ابنای جنس
معنی کلمه ابنای جنس در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ابنای جنس
ابنای جنس ما را، چون مهره های شطرنج از بهر جنگ آرد، دوران به خانه ما
درویشِ بیمعرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد. «کادَ الفَقْرُ أنْ یَکُونَ کُفْراً» که نشاید جز به وجودِ نعمت برهنهای پوشیدن یا در استخلاصِ گرفتاری کوشیدن، و ابنای جنس ما را به مرتبهٔ ایشان که رساند و یَدِ عُلْیا به یَدِ سُفْلی چه ماند؟ نبینی که حق جَلَّ وَ عَلا در محکم تنزیل از نعیمِ اهلِ بهشت خبر میدهد که اولئِکَ لَهُم رِزْقٌ مَعلومٌ تا بدانی که مشغولِ کفاف از دولتِ عفاف، محروم است و مُلْک فَراغت، زیرِ نگینِ رزقِ معلوم.
ولکن آدمی را فردا دید آن حرمان و بازخواست از تضییع آن دولت خواهد بود و ابنای جنس خود را در تمتعات دولت «واذا رایت ثم رایت نعیما و ملکا کبیرا» خواهند دید و عذاب حرمان این دولت و مخالفت فرمان خواهند کشید که بهایم را این دو هیچ نیست «بل هم اضل» ازینجاست. و اگر آدمی بکلی ترک تمتعات بهیمی و حیوانی کند از تربیت قالب بازماند و از فواید آن محروم گردد.
منکر آئینهاند آنها که اهل عزلتاند خلوتی کابنای جنسی گنجد آنجا کثرت است
چند جویی برین و آن پیشی؟ نه کز ابنای جنس خود بیشی؟
بدین گنه که ز ابنای جنس واماندم مرا بصحبت نا جنس می کنند عذاب
و بسیار بود که عیار پیشگان به اعفا و شجاعان مشابهت نمایند با آنکه دورترین همه خلق باشند از فضل و فضیلت، تا به حدی که اعراض از شهوات و صبر بر عقوبات سلطان، از ضرب سیاط و قطع اعضا و اصناف جراحات و نکایات که آن را التیام نبود، از ایشان صادر شود، و باشد که به اقصی نهایت صبر برسند، و به دست و پای بریدن و چشم کندن و انواع عذاب و نکال و مثله و صلب و قتل رضا دهند، تا اسم و ذکر در میان قومی ابنای جنس و شرکای خویش، که در سوء اختیار و نقصان فضیلت مانند ایشان باشند، باقی و شایع گردانند. و همچنین شجاعت نماید کسی که از ملامت قوم و عشیرت یا از خوف سلطان یا از سقوط جاه محترز باشد، و یا کسی که بارها به طریق اتفاق بر اقران ظفر یافته باشد، تا ثقتی که از تکرار آن عادت در تخیل او راسخ بود و عدم معرفتی که به مواقع اتفاقات او را حاصل باشد موجب معاودت او با مثل آن حال شود. و همچنین عشاق در طلب معشوق، از غایت رغبت در فجور یا از فرط حرص بر تمتع از مشاهده او، خویشتن را در ورطه های خوف اندازند و مرگ بر حیات اختیار کنند.
ز ابنای جنس خود، به حذر باش، زآنکه آب با آن سرشت پاک بآیینه دشمن است
خواجه یکی شب به تمنای جنس زد دو سه دم با دو سه ابنای جنس
پس چنان زیبد ز لطف شاملت کین بنده نیز یابد از ابنای جنس خود بر تبت برتری