اثنان

معنی کلمه اثنان در لغت نامه دهخدا

اثنان. [ اِ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) ( در حالت رفعی ) دو. || دو مرد. ( مهذب الاسماء ).ج ، اَثناء. || روز دوشنبه. ج ، اَثانین.
اثنان. [ اِ ] ( ع مص ) کهنه گردیدن : اثن الهَرِم. ( منتهی الارب ).
اثنان. [ اُ ]( اِخ ) موضعی است در شام. ( معجم البلدان ) ( مراصد ).

معنی کلمه اثنان در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ( اِ. ) ۱ - دو، عدد دو. (در حالت رفعی ). ۲ - دو مرد. ۳ - روز دوشنبه .

معنی کلمه اثنان در فرهنگ فارسی

دو، عدد دو
( اسم ) در حال رفعی . ۱ - دو دو مرد. ۲ - روز دوشنبه .
موضعی در شام

معنی کلمه اثنان در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَثْنُونَ: عقب می کشند ("یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ "یعنی شانه خالی می کنند یا سر در گریبان فرو میبرند .کلمه یثنون از باب ثنی الشیء ، یثناه ، ثنیا است ، بر وزن فتح ، یفتح ، فتحا ، و مصدر آن ، یعنی ثنی به معنای عطف و پیچاندن است ، و نیز به معنای رد و مرتبط بودن بعضی ...
ریشه کلمه:
ثنی (۲۹ بار)

معنی کلمه اثنان در ویکی واژه

دو، عدد دو. (در حالت رفعی)
دو مرد.
روز دوشنبه.

جملاتی از کاربرد کلمه اثنان

یقال للمرأة زوج و زوجة، و الزّوج افصح و هو لغة القرآن، و الزّوج اثنان و واحد قال اللَّه تعالی وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ فجعل کل واحد منهما زوجا.
«یهرم ابن آدم و یشبّ منه اثنان الحرص علی المال و الحرص علی العمر»
ایران‌دخت گفت: مباد که شاه به اضطرار باید بود، و اگر، والعیاذ بالله، غمی حادث گردد عزیمت مردان در ملازمت سیرت ثبات و محافظت سنت صبر تقدیم فرماید، چه رای روشن او را مقرر است که جزع رنج را زیادت کند، که المصیبة للصابر واحدة و للجازع اثنان. و نیز از اسباب امکان و مقدرت چیزی قاصر نیست که بدان تاویل غمگین شاید بود: هر آفت و هر مشغولی که تازه شود دفع آن ساخته است و مهیا.
شَهادَةُ بَیْنِکُمْ هر چند بلفظ خبر گفت، اما بمعنی امر است، یعنی: لیشهد اثنان ذوا عدل منکم. بصریان گفتند: تقدیر آیت آنست که: شهادة بینکم شهادة اثنین، و قیل: شهادة بینکم فیما امرکم ربکم و فرض علیکم ان یشهد اثنان ذوا عدل منکم.
و قیل هو اسم مصدر کالزور یستوی فیه الواحد و الاثنان و الجمع و المذکر و المؤنث.
و قال ابن عباس و مقاتل: خمسة انهار من صفر مذاب کالنّار تسیل من تحت العرش یعذبون بها ثلاثة علی مقدار اللیل و اثنان علی مقدار النّهار. و قیل انّهم یخرجون من حرّ النّار الی الزّمهریر فیبادرون من شدّة الزّمهریر الی النّار. و قیل هو انّهم یحملون اثقال اتباعهم کما قال تعالی: «وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ» «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ» یعنی نبیّهم یشهد علیهم، «مِنْ أَنْفُسِهِمْ» یعنی من بنی آدم. و قیل من قومهم، «وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی‌ هؤُلاءِ» یعنی علی امّتک و قومک، ثمّ الکلام ها هنا ثمّ قال: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ» ممّا امروا به و نهوا عنه، تبیان اسم فی معنی البیان و مثل التبیان التّلقاء و لو قرئت تبیانا بفتح التّاء علی وزن تفعال لکان وجها لانّ التّبیان فی معنی التّبیین و لکن لم یقرأ به احد من القرّاء فلا یجوز القراءة به، «وَ هُدیً وَ رَحْمَةً» للجمیع، «وَ بُشْری‌ لِلْمُسْلِمِینَ» خاصّة. و قیل هدی من الضلالة و رحمة لمن آمن به و بشارة لمن اطاع اللَّه عزّ و جلّ.
یا هلالاّ بدالاربع عشر لثمان و اربع واثنان
انا کالشوک سیدی کالورد فهما اثنان فی الحقیقه فرد
و در صفت اثنان دو قولست: یکی آنست که دو گواه‌اند که گواه باشند بر وصیت موصی. دیگر آنست که دو وصی‌اند، و در حال سفر علی الخصوص تاکید امر را دو وصی گفت، و دلیل برین قول آنست که در سیاق آیت گفت: فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ، و معلوم است که گواهان را سوگند لازم نیاید، و نیز آیت در دو وصی آمد که خیانت کردند در وصیت، و رسول خدا ایشان را سوگند داد، و بر این قول شهادت بمعنی حضور باشد، کقوله تعالی: وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ ای و لیحضر. تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ ای صلاة العصر.
قوله تعالی: وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا ای اعمل السفینة بِأَعْیُنِنا ای بمرئی منّا و بمنظر منّا. و قیل: علی اعیننا کقوله: وَ لِتُصْنَعَ عَلی‌ عَیْنِی یقال: ما زال فلان بعینی حتی و اراه عنّی الجدار، و درین آیت «اعین» گفت و در جای دیگر در قرآن بِأَعْیُنِنا و آن بمعنی عینین است، بو موسی اشعری گوید: که مصطفی (ص) گفت: «الاثنان فما فوقهما جماعة