معنی کلمه ایران در لغت نامه دهخدا
ایران. ( اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. ( حاشیه برهان چ معین ). کلمات آریا، آریائیان و ایران و امثال آن که در زبان باقی مانده از این کلمه گرفته شده است. فلات ( نجد ) وسیعی است در آسیای جنوب غربی که شامل قفقازیه و ترکستان و افغانستان و ایران کنونی میشود. مساحت این فلات را 2600000 کیلومتر مربع نوشته اند. پیش از مهاجرت آریاییان ایران به این سرزمین اقوامی از نژادهای متفاوت با تمدن های مشابه در آن می زیستند که اطلاع محدودی از آنان در دست است. از میان این اقوام ، عیلامیان تمدنی قابل توجه داشته اند که از حدود چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح شروع می شد. در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد مسیح ، طوایفی از نژاد سفیدپوست از راه جیحون و کوههای قفقازیه به داخله نجد ایران روی آوردند، این قبایل شعبه ای از نژاد سپیدپوست هند و اروپایی بودند که نزدیک سه هزار سال پیش از میلاد مسیح از هم نژادان خود جداشده بودند و به آسیای مرکزی مهاجرت کردند و دسته ای از آنها هم ظاهراً در ناحیه ای نزدیک دریای خوارزم که در اوستا ایرن واجه ( ایران ویج ) نامیده شده است بسربردند، مجموع این اقوام بدو دسته اصلی منقسم می شدند، دسته ای که خود از چند شعبه زورمند تشکیل می شد «سَک َ» و دسته دیگر که متمدن تر از دسته نخستین بود «اَرِی » نامیده می شدند. دسته ای از این قبایل که خود را اَرِی َ یعنی شجاع و شریف می نامیدند کم کم بر دره سند و قسمتی از اراضی هندوستان مسلط شدند و آنها را «اری ورت » خواندند، شعبه دیگر که اُیری و اَیرین خوانده شده اند، در نجد ایران سکونت گرفتند :
که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از دوستان.فردوسی.مزن زشت بیغاره ز ایران زمین
که یک شهر ازآن به ز ماچین و چین.اسدی.همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد.نظامی.و همین سرزمین است که بعدها در مآخذ تاریخی و جغرافیایی قدیم ایرانشهرمملکت ایران بکار رفته است. در مغرب زمین از قرون وسطی به نامهایی از قبیل پرس ( به لهجه فرانسوی ) و پرشا ( به لهجه انگلیسی ) مقتبس از لفظ پرسیس که نام یونانی قسمتی از ایران ( کما بیش مطابق فارس ) بوده برمیخوریم ولی در سال 1935 م. بر طبق تقاضای دولت ایران بجای پرس ، پرشا و غیره کلمه ایران پذیرفته شده است و نام این کشور به ایران تبدیل گردید. کشور ایران اکنون 1654000کیلومتر مربع وسعت دارد.از سمت شمال به ترکمنستان شوروی و بحر خزر و آذربایجان شوروی و ارمنستان شوروی و از طرف غرب به ترکیه وعراق و از سمت شرق به خاک شوروی و افغانستان و پاکستان و از طرف جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود است. فاصله منتهای شمال غربی ایران تا منتهای جنوب شرقی آن در حدود 2250 کیلومتر است. نصف خاک ایران کوهستانی و یک ربع آن بیابان است. کشورهای مجاور این کشور از سمت شمال روسیه شوروی ، از مشرق افغانستان و پاکستان و از مغرب ترکیه و عراق عرب است. این کشور بین مدارات 25 درجه عرض شمالی و سی و نه درجه و 45 دقیقه عرض شمالی و نصف النهار 44 درجه طول شرقی و 63 درجه و 5 دقیقه طول شرقی واقع است ، فاصله منتهای شمال غربی ایران تا منتهای شرقی جنوب آن حدود 2250 کیلومتر است. از جزایر ایران در خلیج فارس ( تقریباً از غرب به شرق )، خارکو، خارک ، مجمع الجزایر بحرین ، شیخ شعیب ، هندورابی ، کیش ، سیری ، ابوموسی ، تنب کوچک ، تنب بزرگ ، قشم ، هنگام ، لارک و هرمز را میتوان نام برد. مرزهای ایران در طی تاریخ دراز این کشور بارها تغییر یافته است. در اوج اقتدار از دوران هخامنشیان ، امپراطوری ایران از رود سند تا دریای اژه و رود نیل و از سیحون و دریای خزر و جبال قفقاز و دریای سیاه تا خلیج فارس و بحر عمان ممتد بود. در طی قرون متمادی گاه بروسعت این کشور افزوده شده و گاه اراضی آن بدست اجانب افتاده است و پس از استیلای عرب استقلال ایران از بین رفت و این سرزمین جزء امپراطوری وسیع اسلام گردید. تا آنکه در اوان قرن سوم هجری سلسله هایی مانند طاهریان ، صفاریان ، سامانیان ، آل بویه ، غزنویان ، آل زیار در استقرار حکومت ایرانی در ایران کوشیدند و رفته رفته کشور ایران را از سلطه حکام عرب بیرون آوردند و درحقیقت با تشکیل سلسله طاهریان که در سال 207 هَ. ق. در خراسان استقرار یافت دوران تسلط عرب در ایران به سر رسید و ایران توانست استقلال قومی خود را بدست آورد و بار دیگر تاریخی خاص داشته باشد. ایران کنونی در عهد صفوی تشکیل شد و وحدت ملی و سیاسی یافت.