آبریز

آبریز

معنی کلمه آبریز در لغت نامه دهخدا

( آبریز ) آبریز. ( اِ مرکب ) دَلو. دول :
دوستی زآبریز چرخ بِبَر
زآنکه آن گه تهی بود گه پر.سنائی. || مبرز. متوضا. مبال :
شعر تو باید به آبریز درانداخت
گر بود از مشک تر نبشته به ابریز.سوزنی.ببهانه آبریز بیرون آمد و کاردی کوچک از خدمتکاران خویش بستد. ( تاریخ طبرستان ).
میان بسته یکسر برای گریز
نه مطبخ بجا ماند و نه آبریز.زجاجی.|| چاه. چاه گنداب. بالوعه. بلوعه. گَوی که در آن آبهای مستعمل چون آب ریخته حمام و آب مطبخ گرد آید. و در بعض فرهنگها به آبریز معنی مزبله نیز داده اند. || ظرفی لوله و دسته دار که بدان وضو و طهارت کنند و معرب آن ابریق است. || سرازیریها که آب آن به رودی رسد. ( فرهنگستان زمین شناسی ).
آبریز. ( اِخ ) نام محلی کنار راه خاش به چاه ملک میان سامسور و چاه ملک به مسافت 192600 گز از خاش.
ابریز. [ اِ ] ( معرب ، ص ، اِ ) ( از یونانی اُبریزُن ) زر خالص. ( مهذب الاسماء ). زر ساو. زر خلاص. زر خشک. ذهب خالص. زر ویژه. زر بی غش. زر خالص بی عیب : از سیستان زر ابریز خیزد. ( تاریخ سیستان ). || خالص از زر و نقره. || پیرایه صافی از زر.
- ابریز کردن ؛ به طعن ، کره ها را روغن کردن. هنگامه کردن. معرکه کردن :
بدین فصاحت و این علم شاعری که تراست
مکوش خیره که ابریز کردی و اکسیر.غضایری رازی ( در هجای عنصری ).

معنی کلمه آبریز در فرهنگ معین

( آبریز ) (اِمر. )۱ - فاضلاب . ۲ - مستراح . ۳ - آفتابه . ۴ - دلو.
( اِ ) [ یو. ] (اِ. ) زر ناب ، زر بی غش .

معنی کلمه آبریز در فرهنگ عمید

( آبریز ) ۱. جای ریختن آب.
۲. (جغرافیا ) جایی از رودخانه که آب از کوه یا نهر وارد آن می شود.
۳. چاهی که آب های گندیده یا آب حمام و مطبخ در آن ریخته شود.
۴. = مستراح
۵. [قدیمی] ظرف شراب.
زر خالص و ناب.

معنی کلمه آبریز در فرهنگ فارسی

( آبریز ) دلو دول
جای ریختن آب، جایی که آب ازکوه واردرودخانه میشود، چاهی که آبهای گندیده یا آب حمام ومطبخ در آن می ریزد، جایی، مستراح، مبرز، زر
( اسم ) ۱ - زر خالص زرساو زرخلاص زر خشک زرویژه زربی غش . ۲ - پیرای. صافی از زر .

معنی کلمه آبریز در فرهنگستان زبان و ادب

آبریز
[مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] ← حوضۀ آبریز

معنی کلمه آبریز در دانشنامه عمومی

آبریز (بستان آباد). آبریز یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان مهران رود مرکزی بخش مرکزی شهرستان بستان آباد واقع شده است. این روستا ۱۳۲۴ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه آبریز در ویکی واژه

آب‌ریز
(جغرافیا): تمام پهنه‌ای که آب از آن بسوی یک مخزن یا رودخانه و مانند آنها سرازیر می‌شود.
چاله‌ای که آب حمام و مستراح در آن ریخته می‌شود، چاه فاضلاب.

