ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ( ده... ) قریه ای است بجنوب شرقی کازرون بدوفرسنگی آن. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) آبسکونی. رجوع به حسین بن محمد آبسکونی... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ] ( اِخ ) الآم-ر باحکام اﷲ. رج-وع به آم-ر... ش-ود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمدبن محمدبن احمد. رجوع به ابراهیم... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابزون بن مهبرد عمانی کافی مجوسی. او راست : دیوان شعری بعربی و آنرا ابن حاجب محمدبن احمد گرد کرده است. و ابن حاجب گوید: قصائد فارسی وی مرا بعجب آورد وشنیدم که به تبریز است بدانجا شدم و او بدانوقت به اعمال دیوانی اشتغال داشت. و مردی با معرفت و ذکاء ومتبحر در علوم بود و اشعار وی با صفا و بها و متناسب الالفاظ و خالی از لغات غریبه و ناگوار بود و بشعر خویش اعجابی نمینمود. و من اشعار وی را آنچه نسخه آن نزد وی بود تبویب و به مدایح او درحق امیر ناصرالدین ابتدا کردم. وفات ابزون به سال 430 هَ. ق. بود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن الآدمی. رجوع به محمدبن آدمی حسین بن حمید الاَّدمی... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن ابی الاحوص. رجوع به ابن ابی الاحوص... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن ابی الخیر مسیحی پسر ابوالخیر مسیحی طبیب. وفات 620 هَ. ق. رجوع به نامه دانشوران ج 1 ص 223 شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن ابی عقیل. رجوع به ابن ابی عقیل ابومحمد... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن ابی قره منجم علوی بصری. رجوع به ابن ابی قره... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن ابی هریره. حسن بن حسین بن ابی هریره. فقیه شافعی. او راست : شرح مختصر مزنی.وفات 345 هَ. ق. و رجوع به ابن ابی هریره... شود. ابوعلی. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن استاد هرمز. از دست صمصام الدوله شش تن از فرزندان عزالدوله بختیاربن معزالدوله را اسیرکرد و نزد صمصام الدوله برد واو دوتن را بکشت و چهارتن دیگر را به زندان کرد و کرتی دیگر صمصام الدوله او را به بغداد به حرب بهاءالدوله فرستاد و چون خبر قتل صمصام الدوله بدو رسید، از بهاءالدوله امان طلبید و در سلک هواخواهان بهاءالدوله درآمد و او وی را برای دفع اولاد عزالدوله بفارس فرستاد. ابوعلی بدانجانب شتافت و بر ایشان غالب گشت. ابوعلی. [ اَ ع َ] ( اِخ ) ابن الیاس. و نام او محمد است والی کرمان. در 345 هَ. ق. از ملوک دیالمه گریخته به بخارا رفت ابوصالح منصور را به تسخیر ممالک دیالمه تحریض کرد وهر دو طرف حاضر به جنگ شدند. لکن میان رکن الدوله دیلمی و منصور صلح افتاد و مقرر شد که رکن الدوله سالی صدوپنجاه هزار دینار به خزانه منصور بپردازد و منصور دختری از عضدالدوله پسر رکن الدوله را نیز برای تشیید دوستی بزنی کرد. رجوع به روضةالصفا ج 4 ترجمه منصوربن نوح سامانی شود. وی در 356 هَ. ق. درگذشت.
معنی کلمه ابوعلی در فرهنگ فارسی
ابن الیاسو نام او محمد است والی کرمان محمد بن احمدبلخی شاعر . وی پیش از دهه آخر قرن چهارم میزیست و او مولف شاهنامه ای بود بنثر
معنی کلمه ابوعلی در دانشنامه عمومی
ابوعلی (فیلم). ابوعلی ( عربی مصری: ابو علی ) یک فیلم رمانتیک و عاشقانه مصری است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. ابوعلی (کازرون). ابوعلی ( کازرون ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کازرون در استان فارس ایران است که دهستان آن بلیان و یکی از روستاهای قراء خمسه که شامل مشتان ، مهرنجان، بلیان، ابوعلی، سیف آباد می باشد که در سرشماری جدید دارای جمعیت ۳۵۰۰ نفری می باشد که دارای گویشی لری و شغل اکثریت کشاورزی و دامداری می باشد که فامیلهای محمدی، مسیحی، احمدی، شجاعی، دهقان، فرهادی رادارا می باشد. این روستا در دهستان بلیان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۶۲۷ نفر ( ۲۹۹خانوار ) بوده است.
