ابتها

معنی کلمه ابتها در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ابتهاء ] (مص ل . ) انس گرفتن به ، الفت گرفتن با.

معنی کلمه ابتها در فرهنگ فارسی

( مصدر ) انس گرفتن به الفت گرفتن با.

معنی کلمه ابتها در ویکی واژه

انس گرفتن به، الفت گرفتن با.

جملاتی از کاربرد کلمه ابتها

اگر چه او با پیروزی در مسابقه اول و شکست در دور دوم مسابقات شمشیر سابر از ادامه رقابت‌های انفرادی بازمانده اما بنا بر گزارش وبسایت رسمی المپیک ریو، هواداران کاروان آمریکا و تماشاگران این مسابقات با تشویق‌های مکرر خود از حضور این ورزشکار آمریکایی مسلمان استقبال کرده‌اند. ابتهاج محمد گفته حجاب او، مبارزه‌ای با باورهای غلط در مورد زنان مسلمان و همچنین دعوتی برای ورزش کردن دختران مسلمان است.
اول: برخوردن به کمال خود، زیرا مرتبه کمال در نزد هر کسی محبوب، و فی نفسه کمال از برای هر نفسی مطلوب است پس هرگاه کسی به کمالی از خود برمی خورد و لذت می برد و به نشاط می آید، و مدح و ثنای مردم باعث آن می شود که آن شخص به کمالی از خود برمی خورد و به این جهت اگر این مدح از شخصی خبیر دانا که حراف و لاف زن نباشد صادر شده باشد لذت آن اعظم و ابتهاج به آن بیشتر است و اگر آن مدح، صادر از شخص نادان حراف چرب گوئی باشد این قدر لذت نمی بخشد و بسا باشد که آدمی به کمال خود برخورد باشد و لیکن به آن ملتفت نباشد و از مدح دیگران به آن ملتفت شود به این جهت لذت یابد و از این قبیل است مدح به صفاتی که ظاهر و محسوس است، چون سفیدی رخسار و اعتدال قامت و حسن صورت و نسبت بلند و امثال اینها.
زهی بعرض کریم تو ابتهاج ثنا زهی بکف جواد تو افتخار کرم
«وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ» بالمال و الصحة و الامن، «أَعْرَضَ» عن ذکرنا و دعائنا. قیل هو عام، و قیل نزلت فی الولید بن المغیرة، «أَعْرَضَ» عن ذکر ما کان فیه من السّقم و الضّرر و الفقر قبل ذلک، «وَ نَأی‌ بِجانِبِهِ» ای بعد بنفسه عن القیام بحقوق نعم اللَّه و اعرض عن الدّعاء و الابتهال. و قیل «نَأی‌ بِجانِبِهِ» اعجب بنفسه لانّ المعجب متباعد عن النّاس، «وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ» ای اصابه المرض و الفقر و الخوف، «کانَ یَؤُساً» قنوطا عن الخیر و من حمد اللَّه سبحانه لانّه لا یثق بتفضّل اللَّه تعالی علی عباده. قرأ ابن عامر: «و ناء بجانبه» ممدودا مثل ناء و هو مقلوب من نای مثل: رای و راء، و قیل من النوء و هو النّهوض و القیام، و قرأ حمزة و الکسائی: «نای» بکسر النّون و امالة الهمزة، و قرأ ابو عمرو و عاصم و نافع: «نای» بفتح النّون و امالة الهمزة و الباقون بفتح النّون و الهمزة علی التّفخیم و هو اللّغة العالیة.
عبده و پرویز خسروانی، مدیرعامل باشگاه تاج همواره رقابت شدید داشتند. او با محمود خیامی و محمد امیر خاتمی نیز رابطه نزدیکی داشت. پس از مرگ خاتمی در سال ۱۳۵۲، او با فاطمه پهلوی اختلاف مالی پیدا کرد. در سال ۱۳۵۶، بولینگ عبده آتش گرفت و بیمه همه خسارت را به فاطمه پهلوی پرداخت. عبده با آذر ابتهاج که صاحب بولینگ معروف ونک بود نیز اختلاف داشت. عبده موفق شد با زیرکی و با استفاده از روابط شخصی بولینگ آذر ابتهاج را تعطیل کند.
وَ إِلی‌ رَبِّکَ فَارْغَبْ فی المسألة و سله ما تحتاج الیه من صلاح دینک و دنیاک و لا ترج غیره و لا تشتغل بسواه. و قیل. إِلی‌ رَبِّکَ فَارْغَبْ ای فاخلص الدّعاء و الابتهال و انقطع الیه. و قال جعفر: اذکر «ربّک» علی فراغ منک عن کلّ ما دونه.
شعر «یادگار خون سرو» از هوشنگ ابتهاج، مشخصات عروضی: بر وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل؛ بحر: هزج مسدس محذوف
ابراهیم گلستان در مصاحبه با رادیو فردا که اردیبهشت ۱۳۹۷ منتشر شده‌است، به داستان توقیف این فیلم اشاره می‌کند. او می‌گوید پیش از تولید این فیلم امکان کار کردن از او سلب شده بود و پس از توقیف فیلم از ایران مهاجرت می‌کند مهاجرتی که با کشته شدن هویدا همیشگی می‌شود. گلستان به بهانه تک‌نسخه بودن فیلم از نمایش آن در دربار جلوگیری می‌کند تا این که دربار هنگام زیرنویس شدن فرانسه فیلم از وجود سایر نسخه‌ها مطلع می‌شود. او می‌گوید پسر خانم ابتهاج (علیرضا عروضی) که در اکران فیلم در دربار حضور داشت، نقل می‌کند امیر عباس هویدا در غیاب شاه و حضور شهبانو تنها کسی بود که مقصود اصلی آن را درک کرد و همین فرد هم مسبب پایین کشیدن آن از نمایش عمومی فیلم می‌شود.