جملاتی از کاربرد کلمه آبریز

وقت بر آبریز سبلتشان آنکه گویند صوفیانش گوز
خط‌الرأس اصلی محل تقسیم دو حوضه آبریز جداگانه است، در حالی که خط‌الرأس فرعی با این که محل تقسیم آب باران است اما آب‌های هر دو بخش آن به یک حوضه آبریز ریخته می‌شود.
بدین قاروره تا چند آبریزی بدین غربال تا کی خاک بیزی
آبشار براو کامک (به بلغاری: Боров камък) آبشاری است که در کشور بلغارستان واقع شده‌است و بلندترین ریزشگاه آن ۵۰ متر ارتفاع دارد. حوضهٔ آبریز این آبشار، رود براو کامک است.
گه نگون اندر میان آبریز گه غریق سیل خون‌آمیز تیز
بشست و شوی خود چون سبزه خیزد بسر از طاس نرگس آبریزد
حوضهٔ آبریز این آبشار، رودخانه کلمبیا است که میانگین سرعت جریان سالیانهٔ آن، ۵۴۱۵ مترمکعب بر ثانیه است.
به آبریز برد چونک خورد حلوا تن به سوی عرش برد چونک خورد جان حلوا
آبی که در گودال وارساک به زمین می‌رود پس از طی ۲ کیلومتر در آبریز آبشار بیرون آمده و آبشار زیبای دودن را بوجود می‌آورد.
شعر تو باید بآبریز درانداخت گر بود از مشک بر نوشته باریز
گر او با تو چون تشت شد آبریز تو با او چو غربال شو خاک‌بیز
آبشار ناچی (به ژاپنی: 那智滝) آبشاری است که در کشور ژاپن واقع شده‌است و بلندترین ریزشگاه آن ۱۳۳ متر ارتفاع دارد. حوضهٔ آبریز این آبشار، رود شومیو است.
بدست بزرگان ز بس ریخت آب نباشد چنو در جهان آبریز
دوستی ز آبریز چرخ ببر زانکه او گه تهی بود گه پُر
وآن بتنها در آبریز شدن نیم شبها ز بس جسارت تو
یک مرور سیستماتیک در مورد آبریزش‌بینی غیر آلرژیک، بهبود عملکرد کلی را پس از درمان با کپسایسین (جزء فعال فلفل قرمز) گزارش می‌کند. با این حال، کیفیت شواهد پایین است.
آبریزکی، روستایی از توابع بخش آبژدان شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است.
به‌طور کلی رودخانه‌های موجود در استان قزوین بنا بر حوزه آبریز به دو دسته تقسیم می‌شوند. در شمال قزوین دو رودخانهٔ طالقان رود و الموت رود پس از پیوستن به هم، رودخانه شاهرود را تشکیل می‌دهند که این رودخانه ۹۹۰ کیلومتر را در قزوین پیموده و نهایتاً به رودخانه قزل اوزن ملحق می‌شود؛ و در جنوب هم سه رودخانه خررود، ابهر رود و رودخانه حاجی عرب پس از آبیاری دشت قزوین به رودخانه کردان ملحق می‌شوند. علاوه بر رودخانه‌های ذکر شده، استان قزوین دارای رودخانه‌های کوچکی هم هست که همگی در دشت قزوین امحاء شده و سرانجام به رود شور تغذیه می‌شوند.
درگیر شدن در تجارت، دزدی و اعمال مزدورانه از فعالیت‌های وارنگیان در مسیر رودخانه و حوزه‌های آبریز بود. آن‌ها با کشتی‌های خود تجارت و غارت را توأمان در این مسیرها انجام می‌دادند. آن‌ها با تحت کنترل درآوردن مسیر تجاری ولگا (بین وارنگیان و اعراب) و اتصال بالتیک به دریای خزر و از سوی دیگر افتتاح مسیر تجاری نیستر و دنیپر (بین وارنگیان و یونانیان) که به دریای سیاه و قسطنطنیه می‌رسید، به رونق دست یافتند. راهی که آن‌ها گشودند اهمیتی فراوان در قرون وسطای اروپاییان داشت و ثروت و توسعه خلفای عرب و امپراتوری بیزانس را به وارنگیان پیوند می‌داد.
در آبریزش‌بینی وازوموتور، برخی از محرک‌های غیر ویژه، از جمله تغییرات در محیط (دما، رطوبت، فشار هوا، یا آب و هوا)، محرک‌های موجود در هوا (بو، بخار)، عوامل غذایی (غذای تند، الکل)، برانگیختگی جنسی، ورزش، و عوامل عاطفی باعث آبریزش‌بینی می‌شود. هنوز چیزهای زیادی در مورد این موضوع باید یادگرفت، اما تصور می‌شود که این محرک‌های غیر آلرژیک باعث گشاد شدن رگ‌های خونی در پوشش داخلی بینی می‌شوند که منجر به تورم و تخلیه می‌شود.