ایژ
معنی کلمه ایژ در فرهنگ معین
معنی کلمه ایژ در دانشنامه عمومی
اولین موتورسیکلت های ایژ تولید شده، در سال ۱۹۲۸ توسط ولادیمیروویچ موخاروف طراحی و تولید شد و در ادامه کارخانه ی ایژ در شهر ایژوسک شوروی در سال ۱۹۵۸ شروع به کار کرد. امروزه کارخانه ایژ با کارخانه کنسرن کلاشینکف ادغام شده است و همچنان به تولید موتورسیکلت در شهر ایژوسک روسیه ادامه می دهد.
این موتور سیکلت در ایران به ایژ روستا شهرت دارد؛ دلیل این شهرت استفاده گسترده از این موتورسیکلت توسط ساکنان روستاها و کشاورزان بود.
در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی موتورسیکلت های ایژ وارد ایران شد. این موتور با توجه به شرایط اقلیمی ایران مخصوصا نیمه شرقی و همچنین کارهای کشاورزی و دامداری این مناطق آن را به بهترین گزینه برای جابجایی و حمل و نقل تبدیل کرد.
زمانی که این موتورسیکلت ها وارد ایران شدند؛ شرکت پیشتاز موتور خراسان، نمایندگی موتورسیکلت های ایژ را در اختیار گرفت. سپس با گسترش ماشین آلات پیشتاز موتور، به مرور بخش های مخلتف موتورسیکلت های ایژ ( از جمله تنه، رینگ و تایر ) در داخل ایران تولید شدند و در سال های پایانی تنها پیشرانه آن از روسیه وارد می شد.
تولیدات مدل های مونتاژ شده داخل ایران به حدی رسید که به کشور های همسایه از جمله افغانستان نیز صادر می شد.
در آغاز دهه ۱۳۸۰ خورشیدی در ایران قوانین ممنوعیت تولید و تردد موتورسیکلت های دوزمانه وضع شد و در نهایت موتورسیکلت ایژ روستا بعد از گذشت چند دهه محبوبیت در ایران، از چرخه تولید خارج شد.
درحال حاضر برخی از مناطق روستایی ایران هنوز هم از این موتور سیکلت استفاده می کنند.
مدل های موجود در ایران ( وارداتی و مونتاژ ) همگی مجهز به پیشرانه ای دوزمانه با حجم ۳۵۰ سی سی و گشتاوری معادل ۲۰ نیوتون متر بودند که می توانستند صفر تا صد کیلومتر را در دوازده ثانیه طی کنند.
بلوک سیلندر آن از آلیاژ فولاد و ایریدیوم ساخته شده بود که مهندسان روسی آن را با پره های عمیق تزیین کردند و همین امر باعث گردش بهتر هوا در پیشرانه آن می شد. ظاهر و رنگ این موتور مثل موتورهای زمانه خود متالیک و یا استاتیک نبود ولی روس ها برای رنگ آن کم نگذاشتند و بدنه آن را پنج تا هفت لایه رنگ زدند. این نوع رنگ زدن باعث می شد که رنگ موتور در زیر نور شدید آفتاب نپرد و همچنان مثل روز اول نو به نظر برسد.
جملاتی از کاربرد کلمه ایژ
به دیوار بر جوی ها ساخته به هر نایژه آب رز تاخته
قضا به مویه دهد پاسخت که خواهی بست ز خون نایژهٔ من به کف نگار امروز
استر پس از ملاقات با الایژا و کلاوس و صحبت با آنها ، از بدن کسی خارج شده و به بدن جادوگری به نام لنور (سونیا سن) میپرد.کَسی نیز به تیمارستان مخصوص جادوگران فرستاده میشود.استر الایژا را زندانی میکند و آنقدر او را شکنجه میدهد تا به گذشته ای که از خاطر برده را به یاد بیاورد و به خاطر آورد که پس از تبدیل شدن به خون آشام ، تاتیا (نینا دوبرو) ، زنی را که عاشقانه دوستش میداشت را کشته است.
نه ورا نایژه نه دسته به جای نه تهی کایستد به آن بر پای
الایژا برای کمک به کلاوس خواهرش، ربکا را تنها گذاشته و به کمک برادرش میرود و پس از کمی تحقیق میفهمد که هِیلی (فیبی تانکین)، گرگینهای زیبا که قبلاً با برادرش رابطه داشته و اکنون از او باردار است، به دست جادوگری به نام سوفی دِوِرُوکس (دنیلا پیندا) گروگان گرفته شده.
