براز. [ ب َ ] ( ع اِ ) صحرا و فضای فراخ و جای گشاده بی درخت. ( منتهی الارب )( آنندراج ). زمین فراخ و خالی. ( مهذب الاسماء ). البرزایضاً. ( مهذب الاسماء ) . براز. [ ب ِ ] ( ع اِ ) فضله و غائط. ( غیاث اللغات ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). پلیدی مردم. ( منتهی الارب ). سرگین آدمی. ( آنندراج ). غائط. مدفوع. عدزه. گه. || ( مص ) از میان صف بیرون آمدن برای جنگ کردن. برای جنگ بیرون آمدن. مبارزه. مبارزت. برون آمدن. ( غیاث اللغات ). براز. [ ب َ] ( اِمص ) برازندگی و زیبائی و نیکویی و آراستگی. ( برهان ). برازندگی. زیبائی. ( فرهنگ اسدی ) : بحق آن خم زلف بسان منقار باز بحق آن روی خوب کز او گرفتی براز.رودکی.- براز لفظین ؛ نزد بلغا آن است که شاعر لفظ مشترک را در ربط بر نمطی آرد که از ترکیب یک معنی محبوس و دوم مقبول مفهوم شود. مثال آن : از یمینت یم پدید آمد چو نار اندر منار وز وجودت جود پیدا گشت چون ماء از غمام. معنی محبوس در یمین یم و در منار نار و در وجود جود و درغمام ماء و معنی مقبول ظاهر است. ( کشاف اصطلاحات الفنون از جامعالصنایع ). - رستم براز ؛ با لیاقت و شایستگی رستم یا با مبارزت رستم : خواجه احمد آن رئیس عادل پیروزگر آن فریدون فرّ کیخسرودل رستم بَراز.منوچهری.مؤلف در یادداشتی نویسد: این شعر منوچهری رابرای براز بمعنی برازندگی شاهد آورده اند و غلط است.کازیمیرسکی گوید ممکن است کلمه براز از برازندگی فارسی یا براز، مبارزه عربی باشد. || چوبکی که کفشگران مابین کفش و قالب گذارند و درودگران میان شکاف چوب نهند بوقت شکافتن. ( برهان ). || پینه که بر جامه و غیر آن دوزند. ( برهان ). براز. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام طایفه ای از ایلات کُرد ایران است که تقریباً 100 خانوار میشوند و عده ای از آنها در هوباتو، قراتوره و مریوان سکنی دارند و فوق العاده جسور هستند. امیرتیمور این ایل را از خاک عثمانی به ایران انتقال داد. عده ای تخته قاپو شده بزراعت مشغول شدند و عده ای به عثمانی مراجعت کردند. و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود.
معنی کلمه براز در فرهنگ معین
(بَ ) ( اِ. ) گُوِه ، تکه چوبی که هنگام شکافتن چوب دیگر، در میان شکاف می گذارند. گاز و بغاز هم گویند. (بُ ) [ ع . ] ( اِ. ) سرگین ، مدفوع آدمی .
غایط، سرگین، پلیدی، مدفوع آدمی ( اسم ) ۱- چوبکی که کفشگران بین کفش و قالب گذارند و درود گران میان شکاف چوب نهند بوقت شکافتن گاز بغاز. ۲- پینه که برجامه و غیر آن دوزند . برازندگی و زیبایی و نیکویی و آراستگی برازندگی .
براز ( به فرانسوی: Bruz ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Bruz واقع شده است. براز ۲۹٫۹۵ کیلومتر مربع مساحت دارد. شهر گمینا وژشنگا خواهرخواندهٔ براز هست.
معنی کلمه براز در ویکی واژه
سرگین، مدفوع آدمی. گُوِه، تکه چوبی که هنگام شکافتن چوب دیگر، در میان شکاف میگذارند. گاز و بغاز هم گویند.
جملاتی از کاربرد کلمه براز
چنین گفت با نامداران براز که این کار گردد به مابر دراز
کمیته حقیقتیاب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با انتشار بیانیهای به مناسبت اولین سالگرد کشتهشدن مهسا امینی، نسبت به انتقام جویی و اوج گرفتن سرکوب زنان و دختران و زنان معترض و خانوادههای قربانیان معترض ابراز نگرانی عمیق کرد.
در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، از اعدامهای پنهانی در حکومت جمهوری اسلامی، به شدت، ابراز نگرانی شد.
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، معروف به صاحب عروه از فقهای نامدار شیعیان در ۲ قرن گذشتهاست. از مواردی که بیشتر مایه شهرت وی شدهاست یکی تسلطش بر مسائل فقهی و تألیف کتاب «عروة الوثقی» است که بسیار مورد توجه فقها تا عصر حاضر قرار گرفت و دیگری زعامت و رهبری شیعیان در دورهٰ مشروطه در ایران است. یزدی که میدید که دستی پنهان در کار است و مشروطیت را از مشروعیت و اسلامی بودن جدا میکند ، نسبت به جریان مشروطه در ابتدا ابراز نظر نمیکرد.سرانجام وی، به علت فشار عوامل برای گرفتن رأی موافق از او برای همراهی با مشروطه (مشروطه بدون مشروعه خواهی)، در آخر مخالفت خویش را با مشروطه اظهار کرد و به عنوان شخصیت طراز اول مشروطه مشروعه در نجف و در میان شیعیان نامدار شد.
