بدر
معنی کلمه بدر در لغت نامه دهخدا

بدر

معنی کلمه بدر در لغت نامه دهخدا

بدر. [ ب ِ دَ ] ( اِ مرکب ) بیرون. ( شرفنامه منیری ). بیرون در. ( ناظم الاطباء ). بدور :
هم شرفوان ببینمش لکن
حرف علت از آن میان بدر است.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 68 ).جنس این علم ز دیباچه ادیان بدر است
من طراز همه ادیان بخراسان یابم.خاقانی.- بدرافتادن ؛ بیرون افتادن. ( یادداشت مؤلف ) : آدم علیه السلام گندم بخورد و از بهشت بدر افتاد. ( نوروزنامه ).
- بدرانداختن ؛ بیرون انداختن :
گر ز شروان بدرانداخت مرا دست وبال
خیروان بلکه شرفوان به خراسان یابم.خاقانی.- بدربردن ؛ بیرون کردن. خارج ساختن. بدرکردن. بیرون کشیدن :
خواب از سر خفتگان بدربرد
بیداری بلبلان اسحار.نظامی.گفت آن گلیم خویش بدرمی برد ز موج
وین جهد می کند که بگیرد غریق را.سعدی.وگر پهلوانی و گر تیغزن
نخواهی بدربردن الا کفن.سعدی ( بوستان ).- بدر رفتن ؛ بیرون رفتن :
شیرین بدرنمی رود از خانه بی رقیب
داند شکر که دفع مگس بادبیزن است.سعدی.نه آن دریغ که هرگز بدررود از دل
نه آن حدیث که هرگز برون شود از یاد.سعدی.برو از خانه گردون بدر و نان مطلب
کاین سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را.حافظ.- بدرزدن ؛ بیرون رفتن و گریختن.( آنندراج ). پیش رفتن و سبقت گرفتن و فرار کردن. ( ناظم الاطباء ).
- بدرشدن ؛ بیرون رفتن. بدررفتن.
- امثال :
با شیر اندرون شد و با جان بدرشود
( عشق تو در درونم و مهر تو در دلم ).سعیدا ( از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 364 ).- || کنایه از مردن. درگذشتن :
بدین بزرگی قدر و به عزّ و جاه و شرف
به سال شصت وسه شد او ازین دیار بدر.ناصرخسرو.- بدرگشتن ؛ بیرون رفتن :
بتنگی دل ، غم نگردد بدر
برین نیست پیکار با دادگر.فردوسی.رجوع به بدر آمدن و بدر کردن شود.
بدر. [ ب َ ] ( ع مص ) کامل و تمام گردیدن غلام. ( آنندراج ): بدر الغلام بدراً؛ کامل و تمام گردید.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تمام و کامل شدن همچون ماه تمام. ( از ذیل اقرب الموارد ). || رسیده شدن خرما. ( آنندراج ): بدر التمر؛ رسیده شد خرما. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه بدر در فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] ( اِ. ) ماه شب چهارده ، ماه کامل .

معنی کلمه بدر در فرهنگ عمید

ماه تمام، ماه شب چهارده، نیمۀ روشن ماه.
= بدره

معنی کلمه بدر در فرهنگ فارسی

چاهی است میان مکه و مدینه و پایین وادی الصفرائ که ۲۸ فرسنگ از مدینه فاصله دارد . در آنجا نخستین جنگ میان مسلمانان و مشرکان در ماه رمضان سال دوم ه. ق . / ۲۳ م . روی داد و مسلمانان پیروز شدند و آنانرا بدر الکبری و بدر القتال و بدر الاولی می نامیدند . پس از شکست احد ابو سفیان و عده جنگ به سال دیگر نهاد در همان موضع . سال بعد با آنکه مشرکان مکه به قصد حمله بر ندینه از مکه خارج شدند و مسلمانان نیز آماده کار زار بودند حربی واقع نگشت و این وقع را بدر الصغری یا بدر الموعد و غزوه السویق می نامند و آن به سال چهارم هجرت بود ٠
ماه تمام، ماه شب چهارده، ماه قمری، جمع بدره
( اسم ) حالتی از نیمکر. روشن ماه ( چون همواره یک طرف ماه بوسیل. اشع. خورشید روشن است ) که تمامی آنرا اهل زمین رویت کنند بدر تمام ماه شب چهارده پر ماه گرد ماه ماه دو هفته : چهر. او مانند بدر می تافت .

