بخارا

معنی کلمه بخارا در لغت نامه دهخدا

بخارا. [ب ُ ] ( اِخ ) شهری است مشهور از ماوراءالنهر و مشتق از بخار است بمعنی بسیارعلم. که چون در آن شهر علماء و فضلاء بسیار بوده اند بنا برآن بدین نام موسوم شده است. ( برهان قاطع ). نام شهری از توران مشتق از بخار که بمعنی علم است چون در آن شهر علماء و فضلاء بسیار بودند به بخارا موسوم کردند. ( از لطائف بنقل غیاث اللغات ). اما مؤلف غیاث گوید که بخار بمعنی علم در کتب دیگر بنظر نیامده. گویند که بخارا در زمان پیشین چنان شهر عظیم بود که در عالم از آن نیکوتر کمتر بود. ( هفت قلزم ). و آن را بخارای شریف گویند. یازده دروازه و دو صد مدرسه کوچک و هفت مسجد جامع بزرگ و چهل گرمابه و صدوپنجاه سرای تجار دارد و دوره ارگ آن شهریک فرسخ است و یک دروازه روی به مغرب دارد. گرداگردحصار شهر چهارده هزاروسیصدوهفتادودو قدم به تخمین آمده است و فاصله سمرقند و بخارا بمسافت سی وهشت فرسنگ و طول بخارا یکماه راه ، سمرقند قدری از آن جا کوچکتر است. در توران بزرگترین شهر آن بلاد است ، اما در ترکستان شهر از آن مهمتر بسیار است. ( از انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). نام شهری در حدود ترکستان در ساحل رود زرافشان که از قدیم مسکن ایرانیان بود. نام آن بنا بروایتی تلفظ مغولی نام ایرانی است که ویهار یا بهار باشد و آن نام معبد زرتشی یا ایرانی بود مانند نوبهار که نیز معبد بود. ( فرهنگ لغات شاهنامه ). و این لفظ بخارا بلغت بت پرستان ایغور و ختای نزدیک است که معابد ایشان که موضع بتان است بخار گویند و اشتقاق بخارا از بخارست که بلغت مغان مجمع علم باشد. ( از جوینی ). شهری بزرگست و آبادان. شهری است اندر ماوراءالنهر و مستقر ملک مشرق است و جایی نمناک است و بسیارمیوه و با آبهای روان و مردمان وی تیراندازند و غازی پیشه و ازو بساط و فرش و مصلی نماز خیزد نیکوی پشمین ،و شوره خیزد، و حدود بخارا دوازده فرسنگ است اندر دوازده فرسنگ و دیواری بگرد اینهمه درکشیده بیک باره و همه رباطها و دهها از اندرون این دیوار... شهری است استوار و اندر میان دو رود نهاده یکی خرناب و یکی جیحون ، و او را ناحیتی است تا به حدود بدخشان بکشد. ( از حدود العالم ). ذکر اسامی بخارا: نیمجکت ، بومسکت ،مدینة الصفریه یعنی شارستان رویین. مدینة التجار فاخره. ( تاریخ بخارای نرشخی ص 26 و 27 ). یاقوت گوید: بخارا از بزرگترین شهرهای ماوراءالنهر است ، میان آن و جیحون دو روز راه است ، پایتخت ساسانیان بود، بطلمیوس در کتاب ملحمه گوید طول آن 87 درجه و عرض آن 41 درجه و در اقلیم پنجم است و طالع آن اسد... شهری قدیمی پر از باغستانهای میوه است و میوه آن اغلب به مرو حمل میشود و از آنجا تا مرو 12 منزل راه است و میان آن و خوارزم بیش از 15 روز راه باشد، و تا سمرقند 7 روز یا 37 فرسنگ. از بالای قهندز بخارا هرچه بینی سبزه و باغستان است که کاخها را احاطه نموده و سبزی باغها به سبزی آسمان می پیوندد. آن جا را بومجکت نیز گفته اند، قلعه قهندز آن مسکن امرای سامانی بود و ربض و مسجد جامع در دروازه قهندز واقع است ، رودخانه صغد از وسط ربض می گذرد. ( از معجم البلدان ). شهری است در ترکستان جزء جمهوری ازبکستان اتحاد جماهیر شوروی بر کنار زرافشان و حدود 80 هزار جمعیت دارد، بیابان قزل قوم نزدیک آنست ، امروز از دو قسمت تشکیل شده : بخارای نو که شهری روسی است و ایستگاه راه آهن ترکستان است و شهر قدیمی که میان باغها