معنی کلمه ابوعلی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ابوعلی (ابهام زدایی). ابوعلی ممکن است اسم یا کنیه برای اشخاص ذیل باشد: • ابوعلی ابن شاذان، اِبْن ِ شاذان ، ابوعلی حسن بن احمد بن ابراهیم بن حسن بن محمد ابن شاذان بزاز (۳۳۹- ۴۲۵ق /۹۵۰-۱۰۳۴م )، محدّث اشعری و حنفی بغدادی • ابوعلی بلعمی، ابوعلی محمد بن محمد بلعمی مترجم کتاب تاریخ طبری است و دومین وزیر از خاندان بلعمیان• ابو علی جوانی، جَوّانی، ابوعلی شرف الدین محمد بن سعد بن علی حسینی ، نقیب ، نسب شناس ، شاعر، جغرافیانگار و مورخ سده ششم• ابوعلی جوزجانی، جوزجانی ، ابوعلی حسن بن علی ، از عرفای بزرگ خراسان در قرن سوم • ابو علی سینا، ابوعلی سینا از بزرگترین دانشمندان ایرانی• ابوعلی محمد بن اشعث کوفی، یکی از راویان شیعه در قرن چهارم ه.ق• ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد رازی (د ۴۲۱ ق/ ۱۰۳۰ م)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب پرآوازه ایرانی• ابوعلی ابن بنا، ابن بنا عالم علوم قرآنی ، محدث ، فقیه و استاد در انواع علوم • ابوعلی ابن عراق، اِبن عِراق ، ابوعلی شمس الدین محمد بن علی بن عبدالرحمان (۸۷۸ - صفر ۹۳۳ق /۱۴۷۳- نوامبر ۱۵۲۶م )، عارف و شاعر• ابوعلی بزاز، ابوعلی حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان، محدث و متکلم اشعری قرن چهارم و پنجم• ابوعلی بلخی، بلخی، ابوعلی عبدالله بن محمد بن علی، محدث و مؤلف• ابوعلی جبائی، جُبّائی، ابوعلی محمد بن عبدالوهاب، متکلم مشهور معتزلی قرن سوم• ابوعلی حائری، حائری، ابوعلی محمد بن اسماعیل، عالم رجالی و فقیه امامی سده دوازدهم و سیزدهم• ابوعلی رستغفنی، رُستُغفَنی، ابوالحسن علی بن سعید، متکلم ماتریدی و فقیه حنفی• ابوعلی عمر الشریف، ابوعلی عمر الشریف امیر الحاج عراقیان، واسطه بازگرداندن حجرالاسود به کعبه• ابوعلی غلام الهراس، ابوعلی غلام الهراس ملقب به امام الحرمین (م. ۴۶۸ق.)، از استادان فن قرائت• ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، علامه بزرگوار شیعه و صاحب تفسیر کبیر مجمع البیان• ابوعلی قلندر پانی پتی، بوعلی قلندر، شرف الدین پانی پتی، از عارفان و شاعران شبه قاره در قرن هفتم و هشتم• ابوعلی ابن جنید اسکافی، ابن جُنَیْدِ اِسْکافی ، ابوعلی محمد بن احمد کاتب اسکافی ، فقیه و متکلم امامی سده ۴ق /۱۰م ...
معنی کلمه ابوعلی در ویکی واژه
بوعلی یا ابوعلی، نام یا لقب پزشک نامدار ایرانی ابنسینا است. ابوعلی میتواند به سه بخش اَ - بو - علی قابل تجزیه باشد، اما معنی آن هم پیچیده است و هم عامیانه. اَ علامت توجه، تعجب، یا هشدار است، بو را باید بُ به معنی ابهام همراه با پرسش تلقی گرد که با جمع هر دو ابو به معتی ببین اینو، نگاه اینو تفهیم میشود، در واقغ با تعجب این طبیب را ببین است. اما علی نیز در اصطلاح فوق نام شخص نیست بلکه سَمت، جهت یا سو است، به این سمت نگاه کن به این سو نگاه کن به این طبیب یا مهارت او نگاه کن، است.