معنی کلمه بدر در فرهنگستان زبان و ادب

{full Moon} [نجوم] یکی از اَهِلّۀ ماه که در آن کلِ قرص ماه به صورت روشن دیده می شود

معنی کلمه بدر در دانشنامه عمومی

بدر (شهر عربستان). بدر یا بدر حُنَین شهری در دشتی در جنوب غربی شهر مدینه در عربستان سعودی است .
این شهر در قدیم، مرکزی تجاری، و اتصال دهندهٔ جاده ای از مدینه و جادهٔ مسیر کاروان های مکه تا سوریه بوده است.
کوه ها و تپه های شنی در گرداگرد این شهر پیداست.
غزوه بدر که نخستین نبرد اصلی مسلمانان بود، در ۱۷ رمضان سال دوم پس از هجرت، در این شهر روی داد.
بدر (شهر مصر). شهر بدر ( به عربی: مدینة بدر ) ( به معنی «شهر ماه کامل» ) یک ناحیه برون شهری در استان قاهره در مصر است.
در شهر بدر سه دانشگاه مصری - روسی، دانشگاه آینده و EELU ( در دست ساخت ) وجود دارد.
این شهر نزدیک ترین شهر صنعتی به فرودگاه بین المللی قاهره، گذرگاه سوئز است و این شهر همچنین به دلتای نیل، کانال سوئز، دریای سرخ و شبه جزیره سینا نزدیک است.
سامانه طبقه بندی اقلیمی کوپن آب و هوای این شهر را در دسته اقلیم بیابانی تعیین نموده است.
بدر (لیبی). بدر ( به عربی: بدر ) یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان نالوت واقع شده است. بدر ۱۸٬۶۹۳ نفر جمعیت دارد.
بدر (ماه). بَدر، ماه کامل، ماه پُر یا پُرماه، حالتی از کره ماه است که زمین میان ماه و خورشید قرار می گیرد به طوری که تمام ماه در نظر ما روشن است.
هنگامی که ماه به نقطه مقابل زمین نسبت به خورشید می رسد یا به عبارت دیگر فاصله زاویه ای ماه و خورشید ۱۸۰ درجه می شود، تمام قرص ماه روشن به نظر می رسد که بدر نامیده می شود و ماه در این موقعیت در حالت مقابله است. این مرحله ماه در حدود نیمه ماه بعد از مقارنه ماه با خورشید حاصل می شود، البته در این موقع، ماه که درست در مقابل خورشید نسبت به زمین قرار می گیرد، اگر بر روی دائرةالبروج هم قرار داشته باشد، ماه گرفتگی اتفاق می افتد. بعد از این مرحله قسمت شرقی قرص ماه ( بجای سمت غربی آن ) توسط اشعه نور خورشید روشن می شود و فازهای ماه با ترتیب برعکس از تثلیث تا تربیع آخر و سپس تا هلال و بالاخره تا ماه نو تکرار می شود. در شرایط مناسب اتمسفری، قسمت تاریک قرص ماه، به صورت خیلی ضعیف قابل رؤیت است. قابل رؤیت بودن قسمت تاریک ماه، به سبب بازتاب نور خورشید از سطح کره زمین به سطح ماه است.
معنی کلمه بدر در فرهنگ معین
معنی کلمه بدر در فرهنگ عمید
معنی کلمه بدر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بدر در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه بدر در دانشنامه عمومی

معنی کلمه بدر در دانشنامه آزاد فارسی

بَدْر (اخترشناسی)
بَدْر
ماه تمام، ماه شب چهاردهم که یکی از صورت های ماه یا اهلۀ قمر است. در چنین وضعیتی که تقریباً هر دو هفته یک بار روی می دهد، نیم کرۀ روشن ماه روبه زمین قرار می گیرد و قرص آن به
طور کامل و درخشان از زمین دیده می شود. به این موقعیت، گِردمَه، پُرماه و یا پُری ماه نیز گفته اند.

