آدم آبی

معنی کلمه آدم آبی در لغت نامه دهخدا

( آدم آبی ) آدم آبی. [ دَ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مردم آبی ، و آن وجود اساطیری و بی اصل است و دریا را مردمی نیست.

معنی کلمه آدم آبی در فرهنگ فارسی

( آدم آبی ) مردم آبی

معنی کلمه آدم آبی در ویکی واژه

انسان افسانه‌ای که مطابق قصه‌ها در دریا زندگی می‌کند. از شهر زنان و ... دیو سئوالات می‌کردند و احوالات آدم آبی می‌پرسیدند. »حاج‌سیاح

جملاتی از کاربرد کلمه آدم آبی

آن یکی در ساحلی دامی نهاد آدم آبی به دامش اوفتاد
آدم آبی به بحر از سر صدق و نیاز خانقهی بهر تو کرده ز گوهر بنا
صدف ناخن آدم آبیش گهر بیضه غاز و مرغابیش
خرابش آدم آبی به دریا کبابش گشته مرغابی به صحرا
تا مردم چشمم صدف در تو بیند چون‌ آدم آبی شده در غوص و سباحت
که دور آدم خاکی سر آمد زمان آدم آبی در آمد
روان از ده خلایق سوی صحرا که دارد آدم آبی تماشا
ز ضبطش آدم آبی نهانی کند بر گله ی ماهی شبانی
مانده هوس نان به دل آدم آبی جایی که غم آب نباشد، غم نان هست
در آبش عکس اگر سازد قدم تر شود چون آدم آبی شناور