آسانسور
معنی کلمه آسانسور در فرهنگ عمید
معنی کلمه آسانسور در فرهنگ فارسی
بالارو، وسیلهای جهت رفتن به طبقات بالایاپایین بنا، دستگاهی که درساختمانهای چند آشکوبه نصب میکنند
معنی کلمه آسانسور در دانشنامه آزاد فارسی
وسیله ای مکانیکی برای بالا و پایین بردن انسان یا کالا بین طبقات بنا. الیشا گریوز اوتیس، مخترع امریکایی، نخستین آسانسور نفربر را در ۱۸۵۲ ساخت و در ۱۸۵۷ آن را نصب کرد. از دهۀ ۱۸۸۰ و با اختراع آسانسور، بنای آسمان خراش ها امکان پذیر شد. آسانسور معمولاً سکو یا اتاقکی است که از کابلی آویزان است و کابل را موتوری جمع یا باز می کند. در اطراف محور موتور نیز ضامن های ایمنی تعبیه می کنند. آسانسورهای اولیه هیدرولیکی بودند و وزنۀ تعادلداشتند. آسانسورهای برقی از اوایل قرن ۲۰ رایج شدند. قبل از این که آسانسورها خودکار شوند، متصدی آسانسور وظیفۀ به حرکت درآوردن و متوقف کردن آسانسور، و نیز بازکردن و بستن در آن را به عهده داشت.
معنی کلمه آسانسور در ویکی واژه
اتاقک متحرکی که به وسیلهٔ آن از طبقهای به طبقات بالا روند یا از طبقهٔ بالا به پایین فرود آیند؛ بالابر، آسانبر. (فرهنگستان اول)
جملاتی از کاربرد کلمه آسانسور
روایتهای متعددی برای دلیل نامگذاری این نوع ارائه وجود دارد که یکی از معتبرترینهایش به زمان محدود سخنران یا ایدهپرداز اشاره دارد که به دلیل مشغله کاری مدیران اجرایی و صاحبان شرکتها، زمانی برای برگزاری جلسه بازاریابان یا ایدهپردازان ندارند و معمولاً ایدهپردازان و بازاریابان تلاش میکنند در آسانسور مدت زمانی که مدیر اجرایی یا صاحب شرکت از طبقه پارکینگ یا همکف به آخرین طبقه که دفترش است میرود ایدهشان را مطرح کنند.
ابتدا آسانسورها کامل و بستهبندی شده از خارج از کشور به ایران وارد شدهاست. اما به تدریج شرکتهای ایرانی فروش و نصب آسانسور در ایران به وجود میآیند و در سال ۱۳۴۵ اولین کارگاه تولید در و کابین توسط اوکسن الکسانی با کپیبرداری از روی در و کابینهای شرکتهای اروپایی به وجود میآید.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به سلام بر غم، لو مان، یک رابطه همهجانبه و آسانسوری بهسوی قتلگاه اشاره کرد.
بودو یکی از مؤسسها و مدیر هنری اسبق گروه تئاتر نیویورک، خدمات تعمیر آسانسور است که آن را بیشتر به خاطر نمایش گاتز، که اقتباسی کامل از گتسبی بزرگ است میشناسند. نیویورک تایمز گاتز را " قابل توجهترین دستاورد تئاتر نه فقط امسال بلکه در این دهه " نامید. گاتز در سالن تئاتر عمومی در نیویورک، سالن اولد ویک در لندن و در سالنهای تئاتر بیش از ۲۵ شهر دیگر در سراسر جهان، اجرا شد.
در آسانسور قلابی آقای پو سرپرستی بودلرها را به ازمی و همسرش جروم اسکوالر
نوعی آسانسور است که با زنجیر یا طناب فولادی آویزان شده و نیروی رانش به طریقی به غیر از اصطکاک به آن وارد میشود. در این نوع آسانسورها قاب وزنه وجود ندارد.
زیرزمین به عنوان طبقهٔ صفر در نظر گرفته شده و همکف به عنوان طبقه اول خیابانهای باریک در طبقهٔ هم کف شیارهایی هستند از بازشوهای آتریوم به طبقهٔ صفر نور طبیعی از طریق این شیارهای روی زمین به طبقات زیرین لایهٔ صفر میرسد. این شیار (فضای باز) در واقع آتریومی است شامل آسانسورها و راه پلههایی که طبقه صفر را به طبقه اول مرتبط میسازد و با سقفی شفاف پوشیده شدهاست. طبقهٔ همکف توسط باغچهها درختها و بوتهها خدمات عمومی شهری امکانات ورزشی امکانات فرهنگی مغازهها رستورانها کافه و امکانات تفریحی اشغال شدهاست.
رام گوپال وارما، با او در یک آسانسور مواجه شد و متوجه جذابیت و ظاهر زیبای او شد و از او خواست که در فیلمهای او نقش ایفا کند، که او علاقه چندانی به این درخواست نشان نداد. رام گوپال وارما، تصمیم گرفت او را متقاعد کند و نقش آفرینی یکی از شخصیتهای فیلمی که در آینده قرار بود در آن سرمایهگذاری کند و بسازد را به او پیشنهاد داد.
کارپانتیه، با پشتیبانی دسنوس، به عضوی از جنبش سورئالیستها مبدل شد که بعدها در آثارش تأثیر مهمی گذاشت. نخستین دو داستان کوتاهی که نوشت، «دانشجو» و «معجزهٔ آسانسور»، به سبک سورئالیستی است. کارپانتیه، هرچند مشهورترین آثارش را به زبان اسپانیایی نوشت، قادر بود که به زبان فرانسه بنویسد. مثلاً داستان «قصهٔ ماهها» را به فرانسه نوشت و، بسته به مخاطبانش، به فرانسه یا اسپانیایی مصاحبه میکرد. کارپانتیه در انقلاب سورئالیستی شرکت جست و با شاعرانی مانند لویی آراگون، تریستان تزارا و پل الوار و نقاشانی مانند جورجو دِ چیریکو، ایو تانگی و پابلو پیکاسو آشنا شد.
آسانسوری مسافران خود را در نقاط مختلف سوار میکند