ارام
معنی کلمه ارام در لغت نامه دهخدا

ارام

معنی کلمه ارام در لغت نامه دهخدا

( آرام ) آرام. ( اِ ) سَکن. سکون. آرامش. ثبات. مقابل جُنبش. تَوَقف. درنگ. || آهستگی. مقابل شتاب :
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم
عزیز از ماندن دائم شود خوار
چو آب اندر شمر بسیار ماند
زهومت گیرد از آرام بسیار.دقیقی.از آرام و جنبش نبد پیش چیز
همان هر دو چیز آفریده است نیز.فردوسی.چو آرام یابی برستی ز رنج.فردوسی.نگه کن بدین گنبد تیز گرد...
نه از جنبش آرام گیرد همی
نه چون ما تباهی پذیرد همی.فردوسی.بمرو اندر از بانگ چنگ و رباب
کسی را نبد هیچ آرام و خواب.فردوسی.نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
و از آن پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان بازتری فزود.فردوسی.همه گفتنیها بدو بازگفت
همه رازها برگشاد از نهفت
چنین تا از آن بیشه و مرغزار
یکایک همی گفت با شهریار
وز آن رفتن گور و آن راه تنگ
از آرام بهرام و چندان درنگ.فردوسی.از او کم وزو بیش آرام و جنبش
از او بر زمین زرّ و بر چرخ زیور.ناصرخسرو.مکر تو صعب است که مردم ز تو
هست در آرام و تو خود در شتاب.ناصرخسرو.گفتم چه چیز جنبش مبدای هر دوان
گفتا که هست آرام ، انجام هر صُوَر.ناصرخسرو.نهایت حرکتها آرام است و غایت سفرها مقام. ( مقامات حمیدی ). تا آئین زمین آرام است و تاطبیعت زمان و دور آسمان گردش... ( راحةالصدور ).
رازیست در این جنبش و آرام ولیکن
ترسم که تو خود نیک در این راز نبینی.اوحدی. || آسایش. استراحت. راحت. هال. آسودگی. قرار.امان. صبر. شکیب :
گفتا مرا چه چاره که آرام هیچ نیست
گفتم که زود خیز و همی گرد چام چام.منجیک.خور و خواب و آرامتان از من است
همان پوشش و کامتان از من است.فردوسی.خور و خواب و آرام جوید [ حیوان ] همی
وز آن زندگی کام جوید همی.فردوسی.شبی تیره هنگام آرام و خواب
کس آمد زنزدیک افراسیاب.فردوسی.فرستاده آمد دلی پرشتاب
نبود آن شبش جای آرام و خواب.فردوسی.چنین تا بدرگاه افراسیاب

معنی کلمه ارام در فرهنگ معین

( آرام ) ۱ - ( اِ. ) قرار، سکون . ۲ - درنگ . ۳ - آسایش ، راحتی . ۴ - (ص . )ساکت ، خاموش . ۵ - امن . ۶ - (ق . ) به آهستگی .