جملاتی از کاربرد کلمه ابوعلی
امین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طَبرِسی یا شیخ طبرسی (۵۳۲–۴۵۴ خورشیدی/۵۴۸–۴۶۸ قمری) با لقب «امین الاسلام» دانشمند و فقیه شیعه ایرانی است که کتابهایی دربارهٔ علوم دینی تألیف کردهاست.
ابوعلی مصطفی در سال ۱۹۳۸، در روستای عرابه، از توابع جنین، واقع در شمال کرانهٔ باختری به دنیا آمد. در ۱۹۵۵ به جنبش ملیگرای عرب پیوست و دو سال بعد، در ۱۹ سالگی به دلیل فعالیتهای سیاسیاش در اردن بازداشت شد. پس از آزادی در سال ۱۹۶۱ مسئول عملیاتهای مردمی و نظامی جنبش ملیگرای عرب در شمال فلسطین شد.
خواجه عبدالله انصاری در طبقات الصّوفیه در شرح حال ابوعلی کاتب مصری آوردهاست: «نام وی حسن بن احمد از مهینان مشایخ است صحبت کرده با بوبکر مصری و بوعلی رودباری یگانهٔ مشایخ وقت. … از اقران رودباری است و با یعقوب ری.
نقلست که استاد گفت: روزی درویشی در خانقاه درآمد که گوشه با من پردازید تا بمیرم او را خانه پرداختیم در آنجا شد و چشم در گوشهٔ گذاشت و میگفت: الله الله و من پنهان گوش میداشتم گفت: ای ابوعلی مرا مبشول برفتم و بازآمدم او همان میگفت تا جان بداد کسی بطلب غسال و کرباس فرستادیم تا نگاه کردیم او را هیچ جای ندیدیم حیران فرو ماندیم گفتم این بمن نمودی خداوندا بزندگی بدیدمش و بمردگی ناپدید شد و کجا شد هاتفی آوازداد که چه جوئی کسی را که ملک الموت جست نیافت حور و قصور جستند نیافتند گفتم خداوندا او کجا رفت آواز آمد فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
استاد ابوعلی گفت رَحِمَهُ اللّهُ حقیقت صبر، بیرون آمدن بود از بلا برحسب شدن اندر وی چون ایّوب علیه السلام که اندر آخر آیت گفت مَسَّنِیَ الضُرُّ وَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ ادب خطاب نگاه داشت چون معارضه کردند بدانک وَاَنتَ اَرحَمُ الراحمینَ صریح نگفت اِرْحَمْنی.
ابوالفتح احمد بن علی بن هارون بن علی بن یحیی (درگذشته پس از ۳۷۷ ه.ق) نیز ادیب و شاعر بود. او از نزدیکان صاحب بن عباد از وزاری آل بویه بود. تاریخ درگذشت وی مشخص نیست اما از آنجا که قاضی ابوعلی مُحَسَّن بن علی تنوخی او را در سال ۳۷۷ قمری دیده و این دیدار را نقل کردهاست، احمد بن علی دست کم تا آن زمان زیستهاست.
ابوعلی ممشادبن سعید عُکبری گوید اسپروجی را بخویشتن دعوت کرد در قبّۀ سلیمان عَلَیْهِ السَّلامُ ویرا اجابت نکرد ابن خطّاف او را گفت خویشتن را از من کشیده میداری که اگر خواهم این قبّه بر سلیمان افکنم سلیمان عَلَیْهِ السَّلامُ او را بخواند و گفت چه آورد ترا بدین گفتار و این دلیری چرا کردی مرغ گفت یا نَبِیَّ اللّهِ هرچه عاشقان گویند بریشان نگیرند گفت راست گوئی او را عفو کرد.
استاد ابوعلی گفت صدق آن بود که از خویشتن آن نمائی که باشی یا آن باشی که نمایی.
از استاد ابوعلی شنیدم که گفت درخت خود رُسْت برگ برآرد ولیکن بار نیارد مرید همچنان بود که استاد ندیده باشد که طریقت ازو فرا گیرد هر نفسی او هوی پرست بود فرا پیش نشود.
و از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که یکی از پیران فرا آفتاب همی گفت آنگاه که فرو خواست شد که امروز بر هیچ اندوهگنی تافتی.
