اندکس
معنی کلمه اندکس در فرهنگ معین
معنی کلمه اندکس در فرهنگ عمید
۲. شماره ای که روی نامه های اداری می نویسند و نامه با آن شماره در دفترهای مخصوص ثبت می شود.
۳. = انگشتی
معنی کلمه اندکس در فرهنگ فارسی
( اسم ) دفتری که شمار. نامه های ثبت شد. در دفتر اندیکاتور را با شماره های آن نامه ها در آن ثبت کنند فهرست
معنی کلمه اندکس در ویکی واژه
سبابه، انگشت شهادت، انگشتی (چاپ)
فهرست الفبایی نامها و موضوعها و عنوانها و غیره که معمولاً در آخر کتاب میآید. (فره)
عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جملهای از دنباله نوشته میشود تا آن را از بقیة اعضا متمایز کند. (فره)
عددی که نسبت یا وضعیت یک شی ء ریاضی را در مقایسه با شی ء دیگر بیان کند. (فره)
جملاتی از کاربرد کلمه اندکس
بس اندکست میل تو سوی وفا و لیک اندر جفا تکلیف بسیار میکنی
وَ الْآخِرَةُ ای الجنّة خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی الشّرک و معصیة الرّسول. ای محمد ایشان را گوی: سر گذشت و فرا سر برد و عیش این جهان و بر خورداری درین گیتی اندکست. و کسی که پرهیزکار بود، و فرمانبردار رسول خدا بود، او را آن جهان به است، سرای امن و نعیم جاودانی، و جوار حضرت ربّانی! و گفتهاند: قلیل در قرآن بچند معنی آید: یکی از آن، ریا و سمعت است، چنان که در سورة النساء گفت: وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا
در آغاز تشکیل دولت، وضع خراجستانی از لحاظ تقسیمبندی وظایف خراجگزاران ساده و اندک ولی ازنظر مجموعهی عوایدی که بهدست میآید فراوانست؛ در پایان دولت عکس این مطلب صادقست، یعنی تقسیمبندی و میزان تکلیف و خراج تحمیلی بر مردم فراوان و پیچیده است اما عواید دولت اندکست.
چون امل بسیار و چون عمر اندکست گر بسی اندک شود کم چه شکست
از چنو شاعر نس از تو بحردست ده هزاری که بگفتم اندکست
پیش ره مرا نتواندکسی گرفت خون دلم که از مژه ی خون فشان روم
خانه آن تست هر چت میل هست بر گزین خود هر دو عالم اندکست
ملک دنیا مجوی و حکمت جوی زان که این اندکست و آن بسیار
این پیش جانها اندکست این از هزار آیت یکست این بهر ارباب شکست از باغ معنی یک خشب
بر اساس گزارش فوربس، گزارشهای تأیید نشدهای وجود دارد که وب سایتهای بزرگ مانند موتور جستجوی یاندکس، سانسور اسم پریگوژین و پیامهایی که تلاش میکند ارسال کند را آغاز کردهاند.
لا یَغُرَّنَّکَ ترا مفرهیباد، تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا گشتن و گردیدن ایشان که کافر شدند، فِی الْبِلادِ (۱۹۶) در شهرها، مَتاعٌ قَلِیلٌ آن برخورداری اندکست، ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ پس بازگشتنگاه ایشان دوزخ است، وَ بِئْسَ الْمِهادُ (۱۹۷) و بد آرامگاهها که آنست.
بدان سروران گفت مهراج شاه چه سازم که بس اندکست این سپاه