با آن همه

معنی کلمه با آن همه در ویکی واژه

با‌آن‌همه
با وجودِ آن مقدار زیاد. با آن همه بیداد او، وآن عهد بی‌بنیاد او/ در سینه دارم یاد او، یا بر زبانم میرود. «سعدی»

جملاتی از کاربرد کلمه با آن همه

میکائیل گفت مرا آن عجب میآید که با آن همه فضل و کرم و رحمت که اللَّه را بر بندگان است دوزخ از بهر چه میآفرید؟ از حضرت عزت و جناب جبروت ندا آمد که: احبّکما الیّ احسنکما بی ظنا، از شما هر دو، آن را دوست‌تر دارم که بمن ظن نیکوتری برد یعنی میکائیل، که رحمت بر غضب فضل می‌نهد و قد قال اللَّه عز و جل، انّ رحمتی سبقت غضبی.
مستان می ما را هم ساقی ما باید با آن همه شیرینی گر ترش کند شاید
هوشنگ کامکار موسیقی‌دان و آهنگساز که آلبوم باغ‌های پژمان را به‌یاد احمد پژمان ساخته و به وی تقدیم کرده∗ می‌گوید نخستین‌بار با نام احمد پژمان از طریق مجلات موسیقی آشنا شد و سپس از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه از وی اصول آهنگسازی را آموخته‌است. کامکار ضمن اشاره به اینکه چهرهٔ مهربان و فروتن او با آن همه دانش موسیقایی، برایم تا به امروز سمبل هنرمندی واقعی و بزرگ بوده‌است، در بارهٔ سبک آهنگسازی وی می‌گوید:
افسوس که با آن همه سرسبزی و بالش در باغ توام شاخ وفا بی ثمر افتاد
بگو با آن همه درد جدایی که خواهد بود زنده تا تو آیی
خوارزمی مقاله‌ای با نام «مقاله فی استخراج تاریخ الیهود و اعیادهم» دارد که در آن از مهارتهای نجومی و جغرافی‌دانی و مورخ بودنش در تنظیم مقاله استفاده کرده‌است. نسخه‌ای خطی از این مقاله در کتابخانه بانکیپور موجود است. آن هم در حوزه‌ای مثل یهود با آن همه حساسیت‌هایی که همواره در جهان اسلام نسبت به این قوم و آیین وجود داشته و چنین حرکتی جای تأمل بیش از پیش در کار وی و هم عصرانش را می‌طلبد.
با آن همه زر، اگر خیال تو پزد انصاف، که بیهوده خیالی دارد
من زشتم و زندانی اما مه رخشنده در پرده نه زیبنده است با آن همه زیبایی
گفتم که بگیرمش شبی چون بشنود با آن همه پر دلی هم از جای برفت
و اما… مدتها بعد شنیدیم که علی اصغر مهاجر پس از استعفای صنعتی‌زاده از فرانکلین و واگذاری مؤسسه به او، با آن همه اعتماد و رفاقتی که بین آنها بوده و کمکهایی که صنعتی‌زاده به او کرده، با دادن گزارشهایی خلافِ واقع [دروغ] به مرکزِ مؤسسه فرانکلین باعث گرفتاری برای همایون شده‌است!
این گنبد گردان برخ شاه تو نازد با آن همه خورشید و مه و ثابت و سیار
فی الجمله کرم شادی عالم باشد با آن همه درد دل مرا درد دلست
مشهور است که اسکندر ذوالقرنین در هنگام رحیل، وصیت کرد تا دو دست او را از تابوت بیرون گذارند تا عالمیان بالعیان ببینند که با آن همه ملک و مال با دست تهی از کوچگاه دنیا به منزلگاه آخرت رفت.