها و ریش هایشان و پادشاهان و درباریان فرانسوی و انگلیسی با گذاشتن کلاه گیس بلند خود را از طبقات پایین تر متمایز می کردند. مردم قبایل سیاه پوست و سرخ پوست علاوه بر بکار بردن رنگ های شاد و زنده در چهره، خود را برای جشن ها می آراستند. خدمات زیبایی زنان از قبیل قرینه سازی ابرو، کوپ، آرایش چهره، شنیون، براشینگ، رنگ و مش و لایت، فر و بافت مو، خدمات ناخن، پدیکور، مانیکور، وکس صورت، اپیلاسیون، گریم و آرایش عروس. معمولاً تالارهای آرایش زنان در ایران در مغازه های بدون دید و بسته یا در منازل مسکونی یا در سالن هایی با دکوراسیون دایر است. معمولاً آرایش و زیبایی در زنان خیلی ملموس تر از مردان است. ایران هفتمین کشور مصرف کننده مواد آرایشی در دنیا و دومین کشور در خاورمیانه است. ژاپن اولین مصرف کننده مواد آرایشی جهان است. • متعادل سازی چهره ( گریم یا میکاپ یا چهره پردازی ) : شامل پاک سازی پوست، ترفندهای سایه روشن، طراحی سازی چهره، لیفتیگ صورت، ماسک. • سایه ها: رنگ دار کردن پشت پلک ها که بسته به رنگ و شکل آن انواع گوناگونی دارد. • رنگ و مش: تغییر دادن رنگ موهای شخص که در آن ترکیب رنگ و هماهنگی آن با رنگ پوست و شکل چهره ( چاقی و لاغری ) بسیار حائز اهمیت است. • دکلره: خارج نمودن پیگمنت های رنگی مو از ساختمان آن و بیرنگ شدن مو به تدریج در پایه های مختلف ( از ۲ تا ۱۱ ) • دکاپاژ: پاک کردن رنگ موی پیشین از روی مو که نوعی دکلره ضعیف است. • براشینگ: به عمل حالت دادن مو به وسیلهٔ برس و حرارت براشینگ گفته می شود. • هایلایت: به رنگ و مش هم زمان گفته می شود که مو حالتی سایه روشن پیدا می کند. • فر: یا پرمنات که موها را برای مدتی ( ۶ماه تا یکسال ) مجعد یا حالت دار می کند. • صاف: تغییر حالت مو از مجعد به حالتی لخت که هم مدت دار می باشد و هم دائمی. برای صاف کردن اغلب از اتوی مو استفاده می شود. • میزانپلی: میزان کردن پل های گوگردی مو به وسیله بیگودی های مخصوص • شینیون: جمع کردن کامل موها و فرم دادن آنها. • مانیکور: فرم دادن و مرتب کردن ناخن های دست • پدیکور: فرم دادن و مرتب ناخن پا • خودآرایی: آرایش یا پیرایش توسط خود شخص صورت می گیرد ( به جای آرایشگر ) • آرایش کارتونی: آرایش و رنگ آمیزی چهره کودکان به شکل گل و گیاه، حیوانات یا دلقک • آرایش عروس: آرایشی متفاوت برای رفع عیوب پوست، رنگ دادن به آن و از همه مهم تر ایجاد ظاهری زیبا برای عروس. • میکروپیگمنتیشن: این کار فرایند کاشت رنگدانه های سازگار با بدن، در عمق مشخصی از لایه پوست، با حداقل آسیب به بافت پوستی است. [ نیازمند منبع]
معنی کلمه آرایش در دانشنامه آزاد فارسی
آرایش. آرایش (زیست شناسی) (taxis) حرکت یاخته، مانند باکتری، پروتوزوآ، جلبک تک یاخته ای، یا گامت، در پاسخ به محرّک خارجی. حرکتی که به سمت محرّک جهت گیری شود گرایش مثبت، و در جهت عکس محرّک گرایش منفی توصیف می شود. جلبککلامیدوموناسبا شناکردن به سمت منبع نوری گرایش مثبت دارد تا میزان فتوسنتز را افزایش دهد. شیمی گراییپاسخ به محرک شیمیایی است. بسیاری از باکتری ها به سمتی حرکت می کنند که غلظت های بالایی از مواد غذایی دارند.
