الکترومغناطیس
معنی کلمه الکترومغناطیس در دانشنامه عمومی

الکترومغناطیس

معنی کلمه الکترومغناطیس در دانشنامه عمومی

الکترومغناطیس شاخه ای از فیزیک است که به مطالعه پدیده های الکتریکی و مغناطیسی و ارتباط این دو با هم می پردازد. نیروی الکترومغناطیسی یکی از چهار نیروی بنیادی طبیعت است ( سه نیروی دیگر نیروی هسته ای قوی، نیروی هسته ای ضعیف و گرانش هستند ) . در نظریهٔ الکترومغناطیس این نیروها به وسیلهٔ میدان های الکترومغناطیسی توصیف می شوند. الکترومغناطیس توصیف گر بیشتر پدیده هایی است ( به جز گرانش ) که در زندگی روزمره اتفاق می افتند. الکترومغناطیس همچنین نیرویی ست که الکترون ها و پروتون ها را در داخل اتم ها کنار هم نگه می دارد. درحقیقت عامل همهٔ نیروهای درون مولکولی، نیروی الکترومغناطیسی است.
نیروی الکترومغناطیسی به دو صورت نیروی الکتریکی و نیروی مغناطیسی بروز می کند که دو جنبه از یک چیز ( نیروی الکترومغناطیسی ) هستند و از این رو ذاتاً به یکدیگر مربوطند. تغییر میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی تولید می کند. همچنین تغییر میدان مغناطیسی، میدان الکتریکی تولید می کند. این اثر، القای الکترومغناطیسی نام دارد و اساس کار ژنراتورهای برق، موتورهای الکتریکی و ترانسفورماتورها است. میدان الکتریکی عامل چند پدیدهٔ معمول مانند پتانسیل الکتریکی ( ولتاژ باتری ) و جریان الکتریکی ( جریان برق ) ، و میدان مغناطیسی عامل رانش و ربایش آهنرباها هستند. در الکترودینامیک کوانتومی، نیروی الکترومغناطیسی بین ذرات باردار را می توان از طریق روش نمودارهای فاینمن محاسبه کرد که در آن فرض می شود که ذرات حامل ( به نام فوتون مجازی ) بین ذرات باردار مبادله می شود.
مفاهیم نظری الکترومغناطیس به نظریه نسبیت خاص آلبرت اینشتین در ۱۹۰۵ انجامید.
در ابتدا تصور می شد که الکتریسیته و مغناطیس دو پدیده جدا هستند. با انتشار رساله الکتریسیته و مغناطیس جیمز کلرک ماکسول در ۱۸۷۳ میلادی، این دیدگاه تغییر کرد. چهار اثر عمده از ارتباط این دو، با آزمایش نشان داده شده اند.
• نیروی الکتریکی جذب یا دفع کننده بارها متناسب با معکوس مربع فاصله آن ها است.
• قطب های مغناطیسی همیشه به صورت جفت توسط خطوط میدان مغناطیسی به هم متصل می شوند؛ قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب مغناطیسی متصل است.
• جریان الکتریکی در سیم حامل جریان، میدان مغناطیسی دایره ای اطراف سیم ایجاد می کند، که جهت آن وابسته به جهت جریان است.
• هنگامی که یک حلقه سیم به سمت میدان مغناطیسی حرکت کند یا از آن دور شود، یا اینکه میدان مغناطیسی به سمت حلقه نزدیک یا از آن دور شود، در حلقه جریان برقرار می شود و جهت آن وابسته به جهت حرکت است.

معنی کلمه الکترومغناطیس در دانشنامه آزاد فارسی

اِلکتِرومغناطیس (electromagnetism)
در فیزیک، ویژگی ها و برهم کنش های مغناطیس و جریان های برق. جریانی که از جسم رسانا درحال عبور است، در اطراف آن میدانی مغناطیسی پدید می آورد. میدان مغناطیسی متغیری هم که با جسم رسانا برهم کنش داشته باشد، جریانی در آن جسم پدید می آورد. این پدیده به اثر الکترومغناطیسی معروف است.

معنی کلمه الکترومغناطیس در ویکی واژه

شاخه‏ای از فیزیک که به مطالعۀ ارتباط میان پدیده‏های الکتریکی و مغناطیسی می‏پردازد.

