معنی کلمه آبچلیک در دانشنامه آزاد فارسی
آبْچِلیک
پرنده ای ساحلی، با منقار بلند و باریکی که از طرفین فشرده، و در رأس دارای شکاف است. آبچلیک ها متعلق به خانوادۀ آبچلیکاند که شامل گیلانشاه، گیلانشاه بزرگو پاشلکاز راستۀ آبچلیک سانانمی شود. آبچلیک آوازخوانTringa hypoleucos پرنده ای کوچک و دلپذیر است که حدود هجده سانتی متر طول دارد و دارای دمی کوتاه است. سر و پشت این پرنده به رنگ قهوه ای متمایل به سبز، و دارای لکه هایی نامنظم در پرهاست. بخش زیرین بدن سفید است. فاصله دو بال این پرنده ۳۵ سانتی متر است. در نیمکره شمالی، جز شمال امریکا، به فراوانی یافت می شود و از آوریل تا سپتامبر مهاجر تابستانی رودخانه های دارای تکرر جزر و مد بریتانیاست. آبچلیک آوازخوان پروازی سریع و آسان دارد، و شناگر و غواص ماهری است. از کرم ها و حشرات تغذیه می کند. لانه اش معمولاً در ساحل رودخانه یا در توده های علفی است. گاهی تخم های زیبایش را، که به رنگ سفید متمایل به زردند، روی زمین می گذارد. آبچلیک تک زیTringa ochropus پرند ه ای بزرگ تر است و از فاصلۀ کوتاه سیاه و سفید به نظر می رسد. فریاد این پرنده شبیه جیغ است. گونه های دیگر عبارت اند از آبچلیک خالدارTringa glareola که مهاجری عبوری از بریتانیاست، و آبچلیک_پاسرخTringa totanus که پرنده ای خوش منظر و دلپذیر است و اغلب در زمستان به فراوانی در سواحل جمع می شود. در ایران، هشت گونۀ مختلف آبچلیک یافت می شود که با پرندگانی دیگر از جنس های دیگر، ازجمله گیلانشاه، فالاروب، پاشلک، و تلیله ۳۰ گونۀ خانوادۀ آبچلیک را تشکیل می دهند.