معنی کلمه آرایش در ویکی واژه
زیبا کردن چهره با استفاده از مواد آرایشی مانند کِرم، پودر، رُژ، یا برداشتن موهای زائد صورت و بدن یا پیچیدن و درست کردن موها. زیب، زینت، زیبا کردن چهره. ترتیب و نظم و چگونگی قرار گرفتن اجزا یا اعضای چیزی در کنار هم از روی تناسبی خلص.آماده شدن و صف کشیدن سپاه. تصنع، ظاهر سازی.
جملاتی از کاربرد کلمه آرایش
روی زیبای تو آرایش هر انجمن است لعل شیرین تو شور دل هر مرد و زن است
ز مشک آرایش کافور کرده ز کافورش جهان کافور خورده
۱- نگاه کردن به جنبههای گوناگون؛ برای نمونه اگر کسی بگوید: «سخنان انسانهای بزرگ که در گذشته میزیستهاند مانند مواد آرایشیاند که پس از مدتی دیگر نباید آنها را استفاده کرد». میتوانیم در پاسخ بگوییم: ما دربارهٔ سخنان آنها گفتوگو میکنیم که پیامد اندیشهٔ بشر است نه دربارهٔ مواد آرایشی. آنگاه، به جنبههای گوناگونِ میان این دو پدیده بنگریم و بگوییم: برخی از سخنان بزرگان بخشی از اندیشه بشر را در بر میگیرند که پس از گذشتِ سدهها هنوز درست هستند.
هستی چمنی داشت ز آرایش عبرت چون شمع گلی چند به نوک مژه چیدم
فلورانس نایتینگل گراهام (۳۱ دسامبر ۱۸۸۱ – ۱۸ اکتبر ۱۹۶۶)، که نام تجاری وی الیزابت آردن بود، یک بازرگان کانادایی-آمریکایی بود که الیزابت آردن، آیانسی. را بنیان نهاد و یک مؤسسه لوازم آرایشی را در ایالات متحده ساخت. تا سال ۱۹۲۹، او دارای ۱۵۰ سالن در اروپا و ایالات متحده بود. ۱۰۰۰ محصول او در ۲۲ کشور به فروش میرسید. او تنها مالک بود و در اوج کار خود یکی از ثروتمندترین زنان در جهان بود.
آسایش نظری، آرایش قمری پیرایه شکری، همسایه عسلی
سلمانی از نام سلمان فارسی صحابی ایرانی پیامبر اسلام برگرفته شدهاست. او بود که در آغاز اسلام موهای سر پیامبر را کوتاه میکرد و دیگران از این کار زیبای ایرانیان خوششان آمد و نام سلمانی به معنای پیرایشگر یا در اصطلاح آرایشگر مردانه جا افتاد.
هر کسی چیزی کز آن خویش داشت بهر آرایش همه در پیش داشت
اتیل سلولز معمولاً به عنوان ماده پوششی برای قرصها و کپسولها به کار میرود، زیرا یک سد محافظ ایجاد میکند که از آزاد شدن سریع مواد فعال در دستگاه گوارش جلوگیری میکند. این ماده همچنین به عنوان چسب، قوام دهنده و تثبیت کننده در انواع فراوردههای غذایی، آرایشی و بهداشتی و دارویی کاربرد دارد.
