اوائل

معنی کلمه اوائل در لغت نامه دهخدا

اوائل. [ اَ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِاَوَّل. اوایل. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نحویین گویند: اصل اوائل اواول [ با دو واو ] بوده است ولی چون دو واو در دو طرف الف قرار گرفته اند وکلمه جمع و جمع ثقیل است دومی را بهمزه برگردانده اند و گاه قلب کنند و گویند اوالی. ( از منتهی الارب ). || در اصطلاح ، عبارت از دانشمندان یونانی.
- کتب اوائل ؛ کتب پیشینیان از دانشمند یونانی :
ولیکن اوستادان مجرب
چنین گفتند در کتب اوائل
که عاشق طعم وصل آنگاه داند
که عاجز گردد از هجران عاجل.منوچهری. || قدما. پیشینیان :
یونان که بود مادر یونس ز بطن حوت
یادی نکرد و کرد ز عصمت جهان بخود
تا تازه کرد یاد اوایل بدین خویش
تا زنده کرد مذهب یونانیان بخود.دقیقی.قصه لیلی مخوان و غصه مجنون
عشق تو منسوخ کرد ذکر اوایل.سعدی.- علم اوائل ؛ علمی است که بدان اوائل وقایع و حوادث بحسب مواطن و نسب شناخته میشود و موضوع این علم و غایت آن ظاهر است و این علم از فروع علم تواریخ و محاضرات است ولی در کتب موضوعات ذکری از آن نرفته است و بعض متأخرین مباحث اواخر را به آن ملحق ساخته اند. در این باره کتابهای بسیاری تألیف گردیده است از آنجمله است ، کتاب الاوائل از ابن هلال حسن عبداﷲ العسکری متوفی به سال 395 هَ. ق. و این نخستین کتابی است که در این زمینه تألیف شده است. و آنرا ملخصی است بنام الوسائل از جلال الدین سیوطی و دیگر کتاب اقامة الدلائل ابن حجر و دیگر محاسن الوسائل از شبلی و محاضرة الاوائل از علی دده و دیگر ازهار الجمال از ابن دوقه. ( از کشف الظنون ).

معنی کلمه اوائل در فرهنگ فارسی

(اسم صفت ) جمع اول . ۱ - آغازها پیشها. ۲ - پیشینها پیشینیان .

معنی کلمه اوائل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اوائل (سرآغازها). اَوائل ، سرآغاز یا نخستین ها، عشق به آگاهی از سرآغاز پدیده های جهان پیوسته کنجکاوی مردمان را برانگیخته است .
در میان اعراب این کنجکاوی پا به دامنه «ادب » نهاد و نویسندگان مسلمان از آغاز قرن ۲ق به تألیف در باب «اوائل » دست زدند. و ذیل ِ «اول ُ...، اول ُ من ...، اول ُ ما...» انبوهی از باورهای عمومی یا خرافات ، و یا نکات لغوی را شرح دادند.
دو جنبه عام آغاز شناسی
«آغاز شناسی » دو جنبه عام داشته است :۱. یکی در مقوله قاموس نگاری، مثلاً بِکر: اولین فرزند؛ طلیعه : سرآغاز سپاه ؛ وَسمی ّ: آغاز باران .۲. جنبه دوم بیشتر در مقوله تاریخ (در همه زمینه ها) است ، زیرا اینجا، سرآغاز پدیده های گوناگون اجتماعی مورد جست وجوست . بدیهی است که دایره این کار سخت گسترده است ، زیرا می تواند «همه پدیده ها» را در بر گیرد: نخستین کسی که به عربی سخن گفت ، نخستین کسی که به عربی شعر سرود، و...
منبع اصلی اینگونه اطلاعات
بدیهی است که منبع اصلی اینگونه اطلاعات ، بیشتر تخیلات یا خرافاتی است که به دلایل گوناگون ، مثلاً گرایش های دینی یا تعصبات قبیله ای پدید آمده است . سپس هر چه در زمان پیش می رویم ، بر وسعت تخیلات و به تبع آن بر حجم مجموعه های «اوائل » افزوده می گردد، تا سرانجام به کتاب بزرگ ابوهلال عسکری می رسیم که خود، به وسیله آثار دیگر تکمیل می شود.
نخستین کتاب های اوائل
...

