بار بستن.[ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) بار بربستن. بار را برای حمل بستن. ترتیب دادن بار برای بردن. پیوسته و استوار کردن بار بر مال. بار درست کردن. بار کردن : وگرنه همه کاروان بار بست ستانم ، کنمْتان بیکباره پست.اسدی ( گرشاسب نامه ).صد رزمه فضل بار بسته یک مشتریم نه پیش دکان.خاقانی.کاروان میرود و بار سفر می بندند تا دگربار که بیند که بما پیوندند؟سعدی ( خواتیم ). || کنایه از سفر کردن و تهیه سفر کردن. واله هروی گوید : شد یار و دل بتفرقه مشغول کار ماند او بار بست و خاطر ما زیر بار ماند. مولانا وحشی گوید : ای رفیقان بار خواهم بست یار من کجاست حاضرش سازید تا من کارسازی می کنم. نظری راست : مسافران چمن نارسیده در کوچ اند شکوفه میرود و شاخ بار می بندد.( از آنندراج ).رجوع به مجموعه مترادفات ص 17 شود. ز کهرمْش کهتر پسر بد چهار بنه برنهادند و بستند بار.فردوسی.بیاورد ازین هر یکی دوهزار خردمند گنجور بربست بار.فردوسی.گو میخ مزن که خیمه میباید کند گورخت منه که بار میباید بست.سعدی ( صاحبیه ). || مردن. درگذشتن. رخت بربستن : منوچهررا سال چون شد دوشست ز گیتی همه بار رفتن ببست.فردوسی.بِکْشید سوی احمد مرسل رخت بربست زآن دیار کرم بارش.ناصرخسرو.گوئی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بربست و بگردش نرسیدیم و برفت.حافظ.
معنی کلمه بار بستن در فرهنگ معین
(بَ تَ ) (مص ل . ) آماده برای سفر شدن .
معنی کلمه بار بستن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - بستن و پیچیدن چیزی برای حمل آن بوسیل. چارپا یا یکی از وسایل نقلیه بستن بار . ۲ - آماده برای سفر شدن .
معنی کلمه بار بستن در ویکی واژه
آماده برای سفر شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه بار بستن
در ماه اوت ۱۹۷۶ میلادی سه نفر از کارکنان کمپانی راکول به نامهای ویلیام کاترل، رابرت کرون گارد و دونالد اسمیت در حالی که در تهران در حال رانندگی بودند هدف ترور قرار گرفتند. یک فولکسواگن قرمز در جلوی خودروی آنها توقف کرد و یک مینیبوس از عقب به آنها زد و افرادی با مسلسلهای لهستانی خودروی آنها را به رگبار بستند که در نتیجهٔ آن هرسه کشتهشدند. پس از این حادثه تعداد زیادی از کارمندان آمریکایی که وحشتزده شدهبودند از ایران خارجشدند.
مهاجمان پس از به رگبار بستن خودروی کارمندان آمریکایی، به سر هر کدام از آنها یک تیر خلاص زده بودند، اما به رانندهٔ ایرانی خودرو کاری نداشتند. دولت ایران بلافاصله مارکسیستهای اسلامی را مسئول ترور معرفی کرد. واشینگتن نیز سه کارمند آمریکایی کشتهشده را افرادی فعال در زمینهٔ یک طرح پژوهشی الکترونیک شرکت راکول اینترنشنال معرفی کرد.
غلامان و یاران خود را سرود که زی بار بستن گرایید زود
پس آنگه بهر رفتن بار بستند به مرکبهای تازی برنشستند
صبح ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در جریان برگزاری رژه نیروهای مسلح در اهواز، در پی حمله تروریستی، چند فرد مسلح مراسم رژه را به رگبار بستند. تعداد کشته شدگان ۲۵ نفر و مجروحان این حادثه بین ۶۵ تا ۷۰ نفر اعلام شد.
عبداللّه بن عامر مردی را مهمان کرد، میزبانی نیکو بکرد چون بازگشت غلامان وی اندر بار بستن یاری ندادند، مرد گفت سبب این چیست گفت ایشان یاری نکنند آنرا که از نزدیک ما بازگردد.
همی بار بستند از سیم و زر ز دیبا و زربفت و از جام زر
چگونه معنی غیری برم که معنی خویش دوبار بستن دزدیست در شریعت من
بار بستند از این دنیای دون جهانهای پاک یک جهان جانی برای یک جهانی جان بمان
انتظار حاصل این باغ پر بیدانشیست ما ثمر فهمیدهایم و بار بستن میرسد
وداع عمر نزدیک و تو خود دوری نه ای آگه رفیقان بار بستند و تو خود بنشسته ای غافل
سپهر اسماعیلی ۲۴ آبان ۱۴۰۱ همزمان با تولد ۲۱ سالگی خود به همراه چند نفر از دوستان و اقوامش راهی زیباکنار بود. حوالی ساعت ۳ تا ۴ صبح در جادهٔ سنگر، مأمورانِ ایست بازرسی به او فرمان توقف دادند، اما وی به دلیل اینکه دختر و پسر کنار هم بودند، ترسید و خودرو را متوقف نکرد. مأموران امنیتی نقابدار با دو خودرو او را تعقیب کردند و بدون اخطار و هشدار، با اسلحهٔ کلاشنیکف خودرو را به رگبار بستند. او از ناحیهٔ ریه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. برخی از سرنشینان خودرو نیز زخمی شدند. پیکر او به قزوین منتقل شد و در بهشت حسینی قزوین به خاک سپرده شد.
هزار قافله پا درگل است و میرود از خود به فرصت و نفس بار بستنیکه ندارد
گفت آن کس را که باید بار بستن زین سرا فسحت خانه ازین افزون نمی آید به کار