ابره
معنی کلمه ابره در لغت نامه دهخدا

ابره

معنی کلمه ابره در لغت نامه دهخدا

( آبره ) آبره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) اَبره. رویه. ظهاره. آوره.
ابره. [ اِ رَ ] ( ع اِ ) نیش کژدم. نیش مار. نیش تیغ. هر نیش که باشد. || سوزن. || تیزنای رونکک ( یعنی کونه آرنج ). ( مهذب الاسماء ). تیزه آرنج. || استخوان پی پاشنه. تندی پاشنه. || نهال مقل. || سخن چینی. || درختی است مانند درخت انجیر. ج ، اِبَر، اِبار، اِبرات.
ابره. [ اِرَ ] ( اِخ ) نام رودی به اسپانیا که از سرقسطه گذرد و به دریای متوسط افتد.
ابره. [ اِ رَ ] ( اِخ ) شهری به مرسیه.
ابره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِ ) توی زبرین قبا و کلاه و مانند آن. تای رویین از جامه. رویه. ظهاره. اَفره. رو. رووَه. آوره. خلاف آستر و بطانه :
عارضش را جامه پوشیده ست نیکوئی و فر
جامه کآنرا ابره از مشک است وزآتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته به آتش سال و ماه
آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر.عنصری.نار ماند بیکی سفرگک دیبا
آستر دیبه زرد ابره آن حمرا
سفره پرمرجان تو بر تو تا بر تا
دل هر مرجان چون لؤلؤک لالا
سر او بسته به پنهان ز درون عمدا
سر ماسورگکی در سر او پیدا.منوچهری.پیراهن است گوئی ، دیبا ز شوشتر
کز نیل ابره استش و از عاج آستر.منوچهری.باطنت را دین بصحرا آورید از بهر صلح
چون نگه کرد اندر او از ابره به دید آستر.سنائی.قدر تو کسوتیست که خیاط قدرتش
بردوخته ست زابره افلاک آستر.انوری.کنند ابره پاکیزه تر زآستر
که این در حجاب است و آن در نظر.سعدی.فکند آن گرد بالش زیر پا، شه
که بودش ابره خورشید آستر مه.هاتفی.هم بدستوری که باشد ابره فوق آستر
اطلس قدرت بود بالا پرند چرخ زیر.طالب آملی.
ابره. [ اِ رَ / رِ ] ( اِ ) نوبر . نوباوه.
ابره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِ ) ابرمُرده. اَبر. اسفنج. رغوةالحجامین. نشکرد گازران.
ابره. [ اُ رَ / رِ ] ( اِ ) هوبره. حُباری ̍. آهوبره. چرز. چال. توغدری :
روزی که بازِ قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک کم ز ابره است.ظهیر فاریابی.

معنی کلمه ابره در فرهنگ معین

( آبره ) (رَ ) ( اِ. ) ابره ، رویه .
(اُ رِ ) (اِ. ) هوبره ، آهوبره .
(اَ رِ ) (اِ. ) لباس ، بخش بیرونی لباس .

معنی کلمه ابره در فرهنگ عمید

رویۀ لباس، رویه.
= هوبره

معنی کلمه ابره در فرهنگ فارسی

( آبره ) ( اسم ) ابره رویه آوره .
رویه ظهاره
سوزن، سوزن خیاطی ، نیش، نیش عقرب، نیش زنبور، اوره، بره: رویه، رویه لباس، مقابل آستر
( اسم ) ابر مرده اسفنج مرده اسفنج
نوبر

معنی کلمه ابره در دانشنامه عمومی

ابره ( به فرانسوی: Abère ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Morlaàs واقع شده است.
ابره ۵٫۸۱ کیلومترمربع مساحت و ۱۴۷ نفر جمعیت دارد و ۳۳۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
معنی کلمه ابره در فرهنگ معین

معنی کلمه ابره در ویکی واژه

هوبره، آهوبره.
لباس، بخش بیرونی لباس.

