آموز

معنی کلمه آموز در لغت نامه دهخدا

( آموز ) آموز. ( نف مرخم ) در کلمات مرکبه چون بدآموز و خودآموز و غیره ، مخفف آموزنده است :
سزد گر ز خویشان افراسیاب
بدآموز دارد دو دیده پرآب.فردوسی.نگار من که بمکتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد.حافظ. || ( ن مف مرخم ) در دست آموز و جز آن ، مخفف آموزیده یعنی آموخته است :
ای دل من زوبهر حدیث میازار
کاین بت فرهخته نیست هست نوآموز.دقیقی.دیگری را در کمند آور که ما خود بنده ایم
ریسمان در پا نباشد مرغ دست آموز را.سعدی. || ( اِمص ) آموزش. عمل آموختن. تعلیم :
چو فارغ شد از پند و آموز مرد
ببستند پیمان و سوگند خورد.شمسی ( یوسف و زلیخا ).

معنی کلمه آموز در فرهنگ عمید

( آموز ) ۱. = آموختن
۲. آموزنده، یادگیرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): بدآموز، خودآموز، دانش آموز، کارآموز، هنرآموز.
۳. آموخته (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): دست آموز.
۴. یاددهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): ادب آموز.
۵. (اسم مصدر ) [قدیمی] آموختن، یاد گرفتن.

معنی کلمه آموز در ویکی واژه

آموز بن مضارع فعل آموختن است.
جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب، به معنی آموخته: دست‌آموز، دانش‌آموز.
جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب به معنی یاد دهنده: ادب‌آموز.