جملاتی از کاربرد کلمه اوائل

مقبره حاجیه معصومه مربوط به اوائل دوره صفوی است و در راور، خیابان گلزار، محله کنج غربی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۵۶۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در ۳ ژوئیه ۱۹۱۴ از ملطیه به سوئیس بازگشت و به سرعت برای خدمت در نظام فراخوانده شد. پس از آن تلاش فراوانی کرد تا معافیت از خدمت و اجازه‌نامه بازگشت به ترکیه را دریافت کند و در نهایت در اوائل سال ۱۹۱۶ بود که توانست دوباره به ملطیه بازگردد.
شاهان صفوی دین ایرانیان را به شیعه دوازده‌امامی تغییر دادند و مرزهای ایران را با مذهب شیعه تعریف کردند که باعث شد در آینده پس از تأسیس دولت–ملت‌های مدرن، هنوز یک مرزبندی عقیدتی مرزهای ایران را تعریف کند و در دوره‌هایی تندروی‌های شیعی (به‌خصوص شیخ‌الاسلام‌ها) باعث بروز درگیری در مناطق مرزی و کوچک‌تر شدن ایران می‌شد؛ مثلاً تندروی‌های محمدباقر مجلسی در اوائل قرن ۱۸ میلادی در ایجاد تنفر نسبت به اهل تسنن خراسان که منجر به هجوم افغان‌ها به اصفهان و از بین رفتن صفویه در ۱۷۲۲ میلادی شد و یک هویت افغان را در شمال شرق خراسان تثبیت کرد که در قرن بعدی از عوامل جدایی افغانستان و کوچک‌تر شدن ایران شد.
المص گفته‌اند که: علم همه چیز در قرآن است، و علم قرآن در حروف اوائل سور است، و علم حروف در لام الف است، و علم لام الف در الف است، و علم الف در نقطه حقیقی است، و علم نقطه در معرفت اصلی است، و علم معرفت اصلی در مشیت ازلی است، و علم مشیت در غیب هویت، و غیب هویت را غایت نیست، و آن را دریافت نه، که وی را مثل و مانند نیست: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ.
در آخر چون نظر کردم بظاهر شدم مکشوف اوائل تااواخر
وَ لَقَدْ تَرَکْناها ای ترکنا السفینة «آیة» عبرة، قال قتاده ابقاه اللَّه بباقردا من ارض الجزیرة عبرة و آیة، حتی نظرت الیها اوائل هذه الامة نظرا و کم من سفینة کانت بعدها قد صارت رمادا، و قیل بقیت خشبه من سفینة نوح هی فی الکعبة الآن و هی ساجة غرست حتی ترعرعت اربعین سنة ثم قطعت فترکت حتی یبست اربعین سنة.
این سوره بعد از ناس در اوائل بعثت در مکه نازل شده است.
«طس» بقول ابن عباس نامی است از نامهای خداوند جلّ جلاله سوگند بنام خود یاد کرده که این سورت آیات قرآن است، و بقول قتاده نامی است از نامهای قرآن، قومی گفتند طا اشارتست بنام لطیف، سین اشارتست بنام سمیع، و درین حروف اوائل سور سخن فراوان رفت از پیش. «تلک»، ای هذه الحروف آیات القرآن، و هی آیات کتاب مبین. قال فی هذه السورة: آیاتُ الْقُرْآنِ وَ کِتابٍ مُبِینٍ، و قال فی سورة الحجر: آیاتُ الْکِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِینٍ لانّ القرآن و الکتاب اسمان علمان للمنزل علی محمد (ص) و وصفان له، لانّه یقرأ و یکتب، فحیث جاء بلفظ التعریف فهو العلم، و حیث جاء بلفظ النّکرة فهو الوصف، جمع اللَّه سبحانه بین صفتی القرآن فبیّن انّه یقرأ و یکتب، و فائدته انّه سبحانه بیّن انّ هذا القرآن مؤلّف من هذه الحروف الّتی هی اصل کلامهم و اصل کتابهم، فلمّا عجزوا عن الإتیان بسورة مثله دلّ ذلک علی انّه معجز من عنده.