جملاتی از کاربرد کلمه ابره

برابرهای فرهنگستان زبان فارسی. فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان - دفتر ششم. بخش اوّل: فارسی. تهران: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸.
کارل ابرهارت شونگارت (۲۲ آوریل ۱۹۰۳–۱۶ مه ۱۹۴۶) از کارمندان اس‌اس در دوران آلمان نازی بود. او از جمله جنایتکاران جنگی بود که در طول هولوکاست در لهستان تحت اشغال آلمان مرتکب کشتار جمعی و نسل‌کشی شد.
کشت‌های نیاز خشک بماند کابرهای امید را نم نیست
ظهور عشق ز ما خاکیان غریب مدان کز ابرهای سیه برق در وجود آید
پس‌دمه‌ها ابرهای خطی‌شکلی هستند که توسط گاز خروجی از موتور هواگردها، و معمولاً در ارتفاع چندین مایلی بالای زمین، تشکیل می‌شوند. ماده اصلی تشکیل‌دهنده ابرهای خطی آب است که به شکل بلور یخ درآمده‌است. به واسطه دمای پایین محیط در ارتفاع‌های بالا، بخار آب موجود در گاز خروجی موتور هواپیما شکل خطی دنباله‌دار را به خود می‌گیرد.
خطاب آمد ز حق سوی ملایک که هان چون بود ابرهیم مالک
در نامگذاری ابرها از ترکیب یکسری کلمات با ریشه یونانی استفاده شده که هرکدام معنی خاص خود را دارند
فرماندهی‌های متوسط حمایوی شامل تعلیم و تربیه، جلب و جذب، لجستیک، خریداری، کشف و استخبارات، صحیه و مخابره می‌باشد؛
وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته بیولوژی از دانشگاه ابرهارد آلمان و نیز زبان آلمانی از دانشگاه تهران است. همچنین دکترای تخصصی علوم طبیعی را از دانشگاه ابرهارد آلمان در سال ۱۳۵۴ اخذ کرد. وی پایان‌نامه فوق لیسانس خود را با عنوان «تأثیر زبان مادری فارسی در یادگیری آلمانی به عنوان زبان بیگانه» در سال ۱۳۵۴ دفاع کرد.
«ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً» ای محمّد بر پی ملّت ابراهیم رو، و کان ملّة ابرهیم (ع) الخلق و السّخاء و الایثار و الوفاء فاتبعه النّبی (ص) و زاد علیه حتّی جاد بالکونین عوضا عن الحقّ، فقال تعالی: «وَ إِنَّکَ لَعَلی‌ خُلُقٍ عَظِیمٍ».
تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرومی‌رود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روب‌رو می‌شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی‌خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می‌خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می‌جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می‌گردد و آب‌ها می‌توانند بدون مانعی به مزرعه‌ها و چراگاه‌ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمی‌خواستند به این سو و آن سو راند، و باران‌های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
علاوه بر خطرات دیوارهای خارجی، طراحان باید منابع احتمالی تداخل در مجاورت اتاق کامپیوتر را ارزیابی کنند. طراحی چنین اتاقی به معنای پاک نگه داشتن فرستنده‌های رادیویی و تداخل الکتریکی نیروگاه‌ها یا بالابرها و غیره است.
شگفت نیست گر از باغ تو گیاه برآید که چشمها به هوایت شد ابرهای بهاری
از ترکهاست چینی وز ترکها خطایی از تیغهاست ‌طوسی وز ابرهاست نیسان
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به پرندگان، زنبورهای عسل و ایتالیایی‌ها، جسیکا، فرشته خیابانی و کنتس پابرهنه اشاره کرد.
بدو گفت کین دیو نر ابرهاست که هنگام آورد صد اژدهاست
فعالیت کرملیت در ایران شامل ماموریتهای مختلف مذهبی با اهداف متفاوتی بود که ازسال ۱۶۰۷ میلادی در اصفهان توسط گروهی از کشیشان کَرمِلی معروف به کَرم‌های پابرهنه یا پادَری شروع شد. آنها بین سال‌های ۱۶۱۲ میلادی تا سال ۱۶۲۲ در جزیره هرمز، سال ۱۶۲۳ در بصره و شیراز، سال ۱۶۴۳ در طرابلس سوریه و سال۱۶۷۰ در بندرریگ نیز فعالیت داشتند.
سیم است و زر و گوهر در کیسه مطیر سرخی بابره اندر سبزیش بر بطانه
بدو گفت کای سام نراژدها کمر بسته بر کینه ابرها
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ ولدا، وَ یَعْقُوبَ ولد ولد و لم یذکر اسماعیل هاهنا لشهرته و عظم شأنه، وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ ای فی ذریة ابرهیم فانّه شجرة الانبیاء.