( آهنی ) آهنی. [ هََ ]( ص نسبی ) از آهن. منسوب به آهن. آهنین : میان من و او بایوان درست یکی آهنی کوه گفتی برست.فردوسی.برافراشتم گرزسیصدمنی برانگیختم باره آهنی.فردوسی.
معنی کلمه آهنی در فرهنگ عمید
( آهنی ) ۱. چیزی که از آهن ساخته شده باشد، از جنس آهن. ۲. [قدیمی، مجاز] نیرومند: برافراشتم گرز سیصدمنی / برانگیختم بارۀ آهنی (فردوسی۲: ۱۹۹ ).
معنی کلمه آهنی در فرهنگ فارسی
( آهنی ) ( صفت ) منسوب به آهن ساخته از آهن آهنین : ظروف آهنی مجسم. آهنی .
معنی کلمه آهنی در دانشنامه عمومی
آهنی. در شیمی، صفت آهنی ( به انگلیسی: ferrous ) نشان دهنده ترکیبی است که حاوی آهن ( II ) است، به این معنی که آهن در حالت اکسایش +۲ خود است، احتمالاً به عنوان کاتیون دو ظرفیتی +Fe2. این با «آهنیک» ( به انگلیسی: ferric ) یا آهن ( III ) ، به معنی آهن در حالت اکسایش +۳ خود، مانند کاتیون سه ظرفیتی +Fe3 مغایر است. این کاربرد واژه تا حد زیادی با نامگذاری آیوپاک جایگزین شده است، که حالت اکسیداسیون را با اعداد رومی در پرانتز نشان می دهد، مانند اکسید آهن ( II ) برای اکسید آهنی ( FeO ) ، اکسید آهن ( III ) اکسید آهنیک ( Fe2O3 ) ، و اکسید آهن ( II, III ) برای اکسید Fe3O4 که حاوی هر دو شکل آهن است. در خارج از شیمی، «آهنی» به طور کلی به معنی «حاوی آهن» است. این کلمه از کلمه لاتین ( ferrum ) «آهن» گرفته شده است. فلزات آهنی شامل فولاد و آهن خام ( با میزان کربن چند درصد ) و آلیاژهای آهن با سایر فلزات ( مانند فولاد ضدزنگ ) است. «غیرآهنی» برای توصیف فلزات و آلیاژهایی که مقدار قابل ملاحظه ای آهن ندارند استفاده می شود. اصطلاح «آهنی» معمولاً فقط در مورد فلزات و آلیاژها به کار می رود. در عوض از صفت آهن دار ( به انگلیسی: ferruginous ) برای اشاره به مواد غیر فلزی حاوی آهن استفاده می شود، مانند «آب اهن دار». یا به رنگ قهوه ای - نارنجی ( به انگلیسی: orangish - brown ) مشابه به رنگ زنگ زدن است.
جملاتی از کاربرد کلمه آهنی
کرچمر روز ۱۱ آوریل سال ۱۹۴۰ فرماندهی او-۹۹ از نوع ۷ب را بر عهده گرفت. در بدو آغاز کار یک هواگرد آبنشین متعلق به نبردناو شارنهورست آن را با یک زیردریایی بریتانیایی را اشتباه گرفت و مورد حمله قرار داد. به پریسکوپ او-بوت آسیب وارد شد اما همچنان به عملیات ادامه داد. کرچمر در نخستین گشت رزمی با این او-بوت ۱۱ کشتی دشمن را غرق کرد. به جهت این موفقیتها بزرگدریابد اریش ردر، فرمانده کل کریگسمارینه نشان عالی صلیب شوالیه صلیب آهنین را در لوریان به او اعطا نمود.
اگر ز آهنی چرخ بگدازدت چو گشتی کهن نیز ننوازدت
داستان این مجموعه حول موضوع شکست دودمان گوجوسان از امپراتوری هان است. امپراتوری هان با بهرهگیری از سلاحهای فولادین در حدود سال ۱۰۸ قبل از میلاد، گوجوسان را شکست داده و مردم این امپراتوری عظیم آواره شده و با بیرحمی توسط سوارهنظام آهنین قتلعام و شکنجه میشوند.