عالم به فر دولت تو ابتهاج یافت آدم به یمن نسبت تو افتخار کرد
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشته‌اند، انجام داده‌اند که در این بین نام‌هایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم می‌خورد.
دوم: به تحصیل معرفت خدا و تقویت آن و مسلط ساختن معرفت آن بر خزانه دل، و تحصیل معرفت نیز به مواظبت بر طاعات و عبادت و تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال می شود.
ابتهاج می‌گوید نخستین‌بار با احمد شاملو در رشت و کمی پس از سال ۱۳۲۶ دیدار کرد. آنها در این دیدار دربارهٔ نیما یوشیج صحبت کردند. او سیاوش کسرایی را مستقل می‌شناخت.
ابتهاج و همسرش دو فرزند به نام‌های شهرزاد (متولد ۱۹۵۸) و داور (متولد ۱۹۶۱) دارند. ابوالحسن ابتهاج پس از ازدواج با آذر صنیع دو فرزند او از ازدواج اولش را به فرزندخواندگی پذیرفت.
در وقت بر پای خاست و از مستوره عذر خواست و با خود نذر کرد که بعد از آن قدم در حرم هیچ آفریده به شهوت ننهد و جز به چشم حفاظ و حرمت ملاحظت ننماید و به وقت بیرون آمدن از غایت تعجیل، پای تا به به سهو بگذاشت. روز دیگر بازرگان از سفر باز رسید و آن پای تا به دید. بدانست که از آن کیست. بر عروس بدگمان شد و بدان تهمت او را از خانه بیرون کرد. چون مدتی برآمد، برادران زن، مرد را پیش پادشاه آوردند و بر وی دعوی کرد ند که زمین معمور ناکاشته بدین مرد به اجارت دادیم و مدتی مدید در وی عمارت و زراعت کرده است، اکنون بی اجازت ما دست بداشته است. پادشاه روی به بازرگان کرد و از موجب ترک اجارت و تضییع عمارت زمین بی علت سوال کرد. بازرگان گفت: بقا باد پادشاه روی زمین و صاحب قرآن زمان را در مزید رفعت و دوام سلطنت. مرا ازین زمین شکایتی نبوده است اما چون ازین سفر باز رسیدم و در وی نشان پای شیر دیدم، بترسیدم که مرا امکان مقاومت شیر نبود. پادشاه دانست که شوی آن زن است، گفت: بلی شیر در وی گذر کرد اما هیچ زیانی نکرد و تعرض نرسانید، دل ازین معنی فارغ دار و زمین ضایع مگذار. بازرگان چون سخن پادشاه برآنگونه شنید، شاد شد و به ابتهاج و تبجح به خانه رفت و از عروس عذرها خواست و استمالت کرد و دلگرمی ها داد و به خانه باز آورد و گفت:
مردیم عرفی ز غم آن طفل خرد سال معلوم ما نشد که بر این ابتهال چیست
در ۱۱ دسامبر همان سال در استادیوم «آریاکه کلو سیوم» ژاپن، آوریم در فینال۸ نفر در مقابل «تایرون اسپونگ» سورینامی قرار گرفت که توانست او را شکست دهد. در مرحله نیمه نهایی او با «گوکان ساکی» از ترکیه مبارزه کرد که موفق شد در راند اول با تکنیکال ناک اوت او را مغلوب کند و به فینال مسابقات برسد. حریف او در فینال «پیتر ارتز» بود. در آن مبارزه آوریم با مبارزه هجومی توانست در همان راند اول آرتز را شکست دهد و قهرمان رقابتهای کی وان ۲۰۱۰ شود.
گفت حق گر فاسقی و اهل صنم چون مرا خوانی اجابتها کنم
ابتهاج همچنین عموی هوشنگ ابتهاج شاعر معروف ایرانی است.
و بر یک دوست حقیقی، اگر یابد، اقتصار اولی بود، که کمال عزیز است، و نیز با کثرت اصدقا وجوب قیام به حقوق مختلف عارض شود، و در بعضی اوضاع به اغضا از بعضی اضطرار افتد، چه بسیار بود که احوالی متضاد مترادف گردد، مانند آنکه در مساعدت یک دوست به شادی او ابتهاج باید نمود و در موافقت دیگری به اندوه او اندوهگن بود، یا به سبب سعی یکی در کاری مبادرت باید نمود در حرکت، و به سبب تقاعد دیگری اهتمام کرد به سکون، و در میان چنین احوال جز تحیر و اهمال طرفی از دو طرف حاصلی نتواند بود.
شعر «یادگار خون سرو» از هوشنگ ابتهاج، مشخصات عروضی: بر وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن؛ بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف