اشکفت

معنی کلمه اشکفت در لغت نامه دهخدا

اشکفت. [ اِ ک َ ] ( اِ ) غار. ( جهانگیری ). غار و رخنه کوه و اصل درآن شکاف و شکافته بوده. ( انجمن آرای ناصری ). مغاره وغار و رخنه کوه. ( ناظم الاطباء ). شکفت :
برون آمد ز دروازه شتابان
نهاده روی زی اشکفت دیوان.( ویس و رامین ).
اشکفت. [ اِ ک ِ ] ( اِ ) عجب. ( جهانگیری ). عجب و آنرا شکفت نیز گویند و در مقام تعجب شکفتا نیز گویند مانند ای عجب و عجب او شکفتید یعنی در عجب افتاد و بر این قیاس شکوفیدن یعنی شکفته شدن و در شکفت ماندن و رشیدی شکوف بضم بمعنی شکافنده آورده چنانکه اسدی گوید:
قلا دید در لشکر افتاده توف
از آن پهلوان جمله صف را شکوف.
هم شیخ سعدی گفته :
که لشکرشکوفان مغفرشکاف
نهان صلح جستند و پیدا مصاف.( انجمن آرای ناصری ).و رجوع به شگفت و اشگفت شود.
اشکفت. [ اِ ک ُ ]( مص مرخم ، اِمص ) شکفتن گل را گویند. ( جهانگیری ). شکفتن گل را گویند. شکفت و شکوفه و بشکوفه و اشکفیده واشکوفه مأخذش از اینجاست چون واو و فا تبدیل یابندبمعنی شکفته است. ( انجمن آرا ). باز شدن غنچه و گل.

معنی کلمه اشکفت در فرهنگ معین

(اِ کَ ) ( اِ. ) ۱ - شکاف ، رخنه . ۲ - غار، کهف .

معنی کلمه اشکفت در فرهنگ عمید

۱. شکاف.
۲. (صفت ) شکافته.
۳. شکاف و رخنه در زمین یا کوه.
۴. غار.

معنی کلمه اشکفت در فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) شکوف. گل و گیاه .
غار . غار و رخنه کوه و اصل در آن شکاف و شکافته بود . مغاره و غار و رخنه کوه .

معنی کلمه اشکفت در ویکی واژه

شکاف، رخنه.
غار، کهف.

جملاتی از کاربرد کلمه اشکفت

گل زنبق ولیکن ناشکفته فراز یاسمین و لاله خفته
اشکفت شاه سفلی، روستایی از توابع بخش باشت شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.
از هر اشکفتی و سمجی‌، پیدا اژدری هائل و ماری شیدا
اشکفت شیری یک روستا در ایران است که در شهرستان گچساران واقع شده‌است. اشکفت شیری ۱۳۳ نفر جمعیت دارد.
پیش سریر سلطان استاده تاجداران چون ناشکفته لاله افکنده سر سراسر
از غنچه ناشکفته مستورتری وز نرگس نیم خفته مخمورتری
اشکفت سلمان در ارتفاع ۳ متری از سطح زمین حجاری شده که هانی به تنهایی در حال انجام مراسم نیایش می‌باشد و در پشت سر او در ۲۶ سطر کتیبهای به خط میخی عیