برنشست

معنی کلمه برنشست در لغت نامه دهخدا

برنشست. [ ب َ ن ِ ش َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) سوار شدن. ( غیاث ). سواری کردن. رکوب :
همه داردش [ فرزند را ] تا شود چیره دست
بیاموزدش خوردن و برنشست.دقیقی.سپیدزرده برنشست ملوک را شاید. ( نوروزنامه ). رِداف ؛ جای برنشست ردیف بر ستور. رکاب ؛ اشتران که برنشست را شایند. ( مجمل اللغة ). رَکوب ، رَکوبة؛ آنچه برنشست را شاید. ( دهار ).سیساء؛ جای برنشست از ستور. صَهوة؛ جای برنشست سواراز اسب. قَعود؛ شتر جوانه که نخست در بار و برنشست آمده باشد. کَتوم ؛ ناقه که وقت برنشست بانگ نکند. ( از منتهی الارب ).
- اسب برنشست ؛ اسب ِ سواری. مقابل باری و بارکش. مَرکب :
چنان بد که اسبی زآخور بجست
که بد شاه پرویز را برنشست.فردوسی.- باره برنشست ؛ اسب سواری :
به نستور ده باره برنشست
مر او را سوی رزم دشمن فرست.دقیقی.- جامه برنشست ؛ گستردنی. فرش. بساط :
یکی کاروان شتر با من است
ز پوشیدنی جامه برنشست.فردوسی.درم بار کردند خروار شست
همان گوهر وجامه برنشست.فردوسی.- ستور برنشست ؛ ستور سواری : دابه ؛ گام زننده از حیوان و ستور برنشست. ظَِهر؛ ستور برنشست. ( منتهی الارب ).
|| ( اِ مرکب ) هرچه بر آن نشینند چون هودج و کجاوه و پالکی و تخت روان. ( یادداشت دهخدا ). زین اسب و جهاز شتر. ( ناظم الاطباء ):قَرّ؛ برنشستی است مردان را، و هودج. ( منتهی الارب ). || مَرکب : اگر برتر از اسپ چهارپایی بودی اسپ را برنشست ما نکردی [ یزدان ]. ( نوروزنامه ).
هست از پی برنشست خاصت
امّید خصی شدن نران را.خاقانی. || اسب :
بیامد سوی آخر برنشست
یکی تیغ هندی گرفته بدست.فردوسی.به دل گفت کاین برنشست من است
کنون کار کردن بدست من است.فردوسی.|| نشستنی. لایق نشستن. || مرکوب. رِکْبة. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه برنشست در فرهنگ معین

( ~. نِ شَ ) ۱ - ( اِ. ) اسب . ۲ - زمین . ۳ - (اِمص . ) سوارکاری ، سواری .

معنی کلمه برنشست در ویکی واژه

اسب.
زمین.
سوارکاری، سوا

جملاتی از کاربرد کلمه برنشست

به نستود فرمود تا برنشست میان یلی تاختن را ببست
بفرمود تا پس سپه برنشست شتابان همی رفت گرزی به دست
روان سام چون برق از جا بجست به که پیکر خاره سم برنشست
سواری شنیدم که چون برنشست شد از دست و افتاد بر سر نشست
سپهبد فرود آمد از پیل مست یکی بارهٔ تیزتگ برنشست
به کوش آگهی آمد و برنشست از آن شادمانی سرش گشت مست
در ساخت ال‌سی‌دی، از شیشه بعنوان بستر (زیرلایه) استفاده می‌شود. اگر از یک فویل فلزی یا پلاستیکی نازکِ خم‌پذیر برای بستر به جای آن استفاده شود، کل سامانه خم‌پذیر خواهد شد، چراکه فیلمی که بر روی بستر برنشستیده، معمولاً بسیار نازک و در مقیاس چند میکرومتر می‌باشد.
کنون بنده‌ای ناسزاوار وگست بیامد بتخت کیان برنشست
چنان کار زشت وی از یاد برد که گفتی تو او برنشست این سزد
برنشست آن اسب و می‌شد بی‌قرار باز گشته بود سنجر از شکار
یکی باره‌ای برنشسته سمند بفتراک بر حلقه کرده کمند