اخلاف

معنی کلمه اخلاف در ویکی واژه

جِ خَلف ؛ جانشینان، بازماندگان.

جملاتی از کاربرد کلمه اخلاف

ساند استدلال می‌کند که بیشتر یهودیان معاصر از سرزمین باستانی اسرائیل نشات نمی‌گیرند و آن‌ها هرگز به عنوان یک «ملت-قوم» با یک ریشه مشترک وجود نداشته‌اند. همان‌طور که بیشتر مسیحیان و مسلمانان امروزی اخلاف مردم تبدیل یافته‌اند، نه مسیحیان و مسلمانان اولیه، یهودیت در ابتدا، مانند دو پسرعمویش، یک مذهب در حال تغییر و تبدیل بود. بسیاری از جمعیت یهودی امروز جهان نوادگان گروه‌های اروپایی، روسی و آفریقایی هستند.
یهودیه میانه که از اخلاف یهودیه باستان محسوب می‌شود، دیگر گویش غالب و رایجی نیست و صرفاً در یهودیه جنوبی (گویش انگدی متنوع در سراسر این دوره تداوم داشت) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، اردنی میانه شرقی نیز به عنوان یکی از گویشهای جزئی اردنی باستان شرقی به حیات خود ادامه می‌دهد. کتیبه‌هایی که در کنیسه‌های دورا اروپوس یافت می‌شوند با به زبان اردنی میانه شرقی یا اردنی میانه نوشته شده‌اند.
زآن روز که زاده است تو را مادر گیتی اسلاف نگویند دگر ناخلف اخلاف
ز گلشن ما اخلافمان چه بهره برند که شاخ سبز نهشتیم در سرای پدر
در منابع جغرافیایی قرون اولیه هجری نیز دربارهٔ حضور ترکان خلج در مناطقی از خراسان بزرگ مطالبی آمده است. به نظر یوهانسون (۱۹۹۸، ص ۳۲۵)، قسمت اعظم ترک‌های ایران از اخلاف سلجوقیان‌اند. سلجوقیان از قبایل غز بودند و ترک‌های خراسان در اصل بازمانده دسته‌ای از این ترکان غز محسوب می‌شوند.
رایت ار موجود خواهد آنچه را معدوم شد نطفه سان اسلاف را در صلب اخلاف افکند
این آیت را تأویلها گفته‌اند: یکی آنست که اگر هزینه نکنید در راه خدای و در آن نکوشید و بصفت بخل آلوده گردید هلاک شوید هم از روی ظاهر و هم از روی باطن، باطن خراب شود بسبب بخل، و ظاهر هلاک گردد بدست دشمن. این جواب آنست که چون فرمان آمد بانفاق قوی گفتند اگر ما هزینه کنیم درویش و مفلس بمانیم، و در کار روزی ظن بد بردند بخدای عز و جل. رب العالمین گفت نفقه کنید و خود را هلاک مکنید، و تنهای خویش ببیم درویشی و ترسیدن بر گسستن روزی سوی تباهی میفکنید، و احسنوا الظن باللّه فی الثواب و الاخلاف بخدای عز و جل ظن نیکو برید بپاداش نیکو کردن در آن جهان و درین جهان بدل مال دادن و روزی فراخ، همانست که گفت وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.
بزرگ‌ترین برادرش میرزا علیخان (یا به قول برخی از اخلاف امروزین ادیب الممالک، میرزا علی اکبر خان) است که اولاد اول خانواده است و از او اولادی بازنماند.[نیازمند منبع]
از چهره‌های برجسته تاریخی استان، کلنل " خوان فرانسیسکو بورخس "، رهبر جنگ استقلال است. نویسنده معروف، خورخه لوئیز بورخس، از اخلاف وی است. رهبران انقلابی و پایه‌گذاران حزب انقلابی کارگران و ارتش انقلابی خلق - چون ماریو روبرتو و فرانسیسکو رنه سانتوچو – نیز از چهره‌های مهم تاریخی استان هستند.
آمریکای شمالی و جنوبی را سیاهپوستان تشکیل می دهند به‌طور میانگین، سیاه‌پوستان آمریکایی دارای‌تبار آفریقای غربی/مرکزی و اروپایی‌اند و برخی‌تبار سرخ‌پوستی نیز دارند. بنا بر داده‌های اداره سرشماری آمریکا، مهاجران آفریقایی عموماً خود را در زمره سیاه‌پوستان آمریکایی نمی‌شناسند. اکثریت قاطع مهاجران آفریقایی در عوض خود را با قومیت‌های خود می‌شناسند. مهاجران از برخی کشورهای کارائیب، آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی و اخلافشان ممکن است از این لفظ برای خود استفاده بکنند یا نکنند.
باوفاقش مدد اندر مدد آید نصرة باخلافش قدم اندر قدم آید خذلان
