اثباتی
معنی کلمه اثباتی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اثباتی
اصل بنیادین نظریه سیاسی لیبرترین میگوید که هرکس مالک خویشتن است و حق مطلق قضاوت دربارهٔ بدن خویش را داراست. این بدان معناست که هیچ فرد دیگری به هیچ عنوان حق هجوم یا نقش حق مالکیت فرد دیگری را ندارد. در ادامه هر فردی مالک هر آن چیزی از جمله منابعی است که پیشتر تحت مالکیت در نیامده باشند یا او با «نیروی کار» خویش ترکیب کرده باشد. با این اصول دوگانه است که استدلال اثباتی کل سیستم حقوق مالکیت در یک بازار آزاد شکل میگیرد…
تا در اثباتی تو بس نامحرمی محو شو گر محرمی میبایدت
مرحله متافیزیکی؛ این مرحله بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی روی داد که هنوز دنباله دوره ربانی است و تنها با آن اختلاف کمی دارد. در این دوره نیروی دیگری بهنام دولت در کنار خانواده قرار میگیرد که روابط حاکم بین مردم را از حالت عاطفی بهصورت حقوقی و قانونی درمیآورد. این مرحله، شرایط را برای تبدیل جامعه به دوره اثباتی فراهم میآورد.
هستی موهوم غیر از نفی اثباتی نداشت رفتن ماگرد پیداکرد از دامان ما
ما گدایان که نفی با لذاتیم پادشاهان ملک اثباتیم
هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نیست گرچه بیناست، ولی صاحب مرآتی نیست
بیتس پس از استعفا از هیئت دولت به میزوری بازگشت. او در درگیریهای محافظهکارانه بر سر امور مربوط به قانون اساسی میزوری در سال ۱۸۶۵ شرکت کرد. او با «سوگند آهنین» به شدت مخالفت نمود که به عنوان اثباتی بر وفاداری ساکنین، لازم بود. او همچنین مخالف سلب موقت حق رأی طرفداران شورشی بود. بیتس هفت مقاله در مخالفت با قانون اساسی نوشت اما بیفایده بود و قانون در نهایت تصویب شد. این قانون برای لغو بردهداری در ایالت مورد توجه بود و سه هفته پیش از آنکه کنگرهٔ ایالات متحدهٔ آمریکا متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحدهٔ آمریکا را برای منع بردهداری در کشور پیشنهاد دهد، تصویب شد.
در سال ۲۰۰۱ نتایج آزمایشهای انجام شده در کانادا و ژاپن اعلان شد. در این آزمایشها، تعداد نوترینوی الکترونی و تعداد کل نوترینوهای رسیده از خورشید مورد اندازهگیری قرار میگرفت. شار کلی با پیشبینیهای مدل استاندارد خورشید همخوانی داشت و این در حالی بود که شار نوترینوی الکترونی با مقادیر کمتری که در اندازهگیریهای اولیه نوترینو بهدست آمده بود برابری میکرد. این نتیجه اثباتی بود بر وجود نوسانات نوترینوی خورشیدی که بر اثر آن، تعدادی از نوترینوهای الکترونی تولیدی در مرکز خورشید به انواع دیگر تبدیل میشدند.
صوفی آن بود که هستی وی را نیستی نباشد و نیستی وی را هستی نه؛ یعنی آنچه بیابد مر آن را هرگز گم نکند و آنچه گم کند مر آن را هرگز نیابد. و دیگر معنیش آن بود که یافتش را هرگز نایافت نباشد و نایافتش را هرگز یافت نه. یا اثباتی بود بی نفی و یا نفیی بود بی اثبات. و مراد از جملهٔ این عبارات آن است که تا حال بشریت از کسی ساقط شود و شواهد جسمان از حق وی فایت گردد و نسبتش از کل منقطع گردد و یا سر بشریت اندر حق کسی ظاهر شود تا تفاریق وی اندر عین خود جمع گردد، از خود به خود قیام یابد وصورت این اندر دو پیغامبر علیهما السّلام ظاهر توان کرد: یکی موسی صلوات اللّه علیه که اندر وجودش عدم نبود، تا گفت: «ربِّ اشرَحْ لی صَدْری و یَسِّرْلی امری (۲۵و ۲۶/طه)»، و دیگر رسول ما صلّی اللّه علیه که اندر عدمش وجود نبود، تا گفتند: «ألَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ (۱/الإنشراح).» یکی آرایش خواست و زینت طلب کرد و دیگر را بیاراستند و وی را خود خواست نه.
هر دم صوفی فانی را وجودی نو میزاید و بتصرف جذبه محو میشود و ازان محو قدیمی دیگر سیر میافتد در عالم الوهیت بتصرف جذبه که «یمحواالله ما یشا و یثبت». پس هر دم محوی و اثباتی حاصل میشود که صوفی دران دو عید میکند یک عید از محو و دوم از اثبات. و این آن مقام است که وجود سالک وجود کلمه «لااله الا الله» ببود در عین نفی و اثبات. او را اگر درین مقام «روح الله» و «کلمه الله» خوانند بر وی بزیبد و این قبا بر قد او چست آید.
در ریاضیات، همانی های روجرز - رامانوجان دو همانی مربوط به سری های پایه فوق هندسی هستند که برای اولین بار توسط لئونارد روجرز (۱۸۹۴) کشف و اثبات شدند. این همانی ها بعد ها دوباره توسط سرینیواسا رامانوجان (۱۹۱۳) کشف شدند. رامانوجان اثباتی نداشت، اما کشف او باعث شد که بعد ها اثبات تازه ای در مقاله ای همراه با روجرز ارائه کند. ایسای شور بعد ها به طور مستقل این همانی ها را کشف و اثبات کرد.
گوئیم که چاره نیست از آنک مر جسم را نهایت باشد، از بهر آنک حقیقت جسم آنست که مرو را سه بعد است، چون درازا و پهنا و ژرفا و هر یکی از این بعدها دو کناره دارد و میانه ای، و چون بعدهای جسم را نهایت باشد جسم را نهایت باشد و چون جسم را نهایت درست شده باشد که از بیرون این فلک کل که عالم است نه زمان است و نه مکان و نه جرمی تهی است و نه هیچ چیز از چیزهای طبیعی، از بهر آنک همه طبیعیات از اندرون فلک است و فلک محیط است بطبایع، احاطتی طبیعی و ما دانیم که نفس جزئی که امروز اندر زمان است و چو مر این جسد را بیفکند بوهم و فراموش کندش او بحیزی هیولانی و حسی نماند، و هیچ چیز با جوهر او نماند مگر علم محض و چون نفس جزئی اندر مردم است و بر شود سوی بالا، بطلب کردن آنچه از بیرون فلک است بقوت علم، و نفی کند جرم را و جسم را، چه از خالی و چه از پر چیز نیابد مگر اثباتی محض، بیرون این جرم گردنده که فلک است، و چون طبیعیات بکناره رسد حیز نباشد مگر سازنده طبیعیات، و چون نفس جزئی بیرون این فلک حیز نیافت وزو بگذشت، درست شد که آن بر شدن او بعالم لطیف از لطیفی خویش و هم گوشگی با نفس کلی تا ببیند آن سرور لذات عز و شرف روحانی که نفس او اندر ان غرقه شود و گر بر شدن نفس جزئی بعالم لطیف از جهت علم ریاضی نباشد که هندسه ازوست پیدا شود مرورا جوهر نفس کل که محیط است بجرم گردنده احاطت علت بمعلول خویش و احاطت صانع بمصنوع خویش نه چون محیط شدن جسم لطیف بجسم کثیف و محیط شدن نفس کلی بعالم طبیعت محیط شدنی علمی است و احاطت علمی را از اندون و بیرون هر دو یکسان باشد پس درست شد که افلاک و عالم اندر افق نفس کلی است.
اثبات قابل قبولی یافته بود یا نه، اما به نظر نمیرسد که چنین اثباتی را یافته باشد. تنها یک اثبات مرتبط با آن توسط او باقی مانده، این اثبات مربوط به حالت
اسپرانتو به لحاظ قدرت و غنای ادبی و علمی خود، در ترجمهٔ وفادار و نزدیک به اصل آثار گوناگون از توانائی ویژهای برخوردار است. ترجمهٔ هزاران اثر ادبی و علمی مشهور جهان به زبان اسپرانتو - از جمله آثار حافظ، خیام، شکسپیر، گوته، تالکین، و … - اثباتی قانعکننده بر این امر است. جدای از ادبیات ترجمهای، اسپرانتو از ادبیات اصیل خود نیز بهرهمند است. وجود هزاران شعر و کتاب ادبی و علمی که بهدستِ نویسندگان اسپرانتوزبان در سراسر جهان نوشته و منتشر شدهاست، به خوبی گویای این پدیدهٔ جالب است. به عنوان مثال، ویلیام الد که نویسنده و شاعر توانایی در زبان اسپرانتو است، تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزهٔ ادبی نوبل شدهاست.
و گفت: جمع اثباتیست بینفی و تفرقه نفی تست بیاثبات و تفرقه آن بود که به تو منسوب بود و جمع آنکه از تو برده باشد.
مرحله اثباتی؛ مرحله سوم را کنت دوره اثباتی میخواند که از سده ۱۸۰۰میلادی آغاز شد. در این مرحله انسانها به شناخت نایل میآیند و در توجیه پدیدهها علل را در خود طبیعت جستجو میکنند. در این دوره انسان بعد جهانی پیدا میکند و با پیشرفتهای اجتماعی میتواند نوع رابطه تعاونی را در اجتماعات انسانی جانشین روابط عاطفی و حقوقی حاکم در دورههای پیشین کند. در تحقیق به مشاهده و تجربه توجه کافی میشود و علتیابی پدیدهها بر مبنای رابطه علت و معلول پیجوئی میشوند.
اثبات ابتدایی اثباتی است که از تحلیلهای پیچیده استفاده نمیکند.
و از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که گفت یکی از پیران فرا کسی گفت چه محو می کنی و چه اثبات مرد خاموش شد گفت بدانک وقت محو بود یا اثبات آنکس کی او را محو نبود و اثبات، معطّل و مهمل بود و محو را قسمتها است، محو زلّت از ظاهر و محو غفلت بود از باطن و محو علّت از اسرار، اندر محو زلّت اثبات معاملات بود و اندر محو غفلت اثبات منازلات و در محو علّت اثبات مواصلات و این محو و اثباتی بود بشرط عبودیّت.
دریغا که سالک در عالم یقین خود را محو بیند، و خدا را ماحی بیند. «یَمْحُواللّهُ ما یشاءُ» با پس پشت گذاشته باشد و «یُثّبتُ» اثبات کرده باشد؛ بقا را مقام وی سازند و آنگاه اهل اثبات را و اهل محو حقیقت را بر دیدۀ او عرض دهند. مرد اینجا اثباتی باشد نه محوی، و اهل محو را باپس پشت گذاشته باشد.
اقتصاد اثباتی به عنوان یک علم به تجزیه و تحلیل اقتصاد رفتاری میپردازد. یک بیانیهٔ تئوری استاندارد از اقتصاد اثباتی با دیدگاه کاربردی در مبانی آنالیزهای اقتصادی پل ساموئلسون (۱۹۴۷) مطرح شدهاست. همچنین، اقتصاد اثباتی از قضاوتهای ارزشی اقتصادی اجتناب میکند. به عنوان مثال یک تئوری اقتصاد اثباتی ممکن است توضیح دهد که چگونه رشد عرضه پول تورم را تحت تأثیر قرار میدهد اما هیچ دستورالعملی برای اینکه چه سیاستهایی باید اتخاذ گردد ارائه نمیدهد.