معنی کلمه اصغر در لغت نامه دهخدا
- امثال :
اصغر من حبة.
اصغر من صعوة.
اصغر من قراد.
|| خردسالتر: اصغر اولاد. || در تداول دانشمندان علوم عربی بر نوعی اشتقاق اطلاق شود. رجوع به اشتقاق اصغر در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 شود. || کلمه اصغر در نزد منطقیان بر موضوع مطلوب در قیاس اقترانی اطلاق شود.( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 ). و در مبحث حد بنقل از شرح مطالع آرد: در هر قیاس حملی ناگزیر باید دو مقدمه باشد که در حد مشترک اند و این حد را حد اوسط نامند زیرا میان دو طرف مطلوب واسطه است و یکی از دو مقدمه بحدی متمایز و منفرد میشود که موضوع مطلوب است و آن را اصغر نامند زیرا موضوع اغلب اخص است و از اینرو از حیث افراد کمتر است و مقدمه دوم بحدی متمایز و منفرد میگردد که محمول مطلوب باشد و آنرا اکبر نامند زیرا اغلب اعم است و از اینرو از حیث افراد بیشتر است... بنابرین هر قیاسی مشتمل بر سه حد است ، اصغر و اکبر و اوسط چنانکه اگر بگوییم هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جسم است ، آنگاه مطلوب یا نتیجه حاصل از آن چنین میشود که هر انسانی جسم است و انسان حداصغر و حیوان حد اوسط و جسم حد اکبر آنست. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 286 ). و رجوع به حد و قیاس اکبر شود :
اصغر اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
وضع بهر دو دوم حمل بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.؟
اصغر. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) لقب ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی. زاهد بسطامی بود چنانکه یاقوت در معجم البلدان ذیل بسطام نام و نسب وی را بدینسان آورده است : ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی زاهد البسطامی الاصغر. صاحب روضات الجنات مینویسد: و بنابرین ممکن است ابویزیدی که معاصر مولانا صادق ( ع ) و صاحب سقایه خانه وی بوده بزرگتر از دو بایزید دیگر باشد و چنانکه من دریافته ام بایزیدی که از حیث زمان نسبت بدو بایزید دیگر متأخر است اصغر است. رجوع به ابویزید شود.
اصغر. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) ( میرزا... ) از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام وی را ذیل «سادات عظام که گاهی به نظم التفات میفرموده اند» بدینسان آورده است : ولد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بدزبان است. این مطلع ازوست :