تقریباً در سالهای اخیر، اتحادیه اروپا نفوذ خود را در شرق گسترش داده است. کشورهای چندی را که قبلاً در پس «میلههای آهنین» بودند به عضویت پذیرفته و در نظر دارد عضویت تعداد دیگری از کشورها را نیز قبول نماید. امید آن میرود که عضویت این کشورها، همانطورکه در مورد ورود اسپانیا، پرتغال و یونان در دهه ۱۹۸۰ رخ داد، سبب افزایش و تحکیم ثبات سیاسی و اقتصادی شود.
شمشیر آهنین رو نشکفت بعدازین گر ناورد زشرم لبت بر زبان گهر
رفتارهای نشان داده شده در فولادهای سرشار از آستنیت مبنایی را برای کنترل پیشبینی پلاستیسیته استحاله در سیستمهای فازی پراکنده ارائه میدهد. بهطور وسیع تر، استفاده از تئوری پیشبینی پلاستیسیته استحاله به منظور افزایش خواص مکانیکی فولادهای پیشرفته، راه اساسی تحقیقات علمی فولاد را برجای میگذارد. کنترل پیشبینی پیچیدگی رفتار مارتنزیتی به عنوان اساس نگرش سیستمی مبتنی بر علم مهندسی مواد به کار رفت. در این روش، متالورژی آهنی نقش عمدهای را در تکنولوژی جدید طراحی مواد ایفا میکند.
اغلب شهسوار از مناطق پارس و پارت گرد آوردی میشدند.[نیازمند منبع] جنگجویان پارتی بدنه اصلی شهسواران را تشکیل میدادند.پلوتارک تاریخدان رومی دربارهٔ شهسواران اینگونه سخن میگوید:آنان مانند کوههای استوار بر اسبها نشسته و گوهی چون کوههایی آهنین هستند لباسهای براق و درخشان آنها چشمان سربازان رومی را کور میکرد و با حملههای رعدآسا سربازان رومی را به سیخ میکشیدند[نیازمند منبع].
تا چو بازم در آهنین خلخال چو جلاجل ز من فغان برخاست
به عشق آهنین بازو طرف شد عقل ازین غافل که گردد توتیا چون شیشه با سندان زند پهلو
به شستشو لباس بدقماش اطلس نمی گردد به صیقل کی ز تیغ آهنین جوهر شود پیدا
دانش به پای طبع بندیست آهنین فکرت به راه نفس دامیست استوار
هر موجودی را از موجودات، نفیس یا خسیس، لطیف یا کثیف، خاصیتی است که هیچ موجود دیگر با او دران شرکت ندارد، و تعین و تحقق ماهیت او مستلزم آن خاصیت است، و تواند بود که او را افعال دیگر بود که غیر او چیزهای دیگر با او دران شریک باشند. مثالش: شمشیر را خاصیتی است در مضا و روانی در بریدن، و اسپ را خاصیتی است در مطاوعت سوار و سبکی در دویدن، که هیچ چیز دیگر را دران با ایشان مشارکت صورت نبندد، هر چند شمشیر با تیشه در تراشیدن، و اسپ با خر در بار کشیدن مشارکست، و کمال هر چیزی در تمامی صدور خاصیت اوست از او، و نقصان او در قصور آن صدور یا عدمش، چنانکه شمشیر چندانکه کاملتر در مضا و روانی بریدن، تا بی زیادت کلفتی و جهدی که صاحبش را بکار آید فعل او به اتمام رسد، در باب خویش کاملتر بود، و اسپ چندانکه دونده تر و در فرمان برداری سوار و طاعت لگام و قبول ادب به مبالغت تر به کمال خویش نزدیکتر بود؛ و همچنین در جانب نقصان، اگر شمشیر بدشواری برد یا خود نبرد، او را به جای آهنی دیگر بکار دارند، و دران انحطاط رتبت او بود، و اگر اسپ نیک ندود یا فرمان نبرد، او را پالانی کنند و با خران مساهمت دهند و آن را بر بی هنری و خساست او حمل کنند.