القسم العاشر، فی المدخل الی صناعة الطب و هو مقالتان: الاولی منهما فی الاشیاء الطبیعیة و الثانیة فی اوائل الطب؛
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ، ای یبیّن لاهل الکتابین ما یختلفون فیه فیما بینهم من سرائر علومهم و سرایر انبیائهم و اخبار اوائلهم. و قیل المراد به ذکر عیسی و امّه و عزیر و ذکر محمد علیهم السلام فانّهم اختلفوا فیهم،و اللَّه بیّن امرهم و دینهم فی القران بیانا شافیا. و قیل یقصّ علیهم لو قبلوا و اخذوا به.
و مفسران این را دو آیت شمرند: حم یک آیت و عسق یک آیت، حم مبتدا و عسق خبره. و آن دیگر حروف تهجی در اوائل سور همه یک آیت شمرند.
قوله: حم، عسق. حسین فضل را پرسیدند، چونست که حروف تهجی در اوائل سور همه متصل نوشتند چون: المص، المر، کهیعص و حم عسق منقطع نوشتند، حم از عسق باز بریده؟ جواب داد: که حم مستقل است بنفس خویش کالحوامیم قبله و بعده.
درباره سبب حائر نامیده شدن حرم حسینی و رواج این واژه، چند قول مطرح شده است از جمله مشهورتر آن است که پس از فرمان متوکل عباسی، مبنی بر ویران کردن بنای روی قبر و آب بستن به قبر، آب نزدیک قبر ایستاد و آن را فراگرفت(حاز الماء) و از این رو، این مکان به حائر شهرت یافت. برخی این وجه را نپذیرفته‌اند، زیرا به استناد حدیث جعفر صادق پیش از زمان متوکل به این مکان حائر گفته می‌شده است. دوم آن که در اوائل قرن دوم، پیرامون محوطه آرامگاه، دیواری بنا شد و به نظر می‌رسد ایجاد این حصار، احتمالاً در دوره امویان، برای آن بود که بازرسی زائران حرم سهلتر باشد. وجه سوم، شهرت واژه آن دانسته‌اند که کاربرد این کلمه رمزگونه از حساسیت بنی امیه درباره زائران حرم حسینی می‌کاست.
وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ میگوید شما در آن عذاب می‌نگرستید یعنی وقت نزوله قبیل الموت هذا کقوله وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ یعنی تنظرون الی اوائل الموت و ما یظهر منه این آیت دلیل است که آفریدگار جل جلاله دیدنی است و رد است بر معتزله که رؤیت را منکرند و وجه دلیل آنست که از موسی نکیری پیدا نشد بریشان بآن سؤال، و اگر مستحیل بودی بر موسی انکار آن واجب بودی، که بر پیغامبران واجب باشد که چون منکری به بینند آن را منکر شوند و از آن نهی کنند. اگر معتزلی گوید که صاعقه که رسید ایشان را بآن رسید که دیار خواستند و اگر حق بودی ایشان را صاعقه نرسیدی؟ جواب وی آنست که صاعقه نه بآن رسید ایشان را که دیدار خواستند، و مستحیل بود که موسی هم خواست و وی را صاعقه نرسید، بلکه اقتراح الآیات بعد الآیات کردند، و هر آن گه که آیتی از آیات نبوت بر پیغامبر پیدا شود و بنگروند و دیگر آیتی خواهند عذاب واجب شود. و گفته‌اند ایشان را صاعقه بآن رسید که رؤیت حق جل جلاله از مقدورات بشر بشمردند بآنچه گفتند أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً و اگر بجای آن سل اللَّه ان یرینا گفتندی، بودی که ایشان را صاعقه نرسیدی و اللَّه اعلم. و گفته‌اند درین آیت اثبات نبوت مصطفی است که بیان قصه پیشینیان و ذکر احوال گذشتگان از علوم اهل کتاب بود نه از علوم عرب، و ایشان میدانستند که مصطفی از عرب است، کتاب ایشان ناخوانده و ناآموخته، و آن گه از آنچه در کتاب ایشان بود خبر میداد و بیان میکرد تا بدانند که آن جز از وحی حق نیست، و نبوت وی جز صدق نیست.