موج جدید فشار بر دانشجویان در ارتباط با حجاب اجباری همزمان با شروع سال تحصیلی ادامه دارد. به عنوان مثال سیگار، کفش چکمه ساق بلند با پاشنه و آرایش توسط دانشجویان از جمله مواردی است که در آییننامه انضباطی دانشگاه علامهطباطبائی مربوط به سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ ممنوع اعلام شده است. همچنین در این آییننامه، بر روی «رعایت موازین شرعی در ارتباط با نامحرم» تأکید شده و پوشیدن شال و کلاه بدون روسری یا مقنعه و پوشیدن روسری کوتاه ممنوع شده است.
روی و مو هرگاه آرایش دهد دلدار من بوسم و بویم گهی آئینه گاهی شانه را
و شرف این جوهر خسیس متبدل الاحوال – که جسم است – از پیوستگی او با نفس بدانچه بدو همی رسد از حس و حرکت ارادی و آرایش های روحانی، مر نفوس عقلا را دلیل بر شرف یافتن نفس نیز از پیوستگی او با جسم به راه حواس از علم و حکمت. از بهر آنکه هر یکی از این دو جوهر پذیرنده صورت است و شرف جوهر به صورت است و صورت جسم محسوس است و صورت نفس معقول است، و چو صورت محسوس مر جسم را بدین پیوستگی که یاد کردیم همی (به) حاصل آید، (خردمندان را بباید شناختن که صورت معقول مر نفس را نیز از این پیوستگی که یاد کردیم همی به حاصل آید،) و داند خرد تمام و نفس بیدار گشته که چو از این صنع مر این یک جوهر را که جسم است چندین شرف و کمال به حاصل آید، روا نباشد که مر آن دیگر جوهر را از این صنع فایده ای نباشد، و روا نباشد که صنع (صانع) حکیم بر دو جوهر اوفتد: از یک روی حکمت و خیر و تشریف باشد، وز دیگر روی جهل و شر و توضیع باشد.
به نظر میرسد که مدول یانگ الیاف کربن و البته به آرایش یافتگی بلورهای گرافیت در الیاف کربن است. در حالی که استحکام به وسیله اتصال بین لیفی تعیین میشود.
ادرار محصول تصفیه خون در کلیهها است. انسان ممکن است به دلایل مختلف ادرار مصرف کند. در فرهنگهای باستانی از ادرار برای لوازم آرایشی و بهداشتی استفاده میکردند. ادرار درمانی یک شکل از طب جایگزین است.
درد گفتار نگر، گوش به افسانه ببند شعله را تیغ کن، آرایش با دود مخر
آرایشگر شهر سِویل یا ریشتراشِ اشبیلیه نمایشنامهای فرانسوی از پیر بومارشه است.
به هر صورت چنین قضاوتی از فون مانشتاین عادلانه به نظر نمیرسد؛ چرا که او در سالهای پایانی چنگ آرایشهای ضعیف را فرماندهی کرد و همچنان قابلیت رهبری درخشانی از خود نشان داد. احتمالاً این سخنان هیتلر ناشی از درخواستهای مکرر فون مانشتاین برای دریافت آزادی عمل یا بهانهای برای اقناع خود در ارتباط با کنار نهادن او بدون اشاره به ناکامی نظامی خاصی بود.
کند دلدار آرایش بهانه زند ناگه به چین زلف شانه
از هر بن مو چشمه خون بازگشادم آرایش بستر ز شفق میکنم امشب
هدف مؤلف از نگارش این اثر، اساساً آن بودهاست که مجموعهای از معارف و آداب مشرق را در اختیار نسل جوان مغرب قرار دهد. اما علاوه بر این کتاب شامل بخشهایی مربوط به تاریخ اندلس و شاعران اندلسی نیز میباشد. ابن عبد ربه، العقد الفرید را در سالیان دراز تألیف کرده و پیوسته مطالب و مندرجات بخشهای تنظیم یافته و طراحی شد، آن را مورد افزایش و کاهش یا آرایش و پیرایش قرار میداده است. اما تدوین نهایی کتاب باید در سالهای آخر عمر وی صورت گرفته باشد.