انتفاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سود یافتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). سود و نفع گرفتن. ( آنندراج ). سود برداشتن. ( مصادر زوزنی ). نفع گرفتن. ( مؤید الفضلاء ) ( غیاث اللغات ). سودمند گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). سودبردن. سود گرفتن. سود یافتن. ( فرهنگ فارسی معین ). - انتفاع الاخیار باعدائهم ؛ از کتب جالینوس است که بعربی ترجمه شده. ( از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 118 ). || ( اِمص ) منفعت و سود و فایده. ( ناظم الاطباء ). منفعت و سود کرد. برخورداری. ( یادداشت مؤلف ) : حیوانی که در او نفع... باشد چگونه بی انتفاع شاید گذاشت ؟ ( کلیله و دمنه ). چه اگر این معنی بر وی پوشیده بماند انتفاع او از آن صورت نبندد. ( کلیله و دمنه ). خردمند چگونه آرزوی چیزی کند که رنج و تعب آن بسیار باشد و انتفاع و استمتاع از آن اندک ؟ ( کلیله و دمنه ). || حقی که بموجب آن می توان از ملک دیگری استفاده کرد، اما نمی توان آن را بشخص ثالث انتقال داد. ( فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه انتفاع در فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) سود بردن ، نفع کردن ، نفع بردن . ۲ - (اِ. ) حقی که به موجب آن می توان از ملک دیگری استفاده کرد اما نمی توان آن را به شخص ثالث انتقال داد، ج . انتفاعات .
معنی کلمه انتفاع در فرهنگ عمید
نفع گرفتن، سود بردن.
معنی کلمه انتفاع در فرهنگ فارسی
نفع کردن، نفع گرفتن، سودبردن ۱ - ( مصدر ) سود بردن سود گرفتن سود یافتن نفع کردن نفع بردن. ۲ - ( اسم ) حقی که بموجب آن میتوان از ملک دیگری استفاده کرد اما نمیتوان آنرا بشخص ثالث انتقال داد.جمع :انتفاعات. یا حیز انتفاع . جمع : انتفاعات .
معنی کلمه انتفاع در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بهره بردن از منافع چیزی را انتفاع می گویند و احکام انتفاع در بسیاری از بابها، مانند طهارت، صلات، حج، تجارت، ضمان، عاریه، اجاره، وقف، وصیت، اطعمه و اشربه و احیاء موات آمده است. انتفاع به لحاظ متعلّق انتفاع و شخصی که بهره میبرد، به احکام پنج گانه تکلیفی تقسیم میشود که در ذیل به این موارد پرداخته می شود. ← انتفاع واجب از اسباب جواز انتفاع، اباحه انتفاع و عقد است که به این موارد اشاره می شود. ← اباحه انتفاع بهره بردن از چیزی، گاهی با از بین رفتن آن همراه است، مانند بهره بردن از خوردنی و نوشیدنی در مهمانی ها، و گاهی با باقی ماندن آن، مانند بهره بردن از عین عاریهای یا اجارهای یا وقفی که از شرایط صحّت آنها، امکان انتفاع از عین با بقای آن است وگرنه، عاریه، اجاره، و وقف آن صحیح نیست. حدود انتفاع از اشیاء ...
معنی کلمه انتفاع در ویکی واژه
سود بردن، نفع کردن، نفع بردن. حقی که به موجب آن میتوان از ملک دیگری استفاده کرد اما نمیتوان آن را به شخص ثالث انتقال داد؛ انتفاعات.
جملاتی از کاربرد کلمه انتفاع
دارالقرآن ابوزیدآباد مؤسسه ای غیرانتفاعی در حوزه آموزش است که در کنار کتابخانه ساخته شدهاست.
در ۱۲ مارس سال ۲۰۲۰، اکوزیا به عنوان گزینهٔ موتور جستجوی پیشفرض برای گوگل کروم در ۴۷ بازار قرار گرفت. این اولین موتور جستجوی غیرانتفاعی است که به عنوان گزینهای برای کاربران ظاهر شدهاست.
بنیاد علمی زیرکزاده یک مؤسسهٔ غیردولتی و غیرانتفاعی است که از سال ۱۳۷۲ برای ترویج علم و فناوری در میان مردم ایران تأسیس شدهاست.
شرکت افپیتی در سال ۲۰۰۵ از مشارکت انتفاعی شرکتهای فیات و جنرال موتورز راهاندازی شد و در سال ۲۰۱۱ کلیه سهام آن توسط فیات خریداری شد.
هرکس از بهر انتفاع ترا میستاید ز گونه گونه جدا
اُرکید یک سازمان غیرانتفاعی، برای شناسایی همه کسانی است که در تحقیقات، دانش و نوآوری مشارکت میکنند، به صورت یکتا شناسایی شده و بین فعالیتهای علمی آنها با شناسهشان ارتباط برقرار میکند.
در نخستین مرحله زان انتفاع گو چه داری ای برادر جز صداع
کسی ندیده سیهروزی از بخیل بتر که خود تعب کشد و غیری انتفاع کند
تا اینجا سخن جالینوس است اما چنین دوست عزیز الوجود تواند بود، و در اکثر اوقات طمع از انتفاع به چنین مردم منقطع، و یمکن که دشمن از دوست در این مقام با منفعت تر بود، چه دشمن در اظهار عیوب احتشامی نگاه ندارد و بر آنچه داند اقتصار نکند بلکه مجاوزت حد و تمسک به انواع افترا و بهتان نیز استعمال کند. پس مردم را بر عیوب خود تنبیه افتد و در آنچه افترا کرده باشد نفس را متهم شناسد و احتیاط خللی که متوقع بود بجای آرد.