جهان را سپهدار و شاه نوی برازنده تخت کیخسروی
کی برازد سیهگلیمی را کاو براند چو من کریمی را؟
نه رودگردد از غوطهٔگرز پلید نه بحر آید ز آمیزش براز قذر
وی، در سال ۱۳۲۷ به نمایندگی از ملت افغانستان، اقدام به جمعآوری کمک برای مجاهدین فلسطینی نمود و با مجاهدان فلسطینی ابراز همدردی کرد.
این تفنگ برای اولین بار در یک نبرد واقعی توسط سپاه تفنگداران دریایی آمریکا در افغانستان مورد آزمایش قرار گرفت. ابتدا تیربارداران بخاطر ناآشنایی با این تفنگ، نسبت به آن ابراز نارضایتی کردند؛ ولی با گذشت زمان، از مزایا و سادگی در بکارگیری این تفنگ، قدردانی کردند.
در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۱۱ نیروهای عراقی به اردوگاه مجاهدین خلق حمله کردند که در درگیریهای پیش آمده گروهی از اعضای قرارگاه اشرف کشته شدند. ناظر سازمان ملل متحد پس از بازدید از قرارگاه اشرف کشته شدن ۳۴ نفر را تأیید کرد اما سخنگوی دولت عراق با رد این مطلب تنها کشته شدن ۳ نفر در درگیری با نیروهای عراقی را تأیید کرده و افزود کشته شدگان کسانی بودند که قصد فرار از اردوگاه اشرف را داشته و توسط نگهبانان مجاهدین خلق کشته شدند. دولت آمریکا در واکنش به حمله نیروهای عراقی به کمپ اشرف ابراز نگرانی کرده و خواستار پرهیز از خشونت شد.
«ما به عنوان زن مسلمان، یک سِری محدودیتهایی برخاسته از سنت داریم که به ما اجازه نمیدهد حضور فعالانهای در عرصه ورزش داشته باشیم." در بخشی از اظهارات وی که در تایمز آنلاین کار شده، چنین آمدهاست: "من علاوه بر فعالیتهای ورزشی، با توجه به پیشینه خانوادگی و فرهنگی، به عنوان یک زن تنها برای رسیدگی به امور خانه اهمیت دارم و فرصت دیگری برای ابراز خود ندارم. من میخواهم این تصور کلی را تغییر دهم و گمان میکنم جامعه نیز آمادگی این اصلاحات را دارد. من به نوعی الگوی زنان کشورم هستم و به اینکه توانستهام به المپیک راه پیدا کنم افتخار میکنم.»
حق تعالی گفت با موسی براز گر ببارانست قومت را نیاز
در نوامبر ۱۷۷۷، مجلس قانونگذاری نیوجرسی بودینوت را به عنوان یکی از نمایندگان خود در کنگره قارهای دوم انتخاب نمودند. وظایف وی به عنوان مسئول عمومی زندانیان به وی اجازه نمیداد تا در جلسههای مجلس شرکت نماید، از اینرو او در ماه مه ۱۷۷۸ از شغل خود به عنوان مسئول عمومی زندانیان کنار رفت. تا اوایل ژوئیه جایگزین وی انتخاب شده و او توانست در ۷ ژوئیه ۱۷۷۸ برای نخستین بار در جلسه کنگره شرکت نماید. وی به عنوان نماینده کنگره نیز، همواره نگرانیهای خود را در رابطه با وضعیت رفاهی اسیران جنگی ابراز میداشت. دوره اول وی در همان سال به پایان رسید.
رب العزة بجواب ایشان این آیت فرستاد وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی... آوردهاند در بعضی کتب که چون موسی علیه السّلام با حق مناجات کرد گفت بار خدایا! دوری تا ترا بآواز خوانم؟ یا نزدیکی تا براز خوانم؟ جواب آمد که ای موسی! اگر دوری را حدی بنهم هرگز بآن نرسی، و اگر نزدیکی را حدّی بنهم طاقت نداری، و زیر بار عظمت و جلال ما پست شوی.
این همه گفتم چنین با تو براز همچنان ماندی تو اندر پرده باز
برازنده فرزندیش داد ایزد که بودش ز ایزد به دل این تمنا
نخستین گمان بردمی شهریار برازنده تخت گوهرنگار
حیران عشق راخبراز هجر و وصل نیست از خار خشک حال بهار و خزان مپرس
تف کردن به صورت شخص به منزلهٔ ابراز نهایت تحقیر نسبت به او تلقی میشد.