جملاتی از کاربرد کلمه آموز

برگزاری حدود ۲۰۰ دوره درسی و مستر کلاس و شرکت در سمینارهای مختلف و همکاری با دانشگاه‌ها و انستیتوها و کارگاه‌های آموزشی و فستیوال‌های مختلف از دیگر اقدامات جیلاردینو در راستای پیش بردن آموزش علمی گیتار کلاسیک است.
سزد که پیرهن کاغذین کند عطار که شد ز نفس بدآموز پیرهن کفنم
تا بکی زین شکار دست آموز بستانم وظیفه روز بروز
دانشگاه‌های آی‌آی‌تی به عنوان «مؤسسهٔ مهم ملی» توسط «شورای فراگیر هند برای آموزش‌های فنی» به رسمیت شناخته شده‌است.
کتب زیر تألیف وی برای وزارت آموزش و پرورش ایران دوره پهلوی بود.
در پایان زندگانی خود به شهر مدینه کوچید و برای آبادانی مسجد نبوی بسیار کوشید؛وی در سال ۵۰۰ قمری در همان‌جا چشم از جهان فروبست؛او کتابش را که یکی از نسک‌های آموزشی ابتدایی در فقه شافعی به شمار می‌آید با نام فرجام و همگرایی (به عربی: الغایة و التقریب) که به نوشتار ابوشجاع (به عربی: متن ابی شجاع/غاية الإختصار) شناخته شده‌است نوشت؛ این نسک همچنان یکی از مفاد آموزشی فقه شافعی شمرده می‌شود.
حکایت: چنان شنودم که ابوالفضل بلعمی، سهل خجند را صاحب دیوانی سمرقند داد، منشور بنوشتند و توقیع بکردند و خلعت بداد. آن روز که بخواست رفت بسرای خواجه برفت بوداع کردن و فرمان خواستن. چون خدمت وداع بکرد و دعاء خیر بگفت و آن سخنی که بظاهر خواست گفتن بگفت پس خلوت خواست؛ خواجه جای خالی فرمود کردن. سهل گفت: بقا باد خداوند را، بنده چون برود و بسر شغل شود ناچاره ازینجا فرمانها روان باشد، خداوند با بنده نشانی کند تا کدام نشان را پیش باید بردن، تا بنده بداند که آنک باید کردن کدام است و آنک نباید کردن کدام. ابوالفضل بلعمی گفت: ای سهل، نیکو گفتی و دانم که این بروزگار دراز اندیشیدهٔ، ما را نیز اندیشه بباید کردن، تا در اندیشیم، در وقت جواب نتوان داد، روزی چند توقف کن. سهل خجندی بخانه باز رفت. سلیمان بن یحیی الصمغانی را صاحب دیوانی سمرقند دادند و با خلعت و منشور بفرستادند و سهل را فرمود که: یک‌سال باید که از خانه بیرون نیایی. سهل یک‌سال بخانهٔ خویش بنشست بزندان. بعد از سالی او را پیش خواند و گفت: یا سهل ما را چه وقت دیده بودی بر دو فرمان: یکی راست و یکی دروغ؟ بزرگان عالم را بشمشیر فرمان‌برداری آموزیم، فرمان ما یکی باشد، در ما چه احمقی دیدی که ما کهتران خویش را نافرمان‌برداری آموزیم؟ آنچ خواهیم کرد بفرماییم و آنچ نخواهیم کرد نفرماییم، ما را از کسی بیمی و ترسی نیست و نه نیز در شغل عاجز آییم و این گمان که تو در ما بردی کار عاجزان باشد، چون تو ما را در شغل پیاده دانستی ما نیز در عمل ترا پیاده دانستیم، تا تو بدان دل بعمل نروی که ما را فرمانی بود و بدان کار نکنی و کس را زهره نباشد که بفرمان ما کار نکند.
هنرها که باشد کیان را به کار سکندر بیاموخت ز آموزگار
ای فقیه از بهر لله علم عشق آموز تو ز آنک بعد از مرگ حل و حرمت و ایجاب کو
آن بزرگان که وام جان توزند رسم جان‌بخشی از تو آموزند
ترانه‌های بومی بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ بومی و مردمی را می‌سازند. آنها یادآور اندوه و امید و رنج و شادی یک تیره و تبار و گروهی هستند که در یک زیست‌بوم زندگی می‌گذرانند. شایان یادکرد است که ترانه‌های مردمی تنها به ترانه‌های کهن و سرایندگان نیاموخته و آموزش ندیده مرزبندی نمی‌شود. شاعران بزرگ نیز گاهی ترانه‌هایی مردم پسند و با درون مایه‌های مردمی و کوچه بازاری می‌سرایند.
منصور زلزل نیز برادر زن ابراهیم موصلی بود. مخارق، علویه، ابوصافه، سلیم بن سلام، محمدبن حارث و محمد زف از دیگر شاگردانش بوده‌اند. همچنین، از کنیزان آوازه‌خان نیز شاگردانی داشت از جمله بَذل، دَنانیر، و مُتَیَّم. ابراهیم نخستین موسیقی‌دانی دانسته می‌شود که به کنیزان سفیدپوست آموزش نوازندگی و خوانندگی داده‌است. این کار برای وی منفعت مالی نیز داشت، چرا که ارزش کنیزی که خوانندگی فرامی‌گرفت دوچندان می‌شد.
عشقست حریف حیله‌آموز گَرد از دغل و حیل برآرید
پس از فارغ‌التحصیلی از هاوارد، براون چند ماه در شرکت پیمان‌کاری پدافند مارتین ماریتا در اورلاندو، ایالت فلوریدا فعالیت کرد و در آنجا مسئول کنترل کیفی موشک‌های بالستیک قاره‌پیما شد. براون به‌خاطر تعهدی که به برنامهٔ آموزش افسران ذخیرهٔ ارتش در دانشگاه هاوارد داشت، به‌ناچار دست از کار کشید و با سمت ستوانی به پادگان مونمووث در نیوجرسی رفت. پس از دو سال خدمت تمام‌وقت به‌عنوان افسر رستهٔ مخابرات، او به بخش توسعهٔ سیستم‌ها در شرکت آی‌بی‌ام در پکیپسی، نیویورک پیوست. براون در آنجا به‌مدت پنج سال به طراحی مدارهای کامپیوتری برای ابرکامپیوترها پرداخت و همچنین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهٔ مهندسی برق از دانشگاه نیویورک دریافت نمود.
حدثان کرد رای پای‌افزار آسمان گشت مرغ دست‌آموز
انواع مؤسسات آموزش پیش‌دبستانی و ابتدایی در ازبکستان بدین شرح است: «یسلی» (کودکستان برای سنین ۱–۳ سال)، «باغچه» (برای سنین ۳–۷ سال) و آموزش ابتدایی (در سنین ۶–۷ سال) که در مراکز دولتی یا غیردولتی نام‌نویسی صورت می‌گیرد.
شاگردهای جوئل سیلور و جَرِد کس، با کمک جانی هاینز و هِلرینگ بازی التیمیت فریزبی را سال ۱۳۴۶ در دبیرستان کلمبیا نیو جرسی اختراع کردند. بازی اول در سال ۱۳۴۷ بین شورای دانش آموزان و کارکنان روزنامه دانش آموزان دبیرستان کلمبیا صورت گرفت.
ای عقلِ گره گشای معنی در حلقه درس تو نوآموز
چنانکه یکی روز یاران را گفت: اگر مردمان شما را پرسند که از حاتم چه آموزید چه گوید؟ گفتند: گوییم علم.
سیاست‌های استفاده از زور می‌تواند بین بخش‌ها متفاوت باشد. نوع سیاست‌های ایجاد شده و اینکه آیا آنها اجرا می‌شوند یا نه، می‌تواند بر احتمال استفاده افسران از زور تأثیر بگذارد. اگر خط‌مشی‌ها ایجاد شوند، اما به‌شدت توسط بخش اجرا نشوند، ممکن است سیاست‌ها تفاوتی ایجاد نکنند. برای مثال، پرونده رادنی کینگ به‌عنوان مشکلی توصیف شد که نظارت دپارتمان در مورد سیاست‌های زور (بیش از حد) شفاف نبود. آموزش ارائه شده توسط دپارتمان نیز می‌تواند یک عامل کمک کننده باشد، هرچند که اخیراً شامل اطلاعاتی در مورد زمان استفاده از زور و نه نحوه استفاده از زور می‌شود.