می چه باشد یا سماع و یا جماع تا بجویی زو نشاط و انتفاع
زان به هر وجهی که خواهی نفع گیر داده بهر انتفاع، او را معیر
استان مرکزی دارای ۷۸ مرکز آموزش عالی است که از این تعداد ۱۲ مرکز دولتی، ۱۳ مؤسسه پیام نور، ۲۳ مرکز علمی - کاربردی، ۱۹ مرکز آزاد اسلامی و ۱۱ مرکز غیرانتفاعی هستند. تعداد کل دانشجویان در استان مرکزی تا پایان سال ۹۱ برابر با ۱۲۸۲۶۹ نفر بوده که از این تعداد ۶۷۶۰۲ نفر پسر و ۶۰۶۶۷ نفر دختر بودهاند. از کل دانشجویان استان ۶۳ درصد بومی استان هستند.
و نیز تخمها متفاوت است: بعضی آن است که تخم چون پرورش یابد ثمره آن هم آن تخم باشد بعینه چنانک گندم وجو و نخود و عدس و باقلی و امثال این چون بکمال خود رسد آن را پوستی و مغزی نباشد. و بعضی تخمها آن است که بعینه باز آید اما پوستی دارد نا منتفع انتفاع آن مغز آن باشد. چنانک جوز و لوز و پسته و مانند این پوستی سبز دارد اما نامنتفع بود. و بعضی تخمها آن است که بعینه باز آید و پوستی آورد که ثمره آن پوست بود و مغز آن نامنتفع بود. چنانک خرما و سنجد و زیتون و مانند این پوست آن منتفع بود و استخوان نبود. و بعضی تخمها آن است که بعینه باز آید و ثمره آورد و ثمره و تخم جمله منتفع بود چون زردآلو و شفتالو و انجیر و امثال این. و میوهها ازین چها نوع بیرون نیست.
متوسط هزینهها (شهریه و هزینههای زندگی) برای یک سال تحصیلات عالیه در سال ۱۹۸۶، ۱٫۴ میلیون ین ژاپن بود. برای کمک به جبران هزینهها، دانشجویان اغلب به صورت پاره وقت کار میکنند یا از طریق انجمن بورسیههای تحصیلی ژاپن که از طرف دولت پشتیبانی میشود، پول میگیرند. همچنین کمکها توسط دولتهای محلی، شرکتهای غیرانتفاعی و سایر موسسات ارائه میشود.
استانداردهای حسابداری در مورد صورتهای مالی کلیه واحدهای تجاری (انتفاعی) اعم از این که در بخش خصوصی یا عمومی فعالیت کند، کاربرد دارد. اگرچه این استانداردها معطوف به واحدهایی است که با هدف کسب سود فعالیت میکنند اما عمدتاً در مورد واحدهای غیرانتفاعی نیز با اعمال تعدیلات لازم کاربرد دارد.
«موزه، نهادی غیرانتفاعی و دائمی در خدمات جامعه است که به تحقیق، گردآوری، حفاظت، تفسیر و نمایش گذاشتن میراث ملموس و ناملموس میپردازد. نهادی در دسترس و جهانشمول که درهایش به روی همگان باز است و تنوع و پایداری را پرورش میدهد. آنها از نظر اخلاقی، حرفهای و با مشارکت جوامع اداره میشوند و با ارائه تجربیات متنوع برای آموزش، لذت، تفکر و به اشتراکگذاری دانش، ارتباط برقرار میکنند.»
و ما انتفاع اخی الدنیا بمقلته اذا استوت عنده الانوار و الظلم
به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی، این بنیاد بودجهاش را از طریق کمکهای مالی بنیاد و دولت، مشارکت و حمایتهای مالی شرکتهای بزرگ و کوچک و کمکهای مالی از افراد و برنامهٔ عضویت بفا تأمین میکند.
و ما انتفاع اخی الدنیا بمقلته اذا استوت عنده الانوار و الظلم!
پس بدایت توحید، مرد را پیدا گردد. مرد را از دایرۀ این قوم بدر آرد که «وَمِنَ الناس من یقولُ آمنّا باللّه و بالیَوْم الآخرِ و ما هُمْ بِمؤمنین». نامش در جریدۀ آنها ثبت کنند که «وَبِالآخِرَةِ هُمْ یوقِنون» زیرا که از «یَؤمنونَ بالغیب» در گذشته باشد و بعالم یقین در مشاهدات باشد، و ایمان در غیب و هجران باشد. از اینجا ترا معلوم شود که چرا با مصطفی خطاب کردند که «ما کنتَ تدری ما الکتابُ وَلاالایمان» او را باکراه بعالم کتاب و ایمان آوردند از بهر انتفاع خلق و رحمت ایشان، و خلق قبول کرد زیرا که صفت رحمانیت داشت که «وما أرسَلناکَ الاّ رحمةٌ للعالمین» این معنی میدان که او خود را با کتاب «وَعِنْده أمُّ الکِتاب» داد و ایمان و اسلام را بخود راه داد نصیب جهانیان را وگرنه او از کجا و غیبت از آن حضور از کجا و رسالت و کتاب از کجا؟!