اتو ارنست رمر روز ۱۸ اوت سال ۱۹۱۲ زاده شد. در ۲۰ سالگی به نیروی زمینی پیوست. سال ۱۹۴۲ به درجه سرگردی رسید و فرمانده گردان نیمهشنی هنگ نخبه گرنادیر گروسدویچلانت شد. با این یگان در نبرد سوم خارکوف در ماه مارس سال ۱۹۴۳ عملکرد خوبی نشان داد. بدین جهت روز ۱۸ مه سال ۱۹۴۳ مفتخر به دریافت نشان عالی صلیب شوالیه صلیب آهنین شد. در نبرد کورسک و کیریوف روگ این گردان را فرماندهی کرد و برگهای بلوط صلیب شوالیه را نیز ماه نوامبر سال ۱۹۴۳ دریافت نمود.
به کوه اندر از کوس کین ناله خاست ز پیکان در ابر آهنین ژاله خاست
پس از شکست جنبش ملیگرایان، شیراز به دست عشایری افتاد که انگلیس از آنها پشتیبانی میکرد. هردو پسرعموی پسیان خودکشی کردند و پسیان هم به آلمان رفت. او تحصیلات نظامی خود را در شهر برلین، ابتدا در نیروی هوایی و سپس در پیادهنظام ارتش آلمان، ادامه داد و موفق شد نشان صلیب آهنین را کسب کند.
آن گه تعبیر کرد گفت: امّا الصّنم الذی رأیت فانت الرّأس من الذّهب و انت افضل الملوک آن سر صنم که از زر بود تویی مهینه ملوک جهان و سرور ایشان و آن سینه وی که از سیم بود، پسر تو است بعد از تو پادشاه باشد و سرور، و شکم وی که از مس بود پادشاهی باشد بعد از پسر تو فرود از وی. امّا دوران آهنین آنست که پس از آن دو فرقت شوند و در ملک سخت کوشند و پس از آن کار ملک سست شود چنانک سفال در جنب آهن، و سنگ که از آسمان فرو آمد و جهان از آن پر گشت: پیغامبری خواهد بود در آخر الزّمان که ملوک جهان را پراکنده کند و ملک ایشان بر دارد و جهانیان را مسخّر خود گرداند و کار وی بلند شود، و آن درخت که دیدی و آنچ از وی بریدند و مرغان و ددان که در بالا و زیر آن بودند زوال ملک تو باشد یک چندی و صورت تو که مسخ کنند، ربّ العزّه ترا روزگاری کرکس گرداند ملک مرغان، پس گاو نر گرداند ملک چهار پایان، پس شیر گرداند ملک ددان و وحش بیابان، هفت سال برین صفت ممسوخ باشی صورت بگشته و دل همچون دل آدمیان بمانده: لتعلم انّ اللَّه له ملک السّماوات و الارض و هو یقدر علی الارض و من علیها، و اصل درخت که بر جای بماند ملک تو است که بر جای بود پس از مسخ.
زیگموند نیومن گفت «مطالعه جامعهشناسی احزاب سیاسی کاملاً تحت سلطه قانون آهنین [الیگارشی] روبرت میخلز است.» کار میخلز بهطور چشمگیری بر دیدگاه دوست و هموطن او و یکی از بنیانگذاران جامعهشناسی، ماکس وبر در مورد نظریه حزب سیاسی تأثیر گذاشت. شماری دیگر از نظریهپردازان احزاب سیاسی اذعان داشتند که این اثر تأثیر عمدهای بر آنها داشتهاست، از جمله
آهنین راه و پل سنگی گچسر مربوط به دوره ایلخانی است و در شهرستان کرج، ۲ کیلومتری جاده گچسر به طرف تونل کندوان واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۵۶۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بخش جنوبیِ حافظیه، باغ ورودی است که دارای درختان نارنج، دو باغ بزرگ گل، پیادهروها و یک جوی است. در وسط هر باغ یک حوض بزرگ مستطیلشکل قرار دارد. کنارههای سنگی این حوضها در اصل از یک حوض در باغ شمالی باغ نظر — بخشی از کاخ دیوانخانهٔ کریمخان زند — تأمین شده است که در جریان گسترش بلوار کریمخان زند تخریب شد.[یادداشت ۲] این سنگها برای ساخت حوضهای فعلی به حافظیه منتقل شدند. در هر طرف حیاط یک باغچهٔ بزرگ نارنج وجود دارد. دیوار جنوبی و ورودی از نردههای آهنی ساخته شده است. مساحت بخش جنوبی، از ورودی باغ تا پلههای تالار میانی، ۹۹۸۵ متر مربع است.