معنی کلمه ارام در فرهنگ عمید

( آرام ) ۱. ساکت، خاموش.
۲. بی حرکت.
۳. [مجاز] امن.
۴. راحت: زندگی آرام.
۵. (اسم مصدر ) آرامش، راحتی، چو دشمن به دشمن بُوَد مشتغل / تو با دوست بنشین به آرام دل (سعدی۱: ۷۷ ).
۶. (قید ) آهسته.
۷. (بن مضارعِ آرامیدن و آرمیدن ) = آرمیدن
۸. آرامش دهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): دلارام.
۹. (اسم مصدر ) [قدیمی] قرار، سکون: ز بس نالهٴ چنگ و نای و رباب / نبُد بر زمین جای آرام و خواب (فردوسی۷: ۲۷۴ ).
۱۰. (اسم ) [قدیمی] استراحتگاه.
۱۱. [قدیمی] آرامش دهنده.
* آرام آرام: (قید ) آهسته آهسته.
* آرام شدن: (مصدر لازم )
۱. آرام گرفتن.
۲. آرمیدن.
۳. فرونشستن خشم و اضطراب.
* آرام کردن: (مصدر متعدی ) آرامش دادن، آسوده کردن، آرام ساختن.
* آرام گرفتن: (مصدر لازم ) آرامش یافتن، آسودن، آرام شدن.
* آرام یافتن: (مصدر لازم )
۱. آرامش یافتن.
۲. آرام شدن.
۳. آرام گرفتن.
۴. برآسودن.
آهوهای سفید.
آهوهای سفید.
۱. ساکت، خاموش.
۲. بی حرکت.
۳. [مجاز] امن.
۴. راحت: زندگی آرام.
۵. (اسم مصدر ) آرامش، راحتی، چو دشمن به دشمن بُوَد مشتغل / تو با دوست بنشین به آرام دل (سعدی۱: ۷۷ ).
۶. (قید ) آهسته.
۷. (بن مضارعِ آرامیدن و آرمیدن ) = آرمیدن
۸. آرامش دهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): دلارام.
۹. (اسم مصدر ) [قدیمی] قرار، سکون: ز بس نالهٴ چنگ و نای و رباب / نبُد بر زمین جای آرام و خواب (فردوسی۷: ۲۷۴ ).
۱۰. (اسم ) [قدیمی] استراحتگاه.
۱۱. [قدیمی] آرامش دهنده.
* آرام آرام: (قید ) آهسته آهسته.
* آرام شدن: (مصدر لازم )
۱. آرام گرفتن.
۲. آرمیدن.
۳. فرونشستن خشم و اضطراب.
* آرام کردن: (مصدر متعدی ) آرامش دادن، آسوده کردن، آرام ساختن.
* آرام گرفتن: (مصدر لازم ) آرامش یافتن، آسودن، آرام شدن.
* آرام یافتن: (مصدر لازم )
۱. آرامش یافتن.
۲. آرام شدن.
۳. آرام گرفتن.
۴. برآسودن.

معنی کلمه ارام در فرهنگ فارسی

( آرام ) نامی که در تورات به سوریه و بین النهرین داده شده و آرامیان - آرامی را از اعقاب و سکنه آرام دانسته اند.
۱ - ( اسم ) سکون ثبات . ۲ - آهستگی مقابل شتاب عجله. ۳ - آسایش استراحت . ۴ - طمائ نینه اطمینان خاطر . ۵ - خاموشی سکوت . ۶ - امن امان . ۷ - بستر مرقد خوابگاه . ۸ - جایگاه مقام . ۹ - جای خلوت ۱٠- آهسته بتانی : آرام رفتن آرام آمدن . یا آرام جان . آنکه مای. آرامش و نشاط جانست معشوق . یا آرام خاطر . ۱ - مای. سکون خاطر. ۲ - معشوق معشوقه .
نام پنجمین فرزند سام بن نوح آهوان سپید
قرار، سکون، راحت ، خاموش، بی حرکت، آهسته، آرام آرام: آهسته آهسته
آهوی سپید خالص

معنی کلمه ارام در فرهنگ اسم ها

اسم: آرام (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: ārām) (فارسی: آرام) (انگلیسی: aram)
معنی: آسایش، صلح، آشتی، مایه ی آرامش، سکون، ثبات، طمأنینه، راحت، آرامش بخش، تسلی بخش، آهسته ساکت سنگینی و وقار مکان خلوت