معنی کلمه بدر در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی : پرتاب نکردی - نیفکندی - تیر نینداختی(رمی به معنای انداختن تیر به طرف دشمن ، و یا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق می شود مثلاً در عبارت "إِنَّ ﭐلَّذِینَ یَرْمُونَ ﭐلْمُحْصَنَاتِ "مثل اینکه تهمت زننده که بی گناهی را متهم میکند ، مانند ک...
معنی ﭐلْیَوْمَ: امروز- اکنون - در این زمان (یوم به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثهای از حوادث را در بر گرفته باشد ، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف میشود ، هر چند که استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده ...
معنی یَوْمِ: روز - مقداری از زمان که حادثه ی قابل ملاحظه ای در آن رخ داده است - دوران (یوم به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثهای از حوادث را در بر گرفته باشد ، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف میشود ، هر چند که استعمال...
معنی یَوْمِکُم: روزتان(یوم به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثهای را در بر گرفته باشد ، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف میشود ، هر چند که استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده است ولی چه بسا که در ملک و سلط...
معنی یَوْمِهِمُ: روزشان(یوم به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثهای را در بر گرفته باشد ، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف میشود ، هر چند که استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده است ولی چه بسا که در ملک و سلط...
معنی یَوْمَیْنِ: دو روز(یوم به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثهای را در بر گرفته باشد ، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف میشود ، هر چند که استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده است ولی چه بسا که در ملک و سلط...
تکرار در قرآن: ۲(بار)
نام محلّی است ما بین مکه و مدینه که جنگ معروف بدر در آن واقع شد .
[ویکی فقه] بدر (ابهام زدایی). بدر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: • غزوه بدر، نام سه غزوه در صدر اسلام • بدر بن حسنویه، امیر کرد شیعی ایرانی در منطقه جبل، کوشا در امور حاجیان و حرمین• بدر بن رقیط، بنابر قولی از شهدای کربلا• زید بن معقل، یکی از شهدای کربلا• بدر شروانی، شاعر قرن نهم و ملک الشعرای شروانشاهان• بدرالجمالی، فرمانده کُلّ قوا و وزیر فاطمیان
...
[ویکی فقه] بدر (قرآن). یکی از جنگهای پیامبر غزوه بدر بوده است.
بدر، مکانی بین مکه و مدینه است. غزوه بدر، اولین غزوه ای است که در اسلام (در مکان یاد شده اتفاق افتاده است. در این مدخل از واژه «بدر» و جملاتی مانند «یوم الفرقان یوم التقی الجمعان» و... استفاده شده است.
عناوین مرتبط
آثار غزوه بدر،اسیران غزوه بدر،امدادهای خدا در غزوه بدر،اهمیت غزوه بدر،پیروزی در غزوه بدر،شیطان در غزوه بدر،غنایم غزوه بدر .
[ویکی فقه] بدر (مکان). بدر، محل وقوع و نام نخستین غزوه مهم پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و نیز نام دو غزوه دیگر است.
بدر در ۱۳۰ کیلومتری جنوب غربی مدینه، به فاصله یک شب راه از بندر الجار، در دشتی به طول نه و عرض هفت کیلومتر یا طول هشت و عرض چهار کیلومتر، در بخش سفلای وادی صفراء (منابع جدید آن را جزو وادی فَرْعه می دانند) به ارتفاع ۱۸۷ متر از سطح دریا واقع است.
منشأ نام گذاری بدر
درباره منشأ نام گذاری این محل در منابع اختلاف است.
← نام صاحب چاه های بدر
جز قسمت جنوب غربی بدر که نرم و سست است و اکنون به صورت نخلستانی سرسبز درآمده دیگر قسمت های آن ریگزار است، و اطراف آن را تپه های پرشیب و تَلماسه محصور کرده است.
دو دهانه این دشت (شمال غربی و جنوب شرقی) به نسبت نزدیکی و دوری به مدینه، به اقتباس از قرآن، «العُدوَة الدّنیا» و «العُدوة القُصوی» نام دارند.
میان این دو دهانه، در جنوب غربی دشت، کوهی بلند به نام «جبل اسفل» وجود دارد که از آنجا می توان دریا را به خوبی دید. بدر در محلّ پیوستن راه مدینه به راه کاروان رو مکه به شام قرار داشته و به سبب وجود آب، استراحت گاه کاروان ها بوده است.
پیش از اسلام، هر سال از اول تا هشتم ذیقعده، در آنجا بازاری بر پا می شده که در آن در عین حال برنامه های تفریحی و مراسم عبادی (در برابر بت ها) اجرا می شده است.
زیست گاه قبیله بنو ضمره
...

