اخرس. [ اَ رَ ] ( ع ص ) گنگ. ( زمخشری ) ( زوزنی ) ( مؤید الفضلاء ) ( مهذب الاسماء ). کندزبان. بی آواز. لال. مؤنث : خَرْساء. ج ، خُرس ، خُرسان : عاشقی بر خور و بر شهوت خود راست چو خرس نفس گویای تو در حکمت ازآنست اخرس.سنائی.|| لَبَن اَخرس ؛ شیر خفته. شیر غلیظ. شیر کلچیده. شیر بسته. || علم اخرس ؛مناره راه که آواز صدا از وی نیاید. و رجوع به اخرسان شود. اخرس. [ اَ رَ ] ( اِخ ) رجوع به الب ارسلان شود. اخرس. [ اَ رَ ] ( اِخ ) شیخ عبدالغفاربن عبدالواحدبن وهب ملقب به الأخرس. از مشاهیر شعرای عراق است. مولد او بموصل بسال 1220 هَ. ق. و منشاء و موطن او ببغداد بود در جانب کرخ. او نزد شیخ آلوسی کتاب سیبویه را قرائت کرد و شیخ او را اجازت داد آنگاه به آموختن علوم عقلیه و فنون غربیه پرداخت و در آنها متقن شد و فن شعر نیکو بیاموخت. ناشر دیوان وی در مقدمه نویسد: «ورد من مسقط رأسه الموصل الخضراء الی مدینةالزوراء و جعلها له موطناً و عریناً و مسکناً و کانت أکابرها تخدمه و تشتاق لطلعته و أماجدالعراق ترتاح الی مفاکهته. کان فی لسانه تلعثم و ثقل فدعی بالأخرس لسببه و فی ابان صباه کان قد أرسله الوزیر داودباشا والی بغداد الی بعض بلادالهند لیصلحوا لسانه عن الخرس. فقال له الطبیب : أنا اعالج لسانک بدواء فاما أن ینطق و اما أن تموت فقال لاابیع کلی ببعضی و کر راجعاً الی بغداد. توفی بالبصرة و دفن بمقبرةالأمام حسن البصری.» وفات وی بسال 1290 بود. او راست : الطراز الانفس فی شعرالاخرس. دیوان او که احمد عزت باشا العمری آن را تدوین کرده در مطبعه الجوائب آستانه بسال 1304 هَ. ق. بطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ). اخرس. [ اَ رَ ] ( اِخ ) القس. میخائیل الحلبی المازونی. او راست : اطیب المجانی فی حیاة یوسف کلدانی ، چاپ مطبعةالأدبیة بیروت بسال 1907م. ( معجم المطبوعات ).
معنی کلمه اخرس در فرهنگ معین
(اَ رَ ) [ ع . ] (ص . ) گنگ ، لال .
معنی کلمه اخرس در فرهنگ عمید
گنگ، لال: نطق پیش قلمش لال بُوَد چون اخرس / عقل پیش نظرش کژ نگرد چون احول (انوری: ۲۹۵ ).
معنی کلمه اخرس در فرهنگ فارسی
گنگ، لال ( صفت ) گنگ کندزبان بی آواز ل ٠ اوراست میخائیل الحلبی المارونی
معنی کلمه اخرس در دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] اخرس (شاعر). عبدالغفار بن عبدالواحد بن وهب، معروف به اَخْرَس (۱۲۲۰ - ۱۲۹۰ق)، شاعر عراقی که به دلیل لکنت زبان، اخرس خوانده شده و علاوه بر عراق، در تمام کشورهای عرب زبان آوازه زیادی دارد. مطلع های زیبا، ترکیب ها و تعابیر دلنشین، لطافت و استواری واژگان و موسیقی دلنواز و طرب انگیز، از ویژگی های شعر وی به شمار می رود. او از آیات و روایات در شعرش استفاده می کرد و قصیده ای در مدح امام موسی کاظم (ع) و امام جواد (ع) سروده است. همچنین وی در قصیده ای ابوحنیفه را امام دانسته و شیعیان را روافضی خوانده که بر پیامبر (ص) و آل او دروغ نسبت داده اند. تاریخ ولادت وی را به اختلاف، ۱۲۱۰ و ۱۲۱۷ و ۱۲۲۱ و ۱۲۲۵ق ذکر کرده اند. وی در موصل زاده شد و دوران کودکی را همانجا گذراند.