بقعه گلچقانه مربوط به اوائل دوره صفوی است و در کاشان، خیابان فاضل نراقی، کوچه زیارت گلچقانه، روبروی خیابان علوی واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۰۳۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
سید ابوالقاسم انتظام‌الملک (۱۲۹۹ق تهران - ۱۳۰۷خ تهران) که نام خانوادگی عمید برگزید، دیپلمات دوران قاجار و اوائل پهلوی بود.
در اوائل انقلاب و دولت موقت داریوش فروهر وزیر کار وقت او را به سمت مشاور وزیر برگزید ولی وی پس از مدت کوتاهی استعفا داد. ابراهیمی رشته‌های مختلف ورزشی را تجربه کرده، یکی از قدیم‌ترین گروه‌های کوهنوردی به‌نام اَبَرمرد را بنیان نهاده و در توسعهٔ کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تأثیرگذار بوده‌است.
بنیاد زبان امروزی فارسی بر پایه زبان پارسی باستان در سده اول اسلام گذاشته شد و در مدت یکصد سال شعر فارسی رشد کرد و به پایه کمال رسید. در سده سوم هجری ابو حفص سغدی به منظور کمک به تورانیان در فهم دقائق شعر فارسی فرهنگی نوشت که امروز از نام و نشان آن کسی را آگاهی نیست. بلکه جمال الدین حسین انجو در فرهنگ جهانگیری و محمد قاسم سروری در مجمع الفرس که هر دو در اوائل سده یازدهم تألیف شده و شمس الدین قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم تألیف اوائل قرن هفتم و ابو نصر فارابی در سال موسیقی خود از این کتاب یاد می‌کنند
اسمش میرزا مرتضی و خلف الصدق میرزا عبداللّه ترشیزی است. در اوائل عمر کسب متداوله نمود و از هرات و خراسان به عتبات عالیات فایض شد. به طبرستان و آذربایجان و عراق عجم و فارس و کرمان سیاحت کرد. در این ضمن با جمعی از عرفا و علما و شعرا و ظرفا صحبت داشت. سالی چند با فقیر به سر برد و در سفر و حضر نهایت وداد در میان بود. دیگرباره به اصفهان و یزد و کرمان مسافرت نمود و در نائین به خدمت حضرت اوحد الموحدین حاجی محمد حسین نائینی رسید. و غالباً ارادت او را گزید. اکنون مسافرت هندوستان در نظر دارد و روانهٔ آن مملکت است. الحق حضرتش چون تخلصش محجوب و خلقتش چون فطرتش محبوب. رفیقی است شفیق و همدمی است محرم. در فن شاعری، طبعی عالی دارد. در اقسام شعر صاحب قدرت است. قصاید نغز گفته لیکن به سبب پریشانی حال جمع ننموده و در نظر ندارد و ملتفت به شعر و شاعری نیست. فقیر این چند بیت را بر سبیل یادگار از او ثبت نمود:
التَّائِبُونَ این آیت معطوف است بر اوائل سوره، آنجا که گفت: الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ. می‌گوید آن مؤمنان که دوستان و یاران یکدیگراند صفت و سیرت ایشان اینست که التائبون ای الراجعون الی اللَّه و الی طاعته.