معنی کلمه ارام در دانشنامه عمومی

آرام (ترانه هوزیر). «آرام» تک آهنگی از هنرمند اهل ایرلند هوزیر است که در سال ۲۰۱۴ میلادی منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم هوزیر قرار داشت.
این تک آهنگ در چارت ایرلند در رتبه سه قرار گرفت.
آرام (خواننده رپ). کیم نام - جون ( به کره ای: 김남준؛ زادهٔ ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۴ ) ، که بیشتر با نام هنری خود آر اِم ( به انگلیسی: RM ) ( سابقاً رپ مانستر ) شناخته می شود، یک رپر، ترانه سرا و تهیه کنندهٔ موسیقی اهل کره جنوبی است. او رهبر گروه پسرانهٔ بی تی اس است. در ۲۰۱۵، او اولین میکس تیپ خود، آر ام را منتشر کرد. در اکتبر ۲۰۱۸، دومین میکس تیپش، مونو، بالاترین نمودار آلبوم توسط یک تکنواز کره ای در نمودار بیلبورد ۲۰۰ بود که نمودار بیلبورد ۲۰۰، در رتبهٔ ۲۶ قرار گرفت. وی با هنرمندانی مانند، ویل، یونها، وارن جی، گائکو، کریز کالیکو، ام اف بی تی وای، فال اوت بوی، پرایمری و لیل ناز اکس همکاری داشته است.
نام رپ مانستر الهام گرفته شده از آهنگ رپ «نابغهٔ رپ ( Rap Genius ) » توسط سن ای است. این اشعار شامل بخشی بود که سن ای اعلام کرد باید او «هیولای رپ» صدا زده شود زیرا «بی وقفه رپ می خواند». او نام هنری را به دلیل اینکه احساس می کرد «باحال» است، انتخاب کرد.
آرام (منطقه). آرام ( آرامی: ܐܪܡ, Orom ) که با نام آرامستان و آرامیا نیز شناخته می شود، یک منطقه تاریخی شامل چندین پادشاهی آرامی بود که بخش زیادی از سوریه امروزی، جنوب شرقی ترکیه و بخش هایی از لبنان و عراق را در بر می گرفت. آرام در اوج خود از دامنه کوه لبنان به سمت شرق در سراسر فرات، از جمله بخش هایی از دره رود خابور در شمال غربی بین النهرین در مرز عراق امروزی امتداد داشت. ظهور دولت های آرامی در سراسر خاورمیانه حتی باعث تغییر زبان آن شد. زبان آرامی در نهایت جایگزین اکدی به عنوان زبان کل منطقه شد و زبان اداری و تجاری چندین امپراتوری مانند امپراتوری هخامنشی و امپراتوری بابل نو شد.
پس از فتح نهایی آرام توسط امپراتوری آشور نو در نیمه دوم قرن هشتم و همچنین در طول حکومت های بعدی امپراتوری بابل نو ( ۶۱۲–۵۳۹ پ. م ) و امپراتوری هخامنشی ( ۵۳۹–۳۳۲ ق. م ) منطقه آرام بیشتر حاکمیت خود را از دست داد. در دوره سلوکیان ( ۶۴–۳۱۲ پیش از میلاد ) ، اصطلاح سوریه به عنوان نام هلنیستی برای این منطقه معرفی شد، اما نام بومی ( آرام ) تا زمان فتح اعراب در سده هفتم پس از میلاد در میان آرامیان همچنان به کار می رفت. در آغاز سده پنجم، بزرگان کلیسایی و ادبی آرامی نیز شروع به استفاده از نام سوریه کردند و این عنوان نه تنها در ترجمه های آرامی آثار یونانی، بلکه در متن های اصلی نویسندگان آرامی نیز به فراوانی یافت می شد و مورد پذیرش قرار گرفته بود. این نام خارجی در میان سایر آرامی ها نیز به تدریج به تبعیت از نخبگان خود رایج شد و بنابراین دوگانگی خاصی ایجاد شد که در سراسر قرون وسطی تداوم داشت. این مسئله در آثار نویسندگان برجسته نیز یافت می شود و آن ها از هر دو نام، آرامی و سوری استفاده می کنند.
پس از سقوط آخرین پادشاهی های آرامی در پایان سده هفتم پیش از میلاد، آرامی ها همچنان به تعداد زیادی در بین النهرین سکونت داشتند و در نتیجه پادشاهی ها و امپراتوری های ژئوپلیتیکی ( همانند پادشاهی اسروئن ( ۱۳۲ پ. م - ۲۱۴م ) ، امپراتوری پالمیرا ( ۲۷۰–۲۷۳ و دولت شهرهای آمد ( شانلی اورفه و دیاربکر امروزی ) و هترا ) را بنیانگذاری کردند که تحت تسلط آرامی ها و همچنین پادشاهان آرامی بود. آرامیان بت پرست در سده اول تا سوم میلادی آیین مسیحیت را پذیرفتند و به آن را جایگزین دین میان رودان باستان کردند. در همین راستا، انجیل به آرامی ترجمه شد و در سده چهارم گویش آرامی ادسا به گونه ادبی این زبان تبدیل شد که به آرامی ادسایی ( اورهایا ) معروف است. بین النهرین و به ویژه مناطق یاد شده به مرکز اصلی مسیحیت سریانی و زادگاه کلیسای ارتدکس سریانی تبدیل شد.
معنی کلمه ارام در فرهنگ معین
معنی کلمه ارام در فرهنگ عمید

معنی کلمه ارام در دانشنامه آزاد فارسی

آرام. احتمالاً نام قوم یا سرزمینی در شمال و شمال شرقی فلسطین، از مدیترانه تا میانۀ بِین النَّهرین. در عهد عتیق از آرام به مناسبت های متعدد یاد شده است؛ دمشق مهم ترین ایالت آن بود. زبان آرامیبرگرفته از آرام است.