معنی کلمه اخرس در ویکی واژه
گنگ، لال.
جملاتی از کاربرد کلمه اخرس
اسما در خانوادهای سنیمذهب اهل حُمص در لندن به دنیا آمد. پدرش دکتر الاخرس پزشک متخصص قلب و مادرش از کارمندان عالیرتبهٔ سفارت سوریه در لندن بود. او که در خانوادهای مرفه بزرگ شد و در بهترین دانشگاههای لندن تحصیل کرد در دانشگاه کینگز کالج در رشته کامپیوتر و نیز سرمایهگذاری بانکی با تخصص سرمایهگذاری در دارو بیوتکنولژیک و بانکداری بینالمللی تحصیل کرد و به عنوان نماینده دویچه بانک در لندن و سپس در کمپانی جیپی مورگان چیس مشغول به کار شد.
بعد از توقف انتشار شعر دیگر بود که بیانیهی شعر حجم منتشر شد. بهرام اردبیلی یکی از امضاکنندگان این بیانیه است اما در سالهای بعد به وضوح از اینکه این بیانیه را امضا کرده بود ناخرسند بود و حتی از این بیانیه به عنوان «دام حجم» یاد میکند که یدالله رویایی برای دیگران پهن کرده بود. اردبیلی معتقد بود که آن دستهای از شاعران پیشروی دههی چهل بیانیهی شعر حجم را امضا کردند که به لحاظ مالی فقیر بودند. به گفتهی او این شاعران، من جمله خود او، این بیانیه را امضاء کردند تا بتوانند همچنان به خانهی یدالله رویایی بروند و «شام بخورند.»
ارباب فضل را بجناب رفیع تو چندان تفاخرست که اعراب را بحی
ابر ار ز بحر طبعش بر خاک قطره پاشد نرگس نروید اعمی سوسن نزاید اخرس
خواهد که محصلین بیثروت بی علم زیند و اخرس و ابکم
بر آستان آن کس بود کو ناطق اخرس بود این رمز گفتی بس بود دیگر مگو درکش زبان
شاید سبب بر کناری اغورلوخان، ناخرسندی شاه از او همین باقیماندن دو کودک، یا فرار یکی از پسران خان فارس باشد، که بنا بنوشته اسکندر بیک اهل مدارا بهشمار آمدهاست.
مسئولان ایران دخالت در امور داخلی عراق را حق خود میدانستند. وقتی بنی صدر حدود شش ماه بعداز شروع جنگ اعلام کرد مایل است با عراق صلح کند. هاشمی رفسنجانی ضمن اظهار ناخرسندی از گفته بنی صدر به دیدار آیت الله خمینی رفت و خمینی ضمن ابراز تمایل به پایان جنگ، از این که شاید در صلحنامه شرط شود که نباید به ملت عراق علیه صدام کمک کنند، اظهار نگرانی کرده بود
گرامی فرزند «خسته» را دل از بند هستی رسته باد، و تهی از سودای خود پرستی با خدا پیوسته. هنگام بازگشت بیابانک بارها سفارش کردم، احمد را بگوی امسال و آینده تا زنده ای و بار خدای را بنده بر همان هنجار که دستوری داده ام، و با پاک یزدان پیمان بامیان نهاده، بزم سوگواری تشنه کربلا و کشته نینوا را پاک و پاکیزه به سامان دار، درویشان جو به جو سنگ نیازآور. و توانگران از پلو و چلو دستار خوان برگستران. اگر سرموئی از این پیشه و اندیشه روی و رای بگردانی در زیست و مرگ از تو ناخرسند خواهم بود، و کیفر کردار را پاداش بد و سزای ناستوده از خداوند خواهم خواست.
