اجلال

معنی کلمه اجلال در لغت نامه دهخدا

اجلال. [ اِ ] ( ع مص ) بزرگ داشتن. بزرگ قدر گردانیدن. تعظیم. بزرگ شمردن :
ملکا اسب تو و زرّ توو خلعت تو
بنده را نزد اخلاّ بفزوده ست اجلال.فرخی.گر اجلالش کند شاید و گرنه
نجوید برتر از حکمت جلالی.ناصرخسرو.چون ابوعلی به بخارا رسید در تعهد و تفقد و اجلال و اکرام قدر او مبالغت رفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || توانا گردانیدن. ( منتهی الارب ). || ضعیف شدن. || فَعَله من اجلالک ؛ کرد آن را ازبرای تو. || ناقه جلیل بکسی دادن. ( منتهی الارب ).
اجلال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ جُل .

معنی کلمه اجلال در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) بزرگ و محترم داشتن ، گرامی داشتن .

معنی کلمه اجلال در فرهنگ عمید

۱. بزرگ و محترم شمردن، گرامی داشتن.
۲. بزرگواری، شکوه و جلال.

معنی کلمه اجلال در فرهنگ فارسی

بزرگ ومحترم داشتن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن، توقیر و بزرگواری
جمع جل

معنی کلمه اجلال در فرهنگ اسم ها

اسم: اجلال (پسر) (عربی) (تلفظ: ejlāl) (فارسی: اِجلال) (انگلیسی: ejlal)
معنی: بزرگ و محترم داشتن، گرامی داشتن، بزرگ داشتن، تجلیل، شوکت و جلال، بلندی مقام، کبریا و عظمت پروردگار

معنی کلمه اجلال در ویکی واژه

بزرگ و محترم داشتن، گرامی داشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه اجلال