داستان فیلم در نیواورلینز است؛ جایی که خانواده مایکلسونها و خونآشامهای اصیل آن جا را ساختهاند. در اولین فصل، تمرکز بر کلاوس (جوزف مورگان)، الایژا (دنیل گیلیز) و ربکا (کلر هالت) است که متوجه شدهاند هیلی مارشال (فیبی تانکین) از کلاوس ، دو رگه اصیل باردار است. بعد از برگشت به شهرشان میفهمند مارسل (چارلز مایکل دیویس) رهبری شهر را به عهده گرفته است. خانواده تلاش میکنند شهر را پس بگیرند. به علاوه این مجموعه حول ماجرای روابط آنها و دیگر موجودات ماورایی مانند جادوگران نیز می چرخد:)
ایژیپتوس صاحب پنجاه پسر شد که چهل و نه نفر از آنها به دست چهل و نه دختر برادر دوقلویش، دانائوس، در شب عروسیشان به قتل رسیدند.
ای بسا باد که در نایژه بوق نهند تا ز انبان تو یک تیز بالحان آرند
گر نایژهٔ ابر نشد پاک بریده چون هیچ عنان باز نپیچد سیلان را
دادمه گفت: بیم است، ای داستان، که از غبنِ گفتار تو ، اَلسِّجنُ اَحَبُّ اِلَیَّ برخوانم. چون ملک را بدانچ ازو آمد ، معذور میداری و فعلِ طبیعت و سلبِ اختیار مینهی، چرا مرا هم بدین عذر معذور نمیداری؟ و لیکن چه کنم که کارِ آدمیزاد بر اینست ع یکروز که خندید که سالی نگریست؟ این همه اشکِ حسرت که گلابگر از نایژهٔ حدقهٔ گل میچکاند ، نتیجهٔ همان یک خنده است که غنچهٔ گل سحرگهان بر کارِ جهان زد و قهقههٔ شیشه، هنوز در گلو باشد که به گریهٔ زار خون دل پالاید .
دو نرگس مخمور چو دو نایژه خون دو لعل گهر پوش چو دو ناوچه نوش
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال تمپ شپتیفکا، باشگاه فوتبال ینیسئی کراسنویارسک، باشگاه فوتبال بالتیکا کالینینگراد، باشگاه فوتبال سویوز-گازپروم ایژوسک، و باشگاه فوتبال کوبان کراسنودار اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال تورپیدو زاپروژیا، باشگاه فوتبال کاماز نابرژنیه چلنی، باشگاه فوتبال دینامو استاوروپول، باشگاه فوتبال سویوز-گازپروم ایژوسک، باشگاه فوتبال امتیکی بوداپست، و باشگاه فوتبال چورنومورتس اودسا اشاره کرد.
این سریال بر اساس شخصیتهای رمان خاطرات خونآشام ساخته شدهاست بنابراین تعدادی از بازیگرانی که در سریال خاطرات خونآشام ایفای نقش کردهاند مثل جوزف مورگان (کلاوس)، دنیل گیلیز (الایژا) و کلر هولت (ربکا) در سریال اصیلها هم همان نقشها را به عهده دارند. این سریال در شهر نیواورلینز آمریکا، فیلم برداری شدهاست.
ز دل آتش ببالا در رسیده گلاب از نایژه بر زر چکیده
مایکل خشمگین و مغرور به همراه کول و فین از روستا فرار کرد و الایژا، نیکلاوس و ربکا نیز پس از دفن مادر خود آنجا را ترک کردند.
در فصل ۲ پیشینه کاترین را پیدا میکند. رز و ترور او را میدزدند که با الایژا برای آزادی خود مبادله کنند. الینا برای شکستن نفرین سنگ ماه باید قربانی شود. کلاوس وارد بدن آلاریک میشود. نفرین باید شکسته شود تا بخش گرگینه کلاوس هم فعال شود. جان با مرگ خود فرصتی برای زندگی دوباره به الینا میدهد، اما تصور کلاوس مرگ الیناست.
ز چرخ چشمهٔ تیغ تو داشتن پر آب ز خصم نایژهٔ حلق بهر مجری را
محور اصلی داستان خانواده مایکلسون، خونآشامهای اصیل و اولین خونآشامهای تاریخ است. کلاوس (جوزف مورگان)، الایژا (دنیل گیلیز) و ربکا (کلر هولت).
باز نشان از ره کسب کمال از نم آن نایژه گرد ملال