آفتاب سا

معنی کلمه آفتاب سا در ویکی واژه

آفتاب‌آسا
(شاعرانه): مانندِ آفتاب در درخشندگی و تابش. ماه پروین از خجالت رخ فرو پوشد اگر/ آفتاب‌آسا کند در شب تجلی روی تو. »سعدی»

جملاتی از کاربرد کلمه آفتاب سا

پادشاه بخت و دانش رکن دین صدر جهان آفتاب سایه گستر خواجه سلطان نشان
بس شکل خوب چرخ کشید و خراب ساخت تا صورتی بشکل تو ای آفتاب ساخت
ز اختلاف روزن اندر تابش یک آفتاب سایه را از هر طرف بر شکل دیگر داشتند
ز آفتاب سایه پرورد ارتفاع عیش گیر یعنی آن بیضا که دهقانش به خم پرورده باز
شبنم روی گلت را بر فلک برد آفتاب سایه سرو قدت برداشت خود را از زمین
معماران اکوتک از ساختمان به عنوان پوسته دوم نام می‌برند. منظور از پوست اول پوست بدن انسان است. در کارهای نرمن فاستر و رنزو پیانو پوست دوم همچون پوست اول به صورت هوشمند طراحی شده‌است. همچنان که پوست انسان در مقابل سرما گرما رطوبت و کوران هوا از خود عکس العمل نشان می‌دهند. با استفاده از شیشه‌های دو جداره کرکره‌ها و عایقهای حرارتی متحرک مواردی همچون میزان تابش آفتاب سایه کوران هوا و پرت حرارتی در طی روز و شب و در طی فصلهای سرد و گرم سال توسط یک سیستم کامپیوتری کنترل می‌شود. راجرز از این ساختمان‌ها به عنوان آفتاب‌پرست نام می‌برد (موجودی که خود را با شرایط مختلف محیطی تطبیق می‌دهد.
تا دهان روزه‌داران داشت مهر از آفتاب سایه پروردان خم را مهر بر در ساختند
ز چرخ شیشه و از آفتاب ساغر کن به طاق نسیان بگذار جام و مینا را
رایت رایت، به پیروزی چو چتر آفتاب سایه بر ربع ربیع انداخت از «بیت الشتا»
عیار چهره چون آفتاب ساقی را ز جوش سینه میخانه می توان دانست
خیال روی او از دل سعیدا برنمی‌خیزد در این ویرانه دایم آفتاب ساکنی دارم