باریک بین

معنی کلمه باریک بین در لغت نامه دهخدا

باریک بین. ( نف مرکب ) آنکه به امعان نظر بنگرد چو ستاره شناس و مانند آن. ( آنندراج ). آنکه به امعان نظر بنگرد. ( ارمغان آصفی ). رجوع به مجموعه مترادفات ص 140 شود. باهوش و زیرک. ( ناظم الاطباء ). زیرک و هوشیار. تیزنظر. دقیق. فَطِن. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). مدْقِق. صُحصُح. صحصوح مرد رسادانای امور، باریک بین. ( منتهی الارب ). ظریف بین. پر از فراست ، ظرافت. ( دِمزن ).کسی که در حرکات بستگان و دوستان دقیق میشود و جزئیات را دیده دل تنگ میگردد: فلان باریک بین است و از دوستان خود زود دل تنگ میشود. ( فرهنگ نظام ) :
حکیمان باریک بین بیش از آن
که رنجانم اندیشه خویش از آن.نظامی.ز غمزه لعل داران کمان ساز
همه باریک بین و راست انداز.نظامی.شه از رای دانای باریک بین
ز خجلت سرافکنده شد بر زمین.نظامی.اجل چون بخونش برآورد دست
قضا چشم باریک بینش ببست.سعدی ( بوستان ).بخون کسی چون اجل برد دست
قضا چشم باریک بینش بست.سعدی ( بوستان ).رای باریک بین خسرو حشمت آیین متوجه انقیاد باریک شده. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 492 ). || تیزبین ( در حیوانات ) :
بفرمود تا برنهادند زین
بر آن راه پویان [ اسبان ] باریک بین.فردوسی.بپرهیز گاران پاکیزه رای
بباریک بینان مشکل گشای.نظامی. || خسیس. ( آنندراج ) ( ارمغان آصفی ). تنگ نظر. میرزا صائب گوید:
از سر خوان ملک برخیز کاین باریک بین
می شمارد لب گزیدن را لب نانی دگر.( آنندراج ). || شاعر. ( دهار ) :
سواد دیده باریک بینان
انیس خاطر خلوت نشینان.نظامی.|| ناتوان بین. ( ارمغان آصفی ). || ناتوان. ( آنندراج ).

معنی کلمه باریک بین در فرهنگ معین

(اِفا. ) خرده بین ، کنجکاو.

معنی کلمه باریک بین در فرهنگ عمید

۱. کنجکاو.
۲. زیرک، باهوش.
۳. موشکاف، دقیق: اجل چون به خونش برآورد دست / قضا چشم باریک بینش ببست (سعدی۱: ۱۴۱ ).

معنی کلمه باریک بین در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خرده بین دقیق کنجکاو . ۲ - زیرک هوشیار .
کنجکاو، زیرک، باهوش، خرده بین، باریک بینی

جملاتی از کاربرد کلمه باریک بین

باریک بین چنان شده ام در مدیح تو کز دست من همی جهد اندر نظر مژه
بر دم شمشیرم از باریک بینی های عقل ای خوش آن رهرو که در راه طلب بی رهنماست
حکیمان باریک بین بیش از آن که رنجانم اندیشهٔ خویش از آن
بهشت و دوزخ باریک بینان نقد می باشد حساب خود نیندازد به فردا، خود حساب اینجا
از تشنگی به دیده باریک بین من هر موجه سراب رگ جان دیگرست
چو عبهر جمله چشم آمد دل باریک بین تو از آن، بر مسند این هفت گلشن، دیده بان زیبد
کانتابریا بخشی از اسپانیای سبز است، نامی که به نوار باریک بین دریای کانتابریا و کوه‌های کانتابریا در شمال اسپانیا گفته می‌شود.
این اردوگاه در استان شمالی «اربد» قرار دارد و جمعیت آن حدود ۲۰٬۰۰۰ است. هنوز مردمش امیدوارند که به فلسطین بازگردند و هنوز کارت شناسایی و کلید خانه‌های خود را نگه داشته‌اند. این اردوگاه در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر «اربد» واقع شده و در ۷۰ کیلومتری شمال عمان قرار دارد که مساحت آن ۷۶۴ هکتار است. اردوگاه به چهار خط یا بلوک تقسیم شده که دارای یک خیابان اصلی است. ساکنین اردوگاه می‌توانند به خدمات زیربنایی دسترسی پیدا کنند، اما از کوچه‌های باریک بین خانه‌ها و اتاق‌های کوچک محل زندگی‌شان، رنج می‌برند .
چو من از عیب مردم دیده باریک بین بستم به عیب خویش بینا کن دو چشم عیب پوشم را
چه باریک بینم خیال میانت سخن در میانست و او به یک مو
جز دهانت هیچ ناید در ضمیر خرده دان جز لبت نقشی نبندد دیده باریک بین
به پرهیزگاران پاکیزه‌رای به باریک بینان‌ِ مشکل گشای