جملاتی از کاربرد کلمه الکترومغناطیس

بسیاری از بارکدخوان ها ، مخصوصا آنهایی که توانایی خواندن بارکد در فواصل چند متر را دارند، از لیزر اسکنی استفاده میکنند. در این دستگاه ها، یک ستون لیزری نیمه هادی معمولا توسط یک آینه رزونانسی اسکن می شود.آینه ها توسط الکترومغناطیس حرکت کرده و از پلیمر با روکش فلز ساخته شده اند.
به‌طور مثال طلا و نقره رسانایی خوبی دارند، ولی چوب و پلاستیک رسانایی ندارند و موادی مانند سیلیسم و ژرمانیوم جزء نیمه رسانا می‌باشند که جریان الکترومغناطیسی و ترمودینامیکی روی اینها تأثیر جزئی می‌گذارند و در مقابل جریان رسانایی مقاومت وجود دارند که مانع انتقال جریان انرژی الکتریکی می‌شود.
همچنین با تغییر سطح پیچه یا تغییر زاویه پیچه و راستای میدان مغناطیسی نیز القای الکترومغناطیسی روی می‌دهد.
به‌طور خلاصه می‌توان گفت که اگر نوری از امواج الکترومغناطیسی بر سطحی (بویژه) فلزات بتابد از جسم مقداری الکترون خارج خواهد شد که مقدار الکترون‌ها به شدت نور تابیده شده و انرژی الکترون‌ها به بسامد (انرژی فوتونها) بستگی دارد و اگر انرژی فوتون از حد آستانه پایین‌تر بیاید دیگر الکترونی بیرون نخواهد رفت بررسی این مسئله با فیزیک کلاسیک غیرممکن است و به کمترین فرکانسی که اثر فیک روی می‌دهد (الکترون از سطح فلز جدا شود) را فرکانس قطع می‌گویند.
اصل کنش می تواند برای بدست آوردن معادلات حرکت برای میدان ها ، مانند میدان الکترومغناطیسی یا گرانش ، گسترش یابد.
امواج الکترومغناطیس به وسیلهٔ آنتن گیرنده دریافت می‌شوند. آنتن گیرنده، امواج را گرفته و را به سیگنال الکتریکی تبدیل می‌کند. گیرنده این سیگنال را آشکار کرده و اطلاعات آن را (صدا، تصویر و …) استخراج می‌کند.
الیپسومتری تغییر در قطبش در اثر بازتاب یا عبور (نور) را اندازه‌گیری می‌کند و آن را با مدلی از پیش تعیین شده مقایسه می‌کند. غالبا الیپسومتری در حالت بازتاب انجام می‌گیرد. ویژگی‌های یک ماده باعث می‌شود قطبش نور بازتابش‌یافته از آن تغییر کند. تابش الکترومغناطیسی با استفاده از یک منبع نوری انجام می‌شود و با یک قطبش‌گر، قطبیده می‌شود. پس از بازتابش، نور با قطبش‌گر دیگری که آنالیزور نام دارد برخورد می‌کند و به حسگر می‌رسد. می‌توان از یک جبران‌کننده در راه تابش و بازتابش استفاده کرد.
نظریه الکترومغناطیس کلاسیک به‌طور عمده در قرن ۱۹ و از سوی کسانی چون ماکسول، هویساید و دیگران گسترش پیدا کرد. برای جزئیات تاریخی بیشتر، پیشینه الکتریسیته را ببینید.
خود توزیع بولتزمن یکی از مهم‌ترین ابزارها در به‌کارگیری مکانیک آماری در سیستم‌های واقعی است، زیرا مطالعه سیستم‌هایی را که می‌توانند به بخش‌های مستقل جدا شوند (به عنوان مثال، ذرات در گاز، حالت‌های الکترومغناطیسی در یک حفره، پیوندهای مولکولی) به‌طور گسترده ساده می‌کند. در یک پلیمر).
به همین ترتیب، پزشک جرارد ناهِم، با الهام از تحقیقات مک دگال، در سال ۲۰۰۵ آزمایشی را متعاقباً پیشنهاد کرد: استفاده از مجموعه ای از آشکارسازهای الکترومغناطیسی جهت تلاش برای جمع‌آوری هر نوع انرژی فرّار در لحظه مرگ. او پیشنهاد داد ایده خود را به بخش‌های مهندسی، فیزیک و فلسفه در دانشگاه ییل، استنفورد و دانشگاه دوک و همچنین کلیسای کاتولیک بفروشد، اما او را رد کردند.