معنی کلمه ارام در ویکی واژه

ارام (جمع ارام‌ها)
#

جملاتی از کاربرد کلمه ارام

یارب این چهر عرق کرده دلارام من است یا مه چهارده امشب بر من می‌آید
چو راندی بر زبان نام دلارام برفتی از تنش دل وز دل آرام
از این حیث جامعه توسعه یافته دارای مردمانی است با شخصیت توسعه یافته. لذا می توان تفکر قالبی را یک پارامتر ضدتوسعه دانست. از این حیث ضرورت است همه ما برای تغییر تفکرات قالبی در جهت شخصیت توسعه یافته اقدام کنیم.
شهادت یافت بر قولش دل رام به دل بریافت آرام از دلارام
جنبش فیض کرم وارام طوفان نیاز تا ابد مقصور شد بر جنبش و آرام تو
مانا می‌باشند تخمین‌های ما از پارامترها و تست‌های
فریزر در این باره می‌نویسد: «در کنار این چشمه خانه کوچکی وجود داشت که ارامنه در کنار آن جمع شده و دعا می‌خواندند.»
اولین تجمع ارامنه رشت در محله «ارمنی بولاق» بوده‌است. ارامنه به این محل «خلیفه بولاق» می‌گفتند؛ و عقیده داشتند در زمان قدیم در این محل کلیسایی وجود داشته و خلیفه ارامنه در آنجا ساکن بود.
دلا گر طالبی یکدم میارام که تا شاید بدست آری دلارام
زان مردمک چشمم بی اشک نیارامد کارام نمی باشد در مردم دریائی
خواص نوری:خواص نوری ایروژل‌ها به شرط تولید بستگی دارد. این مواد در روشنایی به رنگ زرد و در تاریکی آبی دیده می‌شود. روش‌های مختلف حذف آب یا رطوبت از ساختار ایروژل هاو شرایط واکنش از جمله پارامترهای مهم و مؤثر در خاصیت نوری ایروژل هامطرح هستند.
نشسته شاد روزی با دلارام سخن گفت از هوای ویس با رام
چون تأیید شدن این آزمون، نشانه ناپارامتریک بودن داده‌ها است.
گدشتم بر سر کوی دلارام به دستی شیشه و دستی دگر جام
اکتیو دایرکتوری برای یک سازمان، محیطی توسعه پذیر، مدیریت پذیر و ایمن فراهم می‌کند تا در انجام مأموریت‌های سازمانی کارامد و مؤثرتر باشد. [نیازمند منبع]
وی در ۲۷ مهٔ ۱۹۰۶ به دنیا آمد . وی در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶ در سن ۵۰ سالگی در مسکو درگذشت و در گورستان ارامنه مسکو به خاک سپرده شد.
برنامه‌های سرویس نرم‌افزاری به‌طور مشابه از چیزی که در گذشته به عنوان سفارشی‌سازی برنامه شناخته شده‌است پشتیبانی می‌کند. به بیانی دیگر، مانند نرم‌افزارهای سازمانی پیشین یک مشتری می‌تواند مجموعه‌ای از گزینه‌های تنظیمات (که با پارامترها شناخته می‌شود) که عملکردها و نما و حس (رابط گرافیکی) اش را تغییر دهد. هر مشتری ممکن است که تنظیمات (یا ارزش‌های پارامتر) مربوط به خود را برای گزینه‌های تنظیمات داشته باشد. برنامه می‌تواند به درجه‌ای که برای قرارگیری مجموعهٔ پارامترهای تنظیمات از پیش تعریف شده طراحی شده بود، سفارشی شود.
ای دلارام تو دانی و خدا می‌داند این دل غمزده از دست فراقت چه کشید
، پارامتر یک جامعه دوجمله ای برابر با ۰٫۹۰ است یا نه.
در آن شب دختر افتاده در دام بخون میگشت ازان مرغ دلارام