معنی کلمه بدر در ویکی واژه

(نجوم): ماهی که به‌صورت دایره کامل دیده‌میشود؛ ماه شب چهارده، ماه کامل.
بِدَر: بیرون رفتن از محل زمان حال ، به تفریح رفتن، دربدر.
بَدَر: در زبان معیار باستان به صورت بَ - دَر ممکن است باشد و حاکی از چیدن یا دِرو کردن زراعت است.
(جغرافیا): نام نخستین غزوه‌ی پیامبر با کفار بین مکه و مدینه. نام چاهی میان مکه و مدینه که در نیمروز باختری مدینه و در 28 فرسنگی آن جای دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه بدر

دل دل طلبید از پی ره دلجویم بدرود کنان کرد گذر در کویم
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت آبدر در سال ۱۳۸۵، برابر با ۹۱ نفر بوده‌است که از این میان ۴۸ نفر مرد و بقیه زن بوده‌اند. این روستا ۱۹ خانوار جمعیت دارد.
شگفت نیست که تیغ تو قطره آبست چو از کف تو بدریا درون بود وطنش
ال-بدر یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده‌است.
مر بدر را بدره دهم چون بدر شد مهمان من
گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را سلطان کنی بی‌بهره را شاباش ای سلطان ما
آنکه دمش بدرقهٔ تست کیست یا عمل نیک تو بر گو که چیست
مرکز استان شهر پونتبدرا است. ۹۱۹٬۹۳۴ نفر (۲۰۰۲) در پونتبدرا زندگی می‌کنند که از این میان ۸٪ در شهر پونتبدرا ساکن هستند. مساحت استان ۷٬۹۶۵ کیلومتر مربع است و ۶۲ دهستان دارد.
«مردگان خود را پس از آنکه با موم پوشاندند به خاک می‌سپارند اما [مغان مرده][پ ۵۰] را به خاک نمی‌سپارند بلکه آن‌ها را در جایی می‌نهند که مرغان بدرند.»[پ ۵۱]
آتنیان به جای آنکه هر ماه را به‌سادگی یک دورهٔ سی روزه در نظر بگیرند، با نامگذاری ثلث‌بندی‌شده سعی می‌کردند بر روی خود کرهٔ ماه تأکید کنند. به‌طور خاص روزهای رو به بدر ۲ تا ۱۰ و روزهای رو به محاق ۱۰ تا ۲ لحظهٔ حساس و مهم ناپدیدشدن ماه و پدیدارشدن مجدد آن را برجسته کرده بودند.
در ماجرای خلع عیسی بن موسی از ولایتعهدی نیز کفایت خود را نشان داد و سبب مزید تقرب وی گشت. او چندی در غزای بیزانس بود و چندی نیز در طبرستان و ری و دماوند به حکومت رسید. در زمان منصور به حکومت موصل منسوب گردید تا کردهای آن نواحی را که بر اثر ستمگریهای مسیب بن زهیر دست به طغیان زده بودند آرام کند. پس از آن به ریاست دیوان رسائل و چندی بعد به حکومت فارس تعیین شد. سرانجام در ۱۶۹ هجری بدرود حیات گفت.
گویی بت من چون ز شبستان بدر آید حوریست که از روضه ی رضوان بدر آید
ز نور او کینه پرتوی بدر ز قدر او نموداری شب قدر
بدرشین نام شهر و شهرستانی در استان جیزه مصر است.
از میان تألیفات جفری، کتاب واژه‌های دخیل در قرآن مجید (تهران ۱۳۷۲ ش) او با ترجمه فریدون بدره‌ای به چاپ رسیده‌است.
رای تو شهابی است به گردون سیاست کلک تو نهنگی است بدریای صدارت
۲ بهمن - پس از تصرف کاخ ریاست جمهوری توسط نیروهای حوثی ، عبدربه منصور هادی رئیس جمهور یمن پس از ماهها ناآرامی استعفا داد.
سه یک زان نخستین بدرویش داد پرستندگان را درم بیش داد
چنانکه هست اگر سرّ کار دریابی ز دل شکایت بیجا بدر توانی کرد
ز بسکه نقش دو روی تو در دو چشم منست همی سر رشک منقش کند ز دیده بدر