و بساتین احاطه شده و مساجد قدیمی متعدد دارد و راه ارتباطی مرو و سمرقند و مشهد و هرات از آنجا می گذرد و از جهت تجارتی اهمیت دارد. ابریشم و پنبه محصول عمده آن است و معدن مس دارد. این شهر ابتدا پایتخت سامانیان بود. بوسیله چنگیز فتح و خراب شد و پس از تعمیر مجدد سالها پایتخت حکام ازبک بود و باز بتصرف ایران درآمد و در دوران قاجار روسها بتصرف آن دست زدند. ( از لاروس ). در 280 هزارگزی شرق مرو قرار گرفته و 366 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. مدرسه عبداﷲ و قصرخان از ساختمانهای قدیمی آنجاست. مردم آن تاجیک و فارسی زبان و جمعی ازبک و ترک و یهودی هستند. پوست گوسفند مخصوصی که شبیه نوع قرمان میباشد از اطراف این ناحیه به دست می آید و معروف است و از پوست گوسفند دیگری که موی مجعد دارد نیز کلاههای خوب می سازند. در این حدود شتر فراوان است و از پشم آن عبا می بافند. نواحی معروف امارت بخارا عبارت است از اورامیتان زندانی ، وافکند، وردانزی ، خیرآباد،واکانزی ، کیجوان ، کرمینه ، زودین ، کات کرکان ، قتارجی ، پنج شنبه ، میتان ، توراته ، چالاق ، کرشی ، خوزار، شیرآباد، سدآباد، چراغچی ، ناراز، کاکی ، چارجوی و اوتار. ( از قاموس الاعلام ترکی ). شهر مشهور ماوراءالنهر است که سابقاً مقر خان بخارا بود و اکنون از شهرهای ازبکستان است و دارای 80 هزار تن جمعیت است و ایالتی که در تحت حکمرانی این خان بود نیز بخارا نامیده میشد و گویند چون در این شهر علما و فضلا بسیار بوده اند آن را بخارا گفتندی ، منسوب به بخار که علم و فضل باشد. مملکت بخارا در جنوب شرقی ترکستان واقع شده مابین 35 درجه و 15 دقیقه و 41 ثانیه عرض شمالی و 60 درجه و 70 دقیقه و 40 ثانیه طول شرقی و سابقاً شامل خانات بخارا و آنکوئی و کندوز و حصار و غیره بود و مساحت سطح آن 593000 کیلومتر مربع و پایتخت آن شهر بخارا و شهرهای عمده اش سمرقند و قراتول و جز آنها بود. این مملکت در زمان کیان یکی از ممالک وسیعه ایران بود و بعد در تصرف اسکندر درآمد و بعد جزء مملکت باختریان گردید و در مائه ششم م. اتراک آن را متصرف شدند و در مائه هفتم چینی ها و در سال 705 م. اعراب آن را تصرف کردند و تا مائه نهم در تصرف نواب خلفا بود و در 1000م. در تصرف آل سامان درآمد و در 1027 سلاجقه آن را تصرف نمودند و در 1219 مغول و در 1383 در تصرف امیر تیمور درآمد و بعد در 1505 در تصرف ازبک و بالاخره در 1600 م. در تصرف استراخان و احفاد او که نیز از نژادازبک اند درآمد و پس از آن اگرچه در تصرف همین خوانین بود ولی در حقیقت جزء مستملکات روس محسوب می گردید.( ناظم الاطباء ). احمدبن نصر گوید که نامهای بخارا بسیار است و در کتاب خویش نیمجکت آورده است و باز جای دیگر دیدم بومسکت آورده است ، و بجای دیگر بتازی نبشته مدینة الصفریه یعنی شارستان رویین و بجای دیگر بتازی مدینةالتجار یعنی شهر بازرگانان و نام بخارا از همه معروفتر است... و بحدیثی نام بخارا فاخره آمده است. ( تاریخ بخارا ص 26 ). محمدبن جعفر گوید چون بیدون بخار خداة بمرد، از وی پسری شیرخواره ماند، نام او طغشاده ، این خاتون که مادر این پسر بود به ملک بنشست وپانزده سال ملک داشت و بروزگار او عرب به بخارا آمدن گرفتند. ( تاریخ بخارا ص 8 ). و کرمینه از جمله روستاهای بخاراست و آب او از آب بخاراست و خراج او از خراج بخاراست. ( تاریخ بخارا ص 13 ) : میر خراسان در زمان آل سامان به بخارا نشستی. ( حدود العالم ).

