ارحم

معنی کلمه ارحم در لغت نامه دهخدا

ارحم. [ اَ ح َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از راحم. رحیم تر. مهربان تر. بسیاررحم و بسیار مهربان. ( آنندراج ): اَرحم الراحمین. و فی الحدیث : ارحم امتی ابوبکر.
ارحم. [ اِ ح َ ] ( ع فعل امر ) بصیغه امر یعنی رحم کن. ببخشای : اِرْحَم ْ یااَرحم الراحمین ؛ ببخشای ای بخشاینده تر بخشایندگان.
- ارحَم تُرْحَم ْ ؛ ببخشای تا بخشاییده شوی :
بی رحمتم اینچنین چه ماندی
اِرْحَم ْ تُرْحَم ْ مگر نخواندی.نظامی.
ارحم. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) ابن ابی الارحم المخزومی. وی از جمله سباق اسلام است و بعقیده حمداﷲ مستوفی هشتادوپنج سال عمر داشت و بسال 55 هَ. ق. درگذشت و در بقیع مدفون شد. رجوع به حبط ج 2 ص 239 شود.

معنی کلمه ارحم در فرهنگ معین

(اَ حَ ) [ ع . ] (ص تف . ) رحیم تر، بخشنده تر، مهربان تر. ، ~الراحمین بخشاینده ترین بخشایندگان ، بسیار رحم کننده .

معنی کلمه ارحم در فرهنگ عمید

رحیم تر، مهربان تر، بخشاینده تر.

معنی کلمه ارحم در فرهنگ فارسی

وی از جمله سباق اسلام است

معنی کلمه ارحم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَرْحَمُ: رحیم تر -رحیم ترین
ریشه کلمه:
رحم (۵۶۳ بار)

معنی کلمه ارحم در ویکی واژه

رحیم تر، بخشنده تر، مهربان

جملاتی از کاربرد کلمه ارحم

یا صباح الوجوه فاعتبروا و ارحموا کل عاشق ظلما
فرداست‌ که یا قاهر ارحم لعبادی جبریل پیام آردش از خالق اعظم
بر خورداری عوام از صفت رحمانیت است و آن مقبول و مردود می‌یابد از بهر آنک رزق و صحت و شفقت بر عیال کافر و مسلمان راهست و آن از خاصیت صفت رحمانیت است و اگرنه از اثر این رحمت بودی یک شربت آب بهیچ کافر ندادی آنچ فرمود«سبقت رحمتی غضبی» ازین معنی بود و هم ازینجا گفته‌اند «یارحمن الدنیا».
معین این ترانه را با تنظیم کاظم عالمی و علیرضا افتخاری با تنظیم بهنام خدارحمی بازخوانی کرده ‌است. ستار و هوشمند عقیلی نیز این ترانه را بازخوانی کرده‌اند.
کای خسته دلم بناوک غم بر خسته دلان خویش ارحم
۵-رب اغفروارحم وانت خیرالراحمین ۱۱۸مومنون
إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَکُمُ الْفَتْحُ یک قول آنست که این خطاب با مؤمنان است، و از خدا منت بر ایشان است. میگوید: نصرت خواستید بر دشمن نصرت دادم، کار فرو بسته بر شما بگشادم. دعا کردید نیوشیدم، عطا خواستید بخشیدم، کردار شما را پسندیدم، و عیبها پوشیدم. همانست که در آن اثر بیامد نادیتمونی فلبیتکم، سألتمونی فاعطیتکم، بارزتمونی فامهلتکم، ترکتمونی فرعیتکم، عصیتمونی فسترتکم، فارجعتکم الی قبلتکم، و ان ادبرتم عنی انتظرتکم، انا اکرم الاکرمین و ارحم الراحمین.
و بحقیقت بدانک از مقام امارگی نفس بمقام مطمئنگی نتوان رسید جز بتصرف جذبات حق و اکسیر شرع چنانک فرمود: «ان النفس لاماره بالسوء الامارحم ربی‌».
اللهم وفق القائلین لمتابعه المرشدین و مبایعه الکاملین و تحصیل کمالات ارباب الیقین بحق خاتم النبیین. یا اکرام الاکرمین و یا ارحم الراحمین، و سلم تسلیما کثیرا!
ربنا فارفع جداراء قام فیما بیننا ربنا و ارحم فانا فی حیاء و اعتذار
اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.
یا منیتی و روحی فات الفؤاد فارحم یا سلوتی و عیشی طال العناء فانعش
چون دخترک تا آن زمان پاک و معصوم از گناه بوده، ندایی از درون به او الهام می‌شود که " کیجا بور!" یعنی دختر فرار کن و خود را از گناه برهان. دخترک به سمت کوهستان پیش می‌رود، اما سلطان رهایش نمی‌کند و در پی او روانه می‌شوند. درست زمانی که دخترک از نفس می‌افتد و دیگر توان فرار ندارد، به فرمان خدای ارحم الراحمین کوه دهان باز می‌کند و دخترک را می‌بلعد و دخترک از گناه محفوظ و مصون می‌ماند.
(یکی از سران طائفه حاجی خدارحم خان اسحاق زهی فرزندعبداله ابن غفور بوده.ک حاجی خدارحم خان ساکن زهک وداری پایگاه سپاه درشهرستان زهک بوده وپس ازآن انتقال رفته ب شهرستان علی آبادکتول واقع در شهرستان رامیان درشمال ایران و پس آن ب نیکشهرو....حاجی خدارحم خان یکی ازبزرگترین صلح آمیز استان بلوچستان درایران وهرات قندهار درافغانستان بوده ک اکنون جانشین وی فرزندش حاجی غلام اسحاق زهی میباشد..
«الراحمون یرحمهم الرّحمن.» «ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السماء»