اریکه. [ اَ ک َ ] ( ع اِ ) تخت که در خانه عروس یعنی حجله نهند. || هرچه که بر آن تکیه زنند و بنشینند از تخت و منصه و فراش. مسند. || تختی و سریری که بر آن حجله یا شامیانه باشد. ( غیاث از ابن حاج ). || تخت آراسته. ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ). سریر.اورنگ. ج ، اَرائِک. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). || اریکه جُرح ؛ گوشت سرخ سالمی که از زیر جُرح پدید آید چون رو به بهبود گذارد. ( از منتهی الارب ). گوشت سرخ که در جراحت پیدا شود بعد از رفتن ریم. اریکه. [ اُ رَ ک َ ] ( اِخ ) یکی از دو کوه ( ( اریکتان ) ). اصمعی گوید اریکه آبی است بنی کعب بن عبداﷲبن ابی بکر را قرب عفلان. و ابوزیاد گوید از آبهای بنی ابی بکربن کلاب است در مغرب حمی ضریه و نخستین موضع مصدق مدینه است. ( معجم البلدان ).
معنی کلمه اریکه در فرهنگ معین
(اَ کِ ) [ ع . ] (اِ. ) تخت ، سریر.
معنی کلمه اریکه در فرهنگ عمید
تخت، به ویژه تخت سلطنت.
معنی کلمه اریکه در فرهنگ فارسی
سریر، سریرمزین وفاخر، تخت، تخت آراسته که بر آن بنشینند، تخت پادشاهی، اورنگ، ارائک جمع ( اسم ) تخت تخت آراسته تختی که در خان. عروس یعنی حجله نهند هر چه که بر آن تکیه زنند و بنشینند از تخت و منصه و فراش و بستر سریر اورنگ . یکی از دو کوه اریکتان است
معنی کلمه اریکه در ویکی واژه
تخت، سریر.
جملاتی از کاربرد کلمه اریکه
کاریکه در آن بسعی تو حاجت نیست ز نهار در آن میان میفکن خود را
چون بوستان را چنان دیدم، از آن روز در خرابه جا گرفتم و دست از آبادى برداشتم. گربه گفت: چون من این سخن شنیدم، باریکهى فنایى رسیدم و دست از مال و نعمت دنیا کشیده و از روى نیاز مِهر بَربُریدم و در زاویهی قناعت پاى در دامن شکیبایى کشیدم و از صحبت خلائق دورى گزیدم و در شاهراه یتوکل المتوکلون نشستم و به تنهایى بسر بردم و دست در آغوش صبر نموده و شکیبایى پیشه گرفتم، که در این باب گفتهاند:
الکترونها از کاتدی که بهطور غیر مستقیم گرم میشود، گسیل میشوند. این الکترونها از روزنه کوچکی در شبکه کنترل میشوند. شبکه کنترل معمولاً یک استوانه هممحور با لامپ است و دارای سوراخی است که در مرکز آن قرار دارد. الکترونهای گسیلشده از کاتد که از روزنه میگذرند (به دلیل پتانسیل مثبت زیادی که به آندهای پیش شتابدهنده و شتابدهنده اعمال میشود)، شتاب میگیرند. باریکه الکترونی را آند کانونیکننده، کانونی میکند.
همه جود بالتوالی باریکه معالی همه عدل لایزالی بوساده محاکم
ازهران خاریکه بروی جسته از خلقت نسیم در زمان ز ازهار لطفت شاخ عبهر خاسته
گر روزگار خواهی از تو حساب گیرد آسان شمار بر خود کاریکه مشکل افتد
آبسنگ نوار یا باریکهای از صخره یا ماسه یا مرجان یا سازههای دستساز در نزدیکی سطح آب یا برآمده از آن است.
تخت جمشید یا ارگ جمشید، اورنگ جمشید، اریکه جمشید یا عرش جمشید یک روایت داستانی ایرانی مربوط به دورهٔ باستان و ادبیات فارسی میانه است.
ای که دادی دانهٔ انگور زهر آلودهاش کشت کن اکنون به گلزاریکه باشد بار گل
چهارم ز کاریکه آمد خبر که آمد ز ایران سپه بیشمر
یاریکه از او کار شود یاران را در صورت آدمی به عالم آمد
دوم آنکه سودی ندارد حذر زکاریکه رفتست اندر قدر
اگر ذرههای آزمایش، ذرات چرخان کلاسیک باشند، سوی بردار تکانه زاویهای آنها تصادفی خواهد بود. از همین رو، هر ذره مقدار متفاوتی به سمت بالا یا پایین منحرف خواهد شد. در این صورت، باریکهٔ ورودی ذرهها روی پرده نوار یکنواختی تشکیل میدهد؛ ولی در آزمایش دیده میشود که ذرهها تنها به سمت بالا یا پایین و آن هم به مقدار مشخصی منحرف میشوند. این نتیجه نشان میدهد که تکانه زاویهایِ اسپینی گسستهاست، و فقط مقدارهای مشخصی به خود میگیرد. طیف پیوستهای از تکانه زاویهای وجود ندارد.
بهتر ز گلی کو دل بلبل نخراشد خاریکه بدامان کسی کار ندارد
وقتیکه حزب نازی آلمان بر اریکه قدرت تکیه زد، پرینگشایم را بهخاطر نسب یهودیاش تحت تعقیب و آزار قرار داد.
نخستین جنگ از دومین سری جنگهای ایران و یونان نبرد ترموپیل بود. چون یونانیان میدانستند که در دشت گسترده از پس سپاهیان سواره ایران برنخواهند آمد، نیروهای یونانی در تنگهٔ ترموپیل باریکهای میان کوه و دریا در چشم به راه دشمن نشستند. در نبرد ترموپیل فرماندهی نیروی زمینی یونان با لئونیداس پادشاه اسپارت بود و فرماندهی نیروی دریایی را آوری بیاد بر دوش داشت.
سازمان ملل متحد فعالیتهای امدادرسانی به ساکنان باریکه غزه را به خاطر تمام شدن ذخیره سوخت خود متوقف کردهاست.بیبیسی
اساس آزمایش ساده بود. اگر دو باریکهٔ نور، یکی به موازات حرکت زمین و دیگری در راستای عمود بر آن مسافتهای یکسانی را در اتر طی کنند، زمانهای یکسانی برای پیمودن مسیر رفت و برگشت سپری نخواهد شد. اگر سرعت نور را
ابتدا برادرش که بلاش نام داشت حکومت را به دست گرفت ولی نتوانست بیش از چهار سال توان بیاورد. سپس قباد با ارتش هیتالیان پایتخت را تصرف کرد و حکومت را بدست گرفت؛ ولی پس از مدتی بزرگترین فرمانده آن زمان و حامی اصلیاش را، که سوخرا نام داشت، به قتل رساند. بدین ترتیب عدهای از بزرگان دربار با کمک جاماسب (پسر دوم پیروز) قباد را زندانی کردند و بر اریکه قدرت نشستند.
وی نقل کردهاست که به ارث رسیدن سلاح پیامبر مترادف با اخذ مقام امامت است، مانند آنچه که وارث شدن اریکه عهد در بنی اسرائیل به اخذ مقام نبوت اشاره میکرد. امام هشتم شیعیان گفت: اگر سلاح از میان ما برود علم نیز به دنبالش میرود و هرگز سلاح از اهل علم (امامت) دور نمیشود.