معنی کلمه بخارا در فرهنگ فارسی

یکی از شهر های بزرگ ماورائ النهر قدیم و مرکز بعض حکومتهای اسلامی ایران و کانون نشر علوم و معارف ایرانی و اسلامی پایتخت دولت سامانی امروزه جزو جمهوری ازبکستان ( شوروی ) است . این شهر و شهر های دیگر ماورائ النهر به دست چنگیز خان مغول ویران گردید . کرسی آن نیز [ بخارا ] نام دارد . ۱۴۷٠٠٠ سکنه . صنعت نساجی ( پنبه ابریشم ) و قالی .
شهریست مشهور از ماورائ النهر و مشتق از بخارست بمعنی بسیار علم .

معنی کلمه بخارا در دانشنامه آزاد فارسی

بُخارا
مناره قلیان، بُخارا
شهری در جنوب مرکزی ازبکستان، کنار رود زرافشان، به فاصلۀ ۲۲۰کیلومتری غرب سمرقند، با ۲۵۰هزار نفر جمعیت (۱۹۹۵). بخارا، که یکی از شهرهای تاریخی با بیش از ۱۴۰ بنای حفاظت شده است، زمانی کانون آسیای مرکزی مسلمان به شمار می رفت، و پس از مکّه، دومین مکان مقدّس اسلامی بود. مردم آن را عمدتاً ازبک ها تشکیل می دهند. همچنین گروه های بزرگی از تاجیک ها و فارسیان و اعراب قدیمی و یهودیان استحاله یافته، که هنوز به زبان فارسی خاصی سخن می گویند، در این شهر سکونت دارند. این شهر به اسامی دیگری همچون نیمجکن، بومسکت، مدینة الصّفریه، مدینة التّجار، و فاخره موسوم بود. نام بخارا احتمالاً از تلفظ مغولی نام ایرانی ویهار یا بهار گرفته شده است. این شهر از مراکز قدیمی تجارت و فرهنگ آسیای میانه است. بخارا از دو شهر مجزّا تشکیل شده است. شهر جدید، که از ۱۳۵۴ق/۱۹۳۵ به کاگان شهرت یافته، در ۱۳کیلومتری شرق قرار گرفته و دارای تعمیرگاه های راه آهن و کارخانۀ پنبه ریسی است؛ شهر قدیمی، که به نظر می رسد در قرن ۱م بنا شده است، از اوایل قرن ۸ تا قرن ۱۰م تحت سلطۀ اعراب و ایرانیان بود. بعدها، در قرن ۱۶، به پایتخت خان نشین مستقل بخارا تبدیل و در ۱۲۵۸ق/۱۸۶۸ ضمیمۀ روسیه شد. بخارای قدیمی مرکز پررونق دادوستد کالاهای روسیه، ایران، هند، و چین بود، و نیز ابریشم، پنبه، کالاهای چرمی، و ابزارهای بُرنده تولید می کرد. بناهای مهم تاریخی و معماری شهر قدیم عبارت اند از قلعۀ سلطنتی قدیمی، چندین مسجد، و کالج (مدرسه)های سابق اسلامی. این شهر در قرون باستانی بخشی از قلمرو دولت های اشکانی و ساسانی بود و در قرن ۵ـ۶م به اشغال هفتالیان و ترکان درآمد و در قرن ۷م، از طریق امیران محلّی که عنوان بخاراخُدات داشتند، در حوزۀ نفوذ دولت چین قرار گرفت. بقایای کاخ های ایران بخاراخُدات در روستای ورخشا (ورخشه، فرخشه) باقی مانده است. قتیبه بن مسلم باهلی در ۹۰ق/۷۰۹م بر بخاراخدات پیروز شد و شهر را تصرّف و مسجدی در آن بنا کرد. این شهر پایتخت دولت سامانی بود و به صورت یکی از مراکز اصلی احیا فرهنگ و ادب ایران درآمد. در پایان قرن ۵ق و پس از سقوط دولت سامانی در قلمرو دولت قراخانی قرار گرفت. در ۶۱۶ق/۱۲۱۹م به تصرّف مغولان درآمد و پس از قتل و غارت با خاک یکسان شد. این شهر پس از چندی، بار