در تصور کاخ اجلال تو کی آید مرا کافتاب خاورش بر در بود مسماروار
اجلالی در سال ۲۰۱۶ یکی از امضا کنندگان بیانیه ای علیه اقدامات جمهوری اسلامی ایران در سوریه بود.‌ به گفته منابع وابسته به جمهوری اسلامی ایران، اجلالی،‌ پسرخاله حسین رونقی است و در مقاطعی با افسران اطلاعاتی اسرائیل همکاری داشته است.
ابو بکر وراق گفت: تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ این ملک قهر نفس است، و هواء خود زیردست خود داشتن، همان ملک است که سلیمان پیغمبر خواست. بقول بعضی از علماء، گویند که: هر روز چندین گاو و گوسفند قربان میکرد و چندین گونه الوان اطعمه در مهمان خانه او بودی، و خود نان جوین خوردی و مرقّع پوشیدی، و خشوع وی بآن اندازه بود که چهل سال بر آسمان ننگرست هیبت و اجلال خدای را راه در مسجد شدی درویشی را دیدی در جنب او نشستی و گفتی: «مسکین جالس مسکینا.»
اجلال، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گلبهار در استان خراسان رضوی ایران است.
این‌هنوز آغاز فر و حشمت و اجلال تو است باش تا کیوان ببوسد پایه ی ایوان تو را
بابک اجلالی با نام مستعار بابک آزادی، در داخل ایران اقدام به مصاحبه با فعالان سیاسی و مذهبی نظیر رضا پهلوی، کشیش فیروز صادق خانجانی، کشیش حسین جدیدی و حسین رونقی کرد. هم چنین مادر حسین رونقی برای افشای نام بابک اجلالی که خواهرزاده اوست تحت فشار قرار گرفت. مصاحبه با کشیش ارشد کلیسای ایران فیروز صادق خانجانی در مورد افشای حکم اعدام یوسف ندرخانی، رضا پهلوی و کشیش حسین جدیدی موجب احضار وی به وزارت اطلاعات شد. این مصاحبه که در سایت رهسانیوز منتشر شد، بازتاب وسیعی داشت به طوریکه مقامات آمریکا نسبت به انتشار این خبر از خود واکنش نشان دادند.
۷۷۴ میلادی - کیا اسکندر و ۷۷۶ - کیاجلال متمیر
گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی
۲۴-منجم، ملاجلال، (۱۳۶۶)، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، بکوشش سیف‌الله وحیدنیا، چاپ اول، بی جا.
آبی نام فیلمی است به کارگردانی حمید لبخنده با بازی هدیه تهرانی، بهرام رادان، حسن جوهرچی، جمال اجلالی و شیلا خداداد محصول سال ۱۳۷۹ است.
فعل حق آمد همه افعال او در صف محشر نگر اجلال او
روز دهم مرداد ماه سال ۱۳۹۰ مأموران امنیتی با مراجعه به منزل بابک اجلالی اقدام به تفتیش منزل وی کردند و او را به وزارت اطلاعات احضار نمودند. در این تفتیش، کامپیوتر و دست‌نوشته‌های اجلالی توسط مأموران ضبط شد. نیروهای امنیتی با در دست داشتن حکم قضایی جهت بازداشت بابک اجلالی، فعال حقوق بشر در ایران به دلیل عدم حضور وی در منزل موفق به دستگیری وی نشدند. سایت جنبش راه سبز، داشتن ارتباط خانوادگی با حسین رونقی و گفتگو درباره بازداشت وی را دلیل احضار او معرفی کرد. اجلالی در آن دوران در خارج از کشور به سر می‌برد و بعد از آن هرگز به ایران باز نگشت.
عباس خاتمی فرد (زاده:۱۳۲۶، اصفهان) یکی از اولین استادکارهای هنر خاتم اصفهان می‌باشد.خاتم از گره چینی‌های هندسی تشکیل شده‌است که استاد عباس خاتمی فرد توانسته طرح و نقشه فرش را به صورت معرق و خاتم با هم تلفیق کند.از اثار او می‌توان زیر گنبد مسجد جامع اصفهان و مسجد شیخ لطف الله وقاب اینه طرح ترنج و قاب سیمرغ که در جده عربستان ان را خریداری کردند را نام برد.اثار وی را می‌توان در موزه هنرهای معاصر اصفهان و موزه شخصی مهندس اجلالی رئیس خانه صنعت اصفهان یافت.استاد عباس خاتمی فرد دارای مدرک درجه یک هنری از میراث فرهنگی تهران و مدرک استاد برتر از موزه هنرهای معاصر اصفهان و تهران می‌باشد.
گفته‌اند خوف سه باب است: یکی بیم فعل. دیگر بیم زیان وقت. سه دیگر بنام خوف است. امّا حقیقت آن اجلال است چنان که آن شاعر گفت:
پارسی خبر آنست که مصطفی علیه السّلام گفت: قومی را دیدم از امت خویش، یعنی در مکاشفات و منازلات خویش یا در خواب، قومی که اشخاص و اشباح ایشان هنوز در بند خلقت نیامده بود، پرگار قدرت در دائره وجود ایشان هنوز بنگردیده، امروز وقت ظهور ایشان نیست تا روزگاری دیگر و زمانی دیگر که ارادت در رسد و مقادیر در مواقیت پیوندد، قومی که من ایشان را دوست دارم و ایشان مرا دوست دارند یود احدهم لو رآنی باهله و ماله، جوانمردانی‌اند که پیوسته یکدیگر را نیکی خواهند و آنچه دارند اگر مال بود و اگر جاه از یکدیگر دریغ ندارند و حق و حظّ خود بگذارند و حقوق برادران فرا پیش دارند، راهبرانند بحق که بنور اللَّه میروند، بچراغ هدی و شمع ایمان و نور یقین راه دین را گذاره میکنند، نرم نرم و آسان بی‌آزار میان خلق میروند، دلهاشان بذکر اللَّه آرام گرفته مسجدهاشان بنماز و عبادت آبادان داشته با پیران بحرمت و اجلال زیند، با کودکان برحمت و رأفت با همگان بمواسات و مراعات، توانگرشان ننگ ندارد بعیادت درویش شود، ضعیفان را بازجویند و بیماران را واپرسند و بتشییع جنازه‌ها بیرون شوند. مردی گفت: یا رسول اللَّه ایشان که برین صفت و سیرت باشند مگر که بر بردگان و درم خریدگان خویش رفق کنند و آزرم دارند. رسول خدا گفت: کلّا نه چنانست که تو گفتی، که ایشان خود بردگان و درم خریدگان ندارند، و جز خویشتن کس را بر خدمت خویش ندارند، و نه‌پسندند، ایشان بر خدای عز و جل گرامی‌تر از آنند که ایشان را فرا دنیای دنی خسیس دهد. آن گه رسول (ص) این آیت برخواند: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً، خواص بندگان و رهیگان رحمان ایشان‌اند که خار اختیار در مجاری اقدار از قدم‌گاه خویش برکندند و سر نفس نصیب طلب بصمصام تواضع بیفکندند. لا جرم بمقام عبودیّت رسیدند. بندگان او بحقیقت ایشانند که پیوسته در گزارد فرمانند. از نصیب پاک و از اختیار دور و از خواست خود بیزار. در این عالم صد هزار عبد الرحمن و عبد الرزاق و عبد الوهاب بینی که یکی عبد اللَّه را نبینی، بلی بنام بینی بمعنی کم بینی، بندگی ایشان بنصیب آمیخته و بحظ خود آلوده، او که حق را جل جلاله بنصیب طلبد یا پرستد بنده نصیب است نه بنده او.
بابک اجلالی در ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ در تبریز متولد شد و دارای لیسانس حسابداری از دانشگاه تبریز است.
ملک و ملت را زمام اندر کف اجلال ترا خنگ صرصر پوی شهلان کوب اقبال ترا
عالی‌قاپو دارای آستانه‌ای است از جنس مرمر که در تکریم و اجلال پادشاه سهم عمده‌ای دارد و عابرینی که می‌خواهند بدون شرف‌یابی به خدمت شاه برسند در آنجا به زمین می‌افتند و آستانه را می‌بوسند بنابرین همه سعی می‌کنند کفششان به آستانه نخورد وگرنه نگهبان آنان کتک جانانه‌ای می‌زند.
وز زمانی کز زمان خالی بدست وز مقام قدس که اجلالی بدست
ای دست شکوه تو قوی از اقبال بر فرق فلک نهاده پای اجلال