زان پس که ز اسکندر و اخلاف لعینش یک قرن کشیدیم بلایا و محن را
معزالدین محمد هنگام مرگ برادر، مشغول تدارک سپاه به خوارزم بود اما برای مراسم سوگواری به غور بازگشت و به سلطنت رسید. وی مانند اسلافش برای جلوگیری از جنگ داخلی حکومت را بین اخلافش تقسیم نمود. بست، فراه و اسفزار را به غیاث‌الدین محمود برادرزاده‌اش، فیروزکوه و زمین‌داور را به ضیاءالدین پسرعموی خود، هرات را به ناصرالدین آلپ غازی خواهرزادهٔ خود واگذار کرد. وی مقر حکمرانی خویش را غزنین قرار داد چون نزدیک به هند بود. شهرت شهاب‌الدین محمد به‌خاطر فتوحاتش در هندوستان و خراسان است که برخی از آن‌ها هنگام حکمرانی برادرش و برخی هنگام سلطنت خود وی بوده‌است.
جد بزرگ خامنه‌ای، سید محمد حسینی تفرشی، از سلسله سادات افطسی است. شجرهٔ وی به سلطان سید احمد می‌رسد که با پنج واسطه از اخلاف علی بن الحسین — امام چهارم شیعیان — است. جدش سید حسین خامنه‌ای در خامنه به دنیا آمد و در حوزهٔ علمیهٔ نجف، در زمرهٔ فقها و مدرسان آن حوزه و از علمای طرف‌دار جنبش مشروطه ایران بود. پدرش، سید جواد خامنه‌ای از علما و مجتهدان عصر خود بود و از محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی، اجازهٔ اجتهاد داشت.
هنرمندی که اندر صدر اشراف سر اسلاف گشت و فخر اخلاف
«ملت ارمنی بخاطر نام هایک سردودمان ارمنیان خود را «های» می‌نامد اما نامی که دیگر اقوام بر آنان بکار می‌برند یعنی «آرمن» یا «ارمن» از نام «آرام» یکی از اخلاف هایک اخذ گردیده‌است. از این رو اقوام همجوار کشور ما را به نام او می‌نامند. سورن یرمیان تاریخ‌نگار ارمنی نام «خای» را به سرزمین مشتمل بر استان‌های «هایک بزرگ و هایک کوچک» منتسب می‌کنند که در سنگ‌نبشته‌های «هیتی» به صورت «هایاسا یا خایاشا» آمده‌است».
جز اخلاف بوزینگان قدیم کزین آشتی‌ها نگیرند پند
نسل او منقطع و عدت اخلاف فزون هر که او را زاعادی و احبا آمد
آورده اند که ابنای اغوز بیک روز عزم شکار کرده کمانی زرین با سه چوبه تیر در دست نخجیر یافتند و نزدپدر بردند، اغوزخان کمان را سه پاره کرده خاص اخلاف مهین ساخت و سهام ثلاثه را سهم ابنای کهین کرد؛ پس مهتران را پوزوق لقب داد وکهتران را اوچوق و لشکر دست راست را بمهتران سپرده، دست چپ را بکهتران داد و فرمود که چون تیر در حکم سفیر است وکمان بمنزله امیر. تخت پادشاهی و بخت قائم مقامی آن پوزوق خواهد بود و بر وفق این وصیت بعد از وفات او کون خان که مهتر پوزوق بود بر تخت پادشاهی نشسته هفتاد سال سلطنت کرد و اوریابیگی نام را از قبیله جورجه منصب وزارت داد، خواجه عاقل هشیار بود و بینای عواقب کار در بدایت جلوس کون خان زبان نصیحت گشوده عرضه داشت که: اغوز پادشاهی بزرگ بود و چندین ممالک تسخیر نموده خزاین بی پایان و فسیله و چارپایان گذاشت اکنون دریغ است که این مال بی شمار پایمال روزگار گردد و آن نام نیک بزشتی گویا شود. طریق صواب آن است که این بیست و چهار پسر را خیل و حشر ومال و دواب و یورت و مقام مفروز باشد و هر یک از تمغائی علی حده و انقونی مشکون جداگانه مخصوص گردد تا هیچ گاه گمان خلاف و خیال جدائی فی مابین ایشان در وهم نیاید و موجب دوام دولت و بقای نعمت شود.
«ملت ارمنی بخاطر نام هایک سردودمان ارمنیان خود را «های» می‌نامد اما نامی که دیگر اقوام بر آنان بکار می‌برند یعنی «آرمن» یا «ارمن» از نام «آرام» یکی از اخلاف هایک اخذ گردیده‌است. از این رو اقوام همجوار کشو ما را به نام او می‌نامند. سورن یرمیان تاریخ‌نگار ارمنی نام «خای» را به سرزمین مشتمل بر استان‌های «هایک بزرگ و هایک کوچک» منتسب می‌کنند که در سنگ‌نبشته‌های «هیتی» به صورت «هایاسا یا خایاشا» آمده‌است».