دیگر احیا شد، اما در ۶۷۱ق/۱۲۷۳م، به دستور آباقاخان و برای ایجاد فاصلۀ بیشتر میان مغولان جغتایی و متصرّفات او، بار دیگر در معرض قتل و غارت قرار گرفت و تخریب شد. دووا، پسر غیاث الدین براق (۶۸۱ـ۷۰۶ق/۱۲۸۲ـ۱۳۰۶م) امیر ماوراءالنّهر و مغولستان، کوشش هایی برای آبادانی شهر به عمل آورد. در قسمتی از حومۀ قدیمی شهر، موسوم به فتح آباد، در قرن ۸ و مقارن با سلطنت تیمورلنگ، بخشی از شکوه و عظمت بخارا احیا شد. این شهر به تدریج پایتخت دولت شیبانیان شد (۹۰۶ـ۱۰۰۷ق/۱۵۰۰ـ۱۵۹۹) و همین جایگاه را در دولت هشترخانیان بخارا حفظ کرد (۱۰۰۷ـ۱۱۶۰ق/۱۵۹۹ـ۱۷۴۷) و در دوران منغیت ها (۱۱۶۴ـ۱۳۳۹ق) مغلوب روسیه شد و بخش بزرگی از قلمرو خود را به آن دولت واگذار کرد و از این طریق تحت حمایت روس ها قرار گرفت. بخارا در ۱۳۳۹ق/۱۹۲۰ به تصرّف ارتش سرخ درآمد و امیر عالم خان بن عبدالاحد به افغانستان گریخت. در این سال جمهوری خلق بخارا تأسیس شد و پس از تشکیل جمهوری ازبکستان در ۱۹۲۴ـ۱۹۲۵، شهر بخارا و بخشی از خانات سابق آن به جمهوری ازبکستان پیوست.
بخارا (نشریه). دو ماهنامۀ فرهنگی، هنری، ادبی، چاپ تهران. نخستین شماره، به صاحب امتیازی و سردبیری و مدیرمسئولی علی_دهباشی، در مرداد ۱۳۷۶ منتشر شد. در زمینۀ فرهنگ، ادبیات، و ایران شناسی مقاله هایی منتشر می کند. این مجله در طول انتشار خود به مجموعه ای از مقاله و نوشته های ادبی، فرهنگی تبدیل شده است. بخشی از مجله برای نقد و بررسی کتاب به نشر فرزان روز واگذار شده بود که به معرفی کتاب های برجستۀ ایرانی و خارجی و درج مقالات فرهنگی ـ اجتماعی اختصاص داشت. این بخش در آذر ۱۳۸۱ش با انتشار نشریۀ نقد و بررسی فرزان روز به صاحب امتیازی هوش آذر آذرنوش تعطیل شد.
از ابتدای کار این نشریه تاکنون (4 اسفند 1397) بالغ بر 140 جلسه ی دیدار و گفت وگو با اهالی فرهنگ و هنر به همت علی دهباشی برگزار شده که از آن میان به جلساتی که به میرجلال الدین کزازی، فاطمه_معتمدآریا، پری_صابری، پرویز پرستویی، جلال_خالقی_مطلق و توفیق_سبحانی اختصاص داشته می توان اشاره کرد. همچنین این نشریه تاکنون که شماره ی یکصد و بیست و هشتمش منتشر شده است مجالس بزرگداشتی را (بالغ بر 430 برنامه) برای بزرگان فرهنگ ایران و جهان و یا موضوعات فرهنگی- هنری برگزار کرده که به "شب های بخارا" معروف و موسوم است. از جمله ی این مجالس به شب های آنا_آخماتووا، ابن_بطوطه، پرویز ناتل خانلری، ابن عربی، استقلال هند، بهرام بیضایی، اومبرتو_اکو، اعلام و اصطلاحات انگلیسی دانش گستر، پرده خوانی و شب شاعرانگی داریوش_شایگان می توان اشاره کرد. گزارش این مجالس که شامل سخنرانی اهالی برجسته ی فرهنگ و هنر ایران و کشورهای دیگر و با اجرای علی دهباشی می شود به همراه پاره ای از مقالات ارائه شده در برنامه، به عنوان بخشی از مجله ی بخارا که ویژه نامه ی عنوان همان شب است، چاپ و منتشر می شود.