نام وی احمد بن محمد بن زیاد بن بشر بن درهم الغزی از بصره است بمکه بوده و عالم بوده و فقیه، و در وقت خویش شیخ حرم بود و بانجا برفت در سنه اربعین او احدی و اربعین «وثلثمائه» فی سنة التی توفی ابوعلی المشتولی. ابن الاعرابی را کتبست تصنیف، از این طایفه با جنید٭ صحبت کرده و با عمر و عثمان مکی و بوالحسین نوری و حسن مسوحی٭ و با بوجعفر حداد و بوالفتح حمال قریبست از طبقهٔ چهارم و از جملهٔ مشایخ است و علماء ایشان.
ابو عبدالله محمد بن حمویه جوینی (۵۳۰–۴۴۹ هجری قمری) از صوفیان اهل خراسان بود. در قرن پنجم هجری و در زمان او حیات او تصوف در خراسان بزرگ گسترش و رونق بسیاری داشت. مانند برادران غزالی، ابوحامد غزالی و احمد غزالی از اصحاب ابوعلی فارمدی بود. وی مؤسس خاندان بزرگ حموی وجد بزرگ صوفی مشهور قرن هفتم سعدالدین حمویه (متوفی ۶۵۰ هجری قمری) بود. رسالهای کوتاه به نام مقامات الصوفیه از او در دست است که هنوز به چاپ نرسیدهاست
و از ایشان بود ابوعلی الفُضَیْل بن عِیاض و خراسانی بود از ناحیت مرو و گویند که مولدش بسمرقند بود و بباورد بزرگ شد و وفات وی بمکه بود اندر محرّم سنه سبع و ثمانین و مائه.
از استاد ابوعلی رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم که گفت نیکوترین چیزی که اندرین گویند آنست که گویند این طریقی است که نشاید مگر آن قوم را که خدای عَزَّوَجَلَّ مَزْبَلها بارواح ایشان روبد.
همچنین جامی در نفحات الانس در شرح حال ابوبکر الدُقّی آوردهاست: «از اقران ابوعلی رودباری بود و غیر او.»
ابوعلی محتاج یا ابوعلی چغانی بزرگترین امیر سلسله آل محتاج بود. وی در چغانیان زاده شد (ابن حوقل، ۳۹۴) و در کنار پدر رشد کرد. نخستینبار در ۳۱۷ق/۹۲۹م از او به عنوان امیر چغانیان یاد شدهاست. در همین سال بود که پدرش محمد ابن مظفر از سوی نصربن احمد به حکومت بلخ و طخارستان دست یافت و امارت آن دو شهر را به وی بازنهاد. سال بعد وقتی جعفر بن ابی داوود امیر خُتل بر سامانیان شورید، ابوعلی احمد به مقابله رفت و او را دستگیر کرد و به بخارا فرستاد (ابن اثیر، ۸/۲۲۲).
ابوعلی حسن بن احمد، در نامهای که به صاحب بن عباد راجعبه قلعهٔ شمیران نوشت، چنین گفت که سلاریان خانوادهای گمنام بودند که فقط به دلیل تسلط بر قلعهٔ شمیران و متعاقباً برقراری رابطهٔ خویشاوندی با جستانیان، به قدرت رسیدند.
از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ اندر تفسیر این آیة وَعَجِلْتُ اِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی مراد آن بود که بتو شتافتم از آرزوی تو بلفظ رضا بپوشید.
ابوعلی، عبدالرحیم بن علی عسقلانی شهرتیافته به قاضی فاضل (۱ آوریل ۱۱۳۵ - ۲۵ ژانویه ۱۲۰۰) ادیب، شاعر و قاضی شامی فلسطینی در سدهٔ ششم هجری، مقامدار ارشد دیوان انشاء و کتابت در دولت فاطمی و ایّوبی بودکه از مشاوران برجستهٔ صلاحالدین ایوبی شمرده میشد. او نویسنده کتاب الرسائل است که یکی از منابع تاریخی برای مطالعه جنگهای صلیبی محسوب میشود.
به نوشته ابوعلی حائری و همچنین رجال کشی، صادق در مورد او گفته است ابوبصیر (به همراه زراره، برید بن معاویه عجلی و محمد بن مسلم) میخهای خیمه دنیا هستند که بدون آنها احادیث پیامبر از بین می رفت. همچنین نقل است که آنها «السابقون و المقربونِ» امام بودند.