آبله‌ای

معنی کلمه آبله‌ای در ویکی واژه

دارای اثر آبله.

جملاتی از کاربرد کلمه آبله‌ای

فصل سیزدهم به بررسی مزاج بیمار آبله‌ای از نظر لینت و یبوست اختصاص دارد. در این فصل، تفاوت روشهای درمانی از نظر تجویز دارو و تعیین دستور غذایی برای هر دو مزاج شرح داده شده است.
در فصل دوازدهم، دستور غذای بیمار آبله‌ای و سرخکی باتوجه به نوع مزاج بیمار آمده است؛ مثلاً، ماءالشعیر مخلوط با آب انارترش برای بیمار آبله‌ای بسیار نافع و برای بیمار مبتلا به سرخک مفیدتر است.[پاورقی ۱۵]
خون گشتن دل باعث واماندگی‌ام بود تا آبله‌ای در قدم لنگ شکستم
بهشت عافیتت گوشهٔ دل‌ست مبادا چو اشک آبله‌ای بر هزار نیش برآیی
موادی چون آب کدو و آب هندوانه، که تولید بلغم و رطوبت می‌کنند، برای بیماران سرخکی نافع تر است تا برای بیماران آبله‌ای، چون به عقیده وی سرخک از غلبه صفرا در خون حادث می‌شود و موادی چون آب انار و آبغوره که علاوه بر تبرید، خشکی و غلظت می‌آورند، برای بیمار آبله‌ای مناسب ترند.[پاورقی ۱۶]
چون آبله‌ای‌ست دل پر از خون او نیز ز آتش دارم چو آبله بر کف دست
آه از آن کس که زند بر دل من داغ عجب بر کف پای دل من از ره او آبله‌ای
ریخت ندامت به دامنم دل پر خون آبله‌ای بود حاصل کف افسوس
مشق خط بی‌پا و سرم‌سبحه شماری‌ست کاش آبله‌ای نقطه گذارد به سرانگشت
از آبله‌ای تازه گل باغ ارم حاشا که شود طراوت روی تو کم
مزد تلاشم به رهت دیده ندارد گهری آبله‌ای ‌کو که نهم در قدم خویش سری
پایمالیم و فارغ ازگله‌ایم سر به بالین شکر آبله‌ایم
آسان شمر از ورطهٔ تشویش ‌گذشتن گر زیر قدم آبله‌ای پل شده باشد