در سال های ابتدایی انتشارِبخارا بخشی از مجله به شعر شاعران پیش کسوت فارسی اختصاص داشت که طی سال های اخیر این بخش حذف شده است.
منابع:
http://bukharamag.com/

معنی کلمه بخارا در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] بُخارا، نام ولایت و شهری در جمهوری ازبکستان است. این شهر پس از ورود اسلام به آسیای مرکزی یکی از مهم ترین مراکز اسلامی شد و نقش مهمی در نشر و گسترش فرهنگ اسلامی در طی قرون متوالی، ایفا کرد. به طوری که از قرن اول تا قرن دوازدهم هجری، بخارا را «مهد اسلام» نام نهادند.
بخارا تا زمان ناصرالدین شاه جزئی از خاک ایران بود ولی طبق معاهده آخال از ایران جدا و به روسیه پیوست. امروزه مردم بخارا به آداب و رسوم و سنن قدیمی اسلامی ایرانی خود همچنان پایبند مانده اند. شیعیان از گذشته های دور در بخارا حضور داشته اند و اسنادی وجود دارد که نشان می دهد شیعیان بخارا با برخی از مراجع نجف نیز در تماس بوده و از آنان برای مشکلات خود استفتاء می کردند. از نشانه های ماندگاری مذهب شیعه در بخارا انجام مراسم عزاداری عاشورا در این منطقه است و شیعیان در این شهر مسجد و حسینیه دارند.
بخارا به ولایت و شهر بخارا اطلاق می گردد:
[ویکی فقه] بخارا (ابهام زدایی). بخارا ممکن است اشاره به مکان های ذیل باشد: • شهر بخارا، شهری در جمهوری ازبکستان• ولایت بخارا، ولایتی در جمهوری ازبکستان
...

جملاتی از کاربرد کلمه بخارا

بخارای جهان جان که معدنگاه علم آن است سفر کن جان باعزت که نی جان بخاری تو
در سال ۶۱۶، حمله مغول از سرزمین‌های شرقی شروع و به ویرانی سرزمین‌های شرقی قلمرو اسلامی منجر شد. مغولان در عرض یک سال توانستند بیشتر شهرهای پرجمعیت و فرهنگی خراسان بزرگ را که از حیث تمدن و شهرسازی سرآمد بودند، تصرف کنند. خیلی زود، بخارا، سمرقند، بلخ و پس از آن مرو و نیشابور در حملاتی به فرماندهی چنگیز تسخیر شدند. جنگ در سال ۶۱۷ به مرو رسید و در پی این حمله، بسیاری از بزرگان ساکن این منطقه، به ناچار از آنجا فرار کردند یا به دست مغولان کشته شدند. مرو در اثر هجوم مغولان ویران شد و مجموعه کتابخانه‌های این شهر نیز از بین رفت.
آرامگاه اسماعیل سامانی واقع در شهر بخارا در ازبکستان یکی از مهم‌ترین بناهای باستانی آسیای میانه و کهن‌ترین آرامگاه ایرانی تاریخ‌دار است.
در تاریخ ۲۹ مه ۲۰۱۱، کنسرت افتخاری برای بزرگداشت ۷۵ سالگی الیاس در کویینز نیویورک برگزار شد که در آن هنرمندان یهودی بخارایی و ازبکستانی به او ادای احترام کردند.