از چهرههای اصلی دیگر داستان، یکی از ندیمههای هیکارو گنجی است. گِنجی به دنبال عشق و مهر زنان میرود و با بهره گرفتن از پایگاه اشرافی خود زنان چندی را به خود جذب میکند. زن اوّلش آئویی نو اوئه از او ناخرسند است. دیری نمیگذرد که ناچار به ترک پایتخت میشود، ولی پس از پدر شدن به این شهر بازمیگردد.
آیات الاخرس، یک دختر فلسطینی از ساکنان شهر بیتلحم بود که در تاریخ ۲۹ مارس ۲۰۰۲ یک حمله انتحاری را در اورشلیم غربی را به انجام رساند و دو تن از شهروندان غیرنظامی یهودی را کشت.
تاریخ تفاخرست تشریفت هم اسلافی مرا هم اعقابی
بر اساس پروتکلهای تشریفات، معمولاً هر سفر بالاترین مقام اجرایی یک کشور باید پیش از انجام دومین سفر، با پاسخ متقابل همراه شدهباشد. مطابق رویه دیپلماتیک، بیپاسخ ماندن سفر مقامهای رسمی یک کشور به کشور دیگر، به معنی کماعتنایی یا ابراز ناخرسندی نسبت به دولت مقابل است.
اخلاق او یکایک چون مشک اذفرست و الفاظ او سراسر چون در فاخرست
چون بلند اقبال بودم درهمه قولی فصیح وصف رویش اخرس وعاجز ز تقریرم نمود
الیزابت کوبلر-راس در سال ۱۹۹۵ میلادی دچار چند سکتهٔ مغزی مکرر شد که منجر به فلج نیمهٔ چپ بدن گردید و مجبور شد به روی صندلی چرخدار برود. وی از اینکه تا حدودی زمینگیر شده بود، ناخرسند بود و آرزو میکرد خودش بتواند دربارهٔ زمان مرگش تصمیم بگیرد. او در سال ۲۰۰۲ میلادی در مصاحبه با روزنامهٔ «آریزونا ریپابلیک» اظهار داشت که آمادهٔ مرگ است. سرانجام در سال ۲۰۰۴ میلادی، الیزابت کوبلر-راس در یک خانهٔ سالمندان در سکاتسدیل، آریزونا درگذشت و در گورستان «پارادایس مموریال گاردنز» به خاک سپرده شد.
آمد بلنداقبال اخرس به وصف تو هم اخرس است هر که ازو هست اشعرا
در شما نیست ز اسلام نه نامی نه نشانی انا طمان و قد اخرس نطقی ولسانی
اوایل بهمن ۱۳۰۰، هزار و پانصد ژاندارم به فرماندهی سرهنگ سوئدی لوندبرگ همراه با ۱۰۰۰ چریک محلی به سرکردگی امیر ارشد حاجی علیلو، برای سرکوبی اسماعیل سیمیتقو، رئیس ایل شکاک، به سوی سلماس رفتند اما در نبردی که ۵ بهمن ۱۳۰۰ روی داد، نیروهای ژاندارمری شکست سختی خورده و به بندر شرفخانه عقب نشستند. امیر ارشد حاجی علیلو هم در این نبرد کشته شد. ناکامی و شکست در جنگ و ناخرسندی افسران ژاندارمری از طرح رضاخان برای ادغام ژاندارمری و نیروهای قزاق، به منظور یکپارچه کردن نیروهای مسلح ایران، سبب شد تا شماری از افسران ژاندارم، به رهبری یاور (سرگرد) ابوالقاسم لاهوتی، در شرفخانه به فکر کودتا بیفتند.
بنی صدر در ۱۱ فروردین ۱۳۶۰ در ستون کارنامه روزنامه انقلاب اسلامی نوشت که مایل است با عراق صلح کند. هاشمی رفسنجانی ضمن اظهار ناخرسندی از گفته بنی صدر در ۹ صبح ۱۳ فروردین ۱۳۶۰ به دیدار آیت الله خمینی میرود و در خاطرات خود مینویسد " امام ضمن اینکه مایلند جنگ زودتر تمام شود، صلاح نمیدانند که ما کوتاه بیاییم و از این که شرط شود که بعد از صلح نباید به ملت عراق علیه صدام کمک کنیم، نگرانند"