احتلام
معنی کلمه احتلام در فرهنگ معین
معنی کلمه احتلام در فرهنگ عمید
معنی کلمه احتلام در فرهنگ فارسی
معنی کلمه احتلام در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه احتلام در دانشنامه آزاد فارسی
اِنزالِ جنسی در خواب. از منظر فقهی، اگر در مسجد الحرام یا مسجد النبی باشد باید برای خروج از آن تیمم کنند. در معنی دیگر، احتلام مطلق بیرون آمدن منی ولو در بیداری است. مکروه است که محتلم بدون غسل یا وضو آمیزش کند. فقیهان احتلام را مخصوص به مردان نمی دانند و آبی را که از زن همراه با سستی و شهوت بیرون می آید همانند منی و در حکم آن می دانند اما کسانی چون شیخ صدوق در امامیه و ابوحنیفه در اهل سنّت آن را موجب غسل نمی شمارند.
معنی کلمه احتلام در دانشنامه اسلامی
احتلام به معنای خواب دیدن و جنب شدن در خواب است.
محتلم به معنای اول
محتلم به این معنا دارای احکامی می باشد:
← از نشانه های بلوغ
محتلم به این معنا دارای احکامی می باشد:
← حکم خروج منی در خواب
...
[ویکی شیعه] اِحْتِلام یا مُحتَلِم شدن، خروج منی از انسان در هنگام خواب است. احتلام در احکام اسلامی یکی از نشانه های بلوغ در مردان شمرده می شود. احتلام باعث جنابت است و فرد محتلم باید برای نماز و روزه و برخی دیگر از امور عبادی، غسل جنابت کند. احتلامِ فردِ روزه دار، روزه را باطل نمی کند. احتلام غالباً برای مردان اتفاق می افتد.
احتلام از ماده حلم (=رؤیا) و به معنای نزدیکی و مانند آن در خواب است. فرهنگ سخن احتلام را به معنی خروج غیرارادی منی دانسته است که اغلب در خواب اتفاق می افتد، و در اصطلاح فقیهان به دو معنای خروج منی و خروج منی در خواب به کار رفته است. به شخصی که دچار احتلام شده مُحْتَلِم گفته می شود.
در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره نور به احتلام اشاره شده است.و نیز کلینی در کتاب حدیثی الکافی بابی با عنوان «باب احتلام الرجل و المرأة» ایجاد کرده و در آن هفت حدیث ذکر کرده است.
معنی کلمه احتلام در ویکی واژه
انزال منی در خواب.
جملاتی از کاربرد کلمه احتلام
فکری و جسمی که تا هردو در یک شخص پدیدار نگردد مسئولیتی متوجه او نیست و مکلف به انجام حکمی نمیباشد. این دو بلوغ علائمی دارد که قران تعیین مینماید. بلوغ جسمی وقتی است که دختر و پسر بتوانند تولید مثل کنند پس بلوغ دختران به حیض است و بلوغ پسران به احتلام. بلوغ فکری نیز منوط است به آزمونی که در مسائل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی از دختران و پسران به عمل میآید.
سن بلوغ شرعی در نظر مشهور فقهی و قانون ایران، نُه سال قمری معادل ۸ سال و ۸ ماه و ۲۲ روز شمسی برای دختر و پانزده سال قمری معادل ۱۴ سال و ۶ ماه و ۱۷ روز شمسی برای پسر است با این حال اقلیتی از فقها همچون محمداسحاق فیاض و یوسف صانعی سیزده سال قمری را سن تکلیف دختران دانستهاند و در فتاوای برخی دیگر از مراجع تقلید همانند محمدهادی معرفت و محمدابراهیم جناتی بروز عادت ماهانه در دختران و احتلام در پسران، ملاک تعیین بلوغ شرعی و سن تکلیف قرار داده شده است.
بر هرچه واکنی مژه بیانفعال نیست خوابی ست آگهی که جهان احتلام اوست
حکایت کنند یکی از عیّاران اندر طلب غلامی بود که آن غلام خدمت سلطان کردی آن مرد را بگرفتند و هزار تازیانه بزدند اتّفاق چنان افتاد که چون شب آمد این عیّار را احتلام افتاد و سرمائی سخت بود و بامداد بآب سرد غسل کرد او را گفتند مخاطرۀ جان کردی گفت شرم داشتم از خدای تعالی که صبر کنم بر هزار تازیانه، از بهر مخلوقی و صبر نکنم بر کشیدن رنج سرما و غسل کردن از برای او.
جز انفعال ازین بزم کام دگر مجویید لذات عالم خواب یک احتلام دارد
وگر بلذت مشغولی احتلامست آن جنب زخواب در آئی بروز پاداشن
نقل است که گفت: شبی در صحرایی بودم -سر در خرقه کشیده - مگر خوابی درآمد. ناگاه حالتی پدید شد که از آن غسل باید کرد. یعنی احتلام. و شب به غایت سرد بود. چون بیدار شدم نفسم کاهلی میکرد که به آب سرد غسل کند. میگفت: «صبر کن تا آفتاب برآید، آنگاه این معامله فرا پیش گیر.» گفت: چون کاهلی نفس بدیدم و دانستم که نماز به قضا خواهد انداخت، برخاستم و همچنان باز (؟با) آن خرقه یخ فرو شکستم و غسل کردم و همچنان در میان آن خرقه میبودم تا وقتی که بیفتادم و بیهوش شدم. چون به هوش آمدم ناگه خرقه خشک شده بود.
ای ز احتلام تیغت، فرزند ملک بالغ وی ز احترام کلکت نو عهد شرع کامل
بوسلیمان دارانی می گوید، «احتلام عقوبت است»، و از این سبب می گوید که آن از سیری باشد.
خصمش به مستی آمد از ابلیس هم چنان که یاجوج بود نطفهٔ آدم به احتلام
مردی بزرگ بوده از مشایخ جاوباره نام است بثغر روم. گفتند که آن لقمه خورد و آن شب در مسجد بماند و احتلام افتاد، ویرا گفتند در خواب که این بار چیزی خوری، که دل تو ازان بشورد، ندانی که بتو بلا رسد. و آن چنان بود که عهد کرده بود: که چیزی که مرا ازان دل بشورد بنه خورم. وقتی در مسجد شو نیز یه بود طعام در آوردند، دل وی از آن بشورید بنمی خورد، یاران ویرا گفتند بخور، هر ساعت خلاف آری بخور! بخورد آن افتاد. بوعبداللّه جاوباره گوید: فرا شیخ بوبکر زقاق مصری٭ گفتم: کی صحبت با کی دارم؟ گفت: بآنکس که چون او را بازگوئی هر چه اللّه از تو داند، او از تو بنشورد و از تو بنه برد
جنید می گوید که ابن الکریبی گفت، «شبی احتلامم افتاد. خواستم که غسل کنم در وقت شب. شبی سرد بود. نفس من کاهلی کرد و گفت خویشتن هلاک مکن. صبر کن تا بامداد به گرمابه روی. قسم خورم که جز با مرقع غسل نکنم و مرقع همچنان می دارم و نیفشارم تا همچنان بر تن من خشک شود. و چنان کردم و گفتم این سزای نفسی است که در حق خدای تعالی تقصیر کند». و یکی در زنی نگریست. پس پشیمان شد. سوگند خورد که عقوبت این را هرگز آب سرد نخورم و نخورد. و حسان بن ابی سنان به منظری بگذشت و گفت، «این که کرده است؟» پس گفت، «از چیزی که تو را با آن کاری نیست چه می پرسی؟ به خدای که تو را عقوبت کنم به یک سال که روزه دارم».