ای‌ گشته محکم حَزم تو سوی بخارا عزم تو وی من غلام بزم تو با دوستان خوش لقا
ای شاه چو سرو باغ یکتا شده ام انگشت نمای در بخارا شده ام
گر پار سپه راند پی فتح خبوشان امسال به تسخیر بخاراست مصمّم
مُزَلِّق:: هر چه ترطیب و تلیین سطح عضو به حدّ لغزندگی کند تا آنچه در آن محتبس باشد به حرکت او حرکت نماید. مثل: آلو بخارا.
از سطوت تو ویله به خوارزم و بخارا از صولت تو مویه به ‌کشمیر و لهاور
در دوران حکومت جانیان، بخارا به عنوان مرکز حکومت، یکی از مراکز عمده اهل تسنن بود و نقش عمده‌ای در تعارض با ایران شیعی مذهب داشت، هر چند برخی از فرمانروایان جانیان با دربار صفوی روابط خوبی داشتند.
ابومحمد، مروان بن محمد بخاری شهرت‌یافته به ابوالشَمَقْمَقْ (۷۳۰–۸۱۵م) شاعر عرب‌زبان در سدهٔ دوم هجری بود. اهل بخارا بود و در بصره پرورش یافت و از بشار بن برد و ابونواس و ابوالعتاهیه دانش آموخت. در اول خلافت هارون‌الرشید به بغداد درآمد. به خالد بن برمک پیوست و او را مدح نمود. او شاعری سهل الشعر می‌دانند که از طبقهٔ اول نیست، در شعرش جِد و طنز دیده می‌شود.
به هنگام سیل آشکارا شدن نشاید ز ری تا بخارا شدن
«پادشاهی خراسان در قدیم جدا بودی، و پادشاهی ماوراءالنهر جدا. اکنون هر دو یکی است و امیر خراسان در بخارا نشیند و از آن سامان است، از فرزندان بهرام (بهرام چوبینه) است و ایشان را مَلک مشرق خوانند، و اندر همه خراسان عمال او باشند، و اندر حدهای خراسان پادشاهان‌اند، و ایشان را ملوک اطراف خوانند.»
در سال ۸۱۹ میلادی، فرمانروایی و حاکمیت شهر فرغانه توسط فرماندار خراسان، غسان بن عباد از طرف خلیفه مأمون، به‌عنوان پاداشی برای پشتیبانی از آنان در برابر شورش رافع بن لیث اعطا شد. به‌دنبال درگذشت برادرش نوح، که در سمرقند فرمانروایی می‌نمود، احمد و برادر دیگرش یحیی توسط عبدالله، فرماندار خراسان به حاکمیت آن شهر گمارده شدند. قدرت یحیی به‌طور قابل ملاحظه‌ای متعاقباً توسط احمد کاهش یافت، و او به‌عنوان حاکمی بدون قدرت تا زمان مرگش یعنی سال ۸۵۵ میلادی فرمانروایی می‌نمود. نسل یحیی در آینده توسط نسل احمد جایگزین شد. به‌هنگام مرگ احمد در سال ۸۶۴/۸۶۵ میلادی، او بر اکثریت مناطق فرارود، بخارا و خوارزم حکم می‌راند. حاکمیت سمرقند به یکی از پسرانش، نصر یکم و حاکمیت چاچ به پسر دیگر، یعقوب رسید.
غره مشو بدان که کسی گوید بهمان فقیه بلخ و بخارا شد
ما را که بود چه در بخارا و چه بلخ از حسرت شیرین‌دهنان کامی تلخ
جاده ابریشم در قرن اول پیش از میلاد مسیح پدیدار شد و افغانستان با تجارت رونق گرفت و مسیرهای آن به چین، هند، ایران و شمال به شهرهای بخارا، سمرقند و خیوه در ازبکستان کنونی رسید. در این مرکز، کالاهای مانند ابریشم چینی، نقره ایرانی و طلای رومی مبادله می‌شدند، در حالی که منطقه افغانستان کنونی استخراج و تجارت سنگ‌های لاجورد را انجام می‌داد که عمدتاً از منطقه بدخشان بود.
سید اجل شمس الدین بخاری، نخستین فرماندار ایالت یون‌نان چین بود و از سوی دودمان دودمان یوآن به این سمت گمارده شده‌بود. وی اهل بخارا بود.
من از خیال تو شرمنده ام که او هر شب برای من ز بخارا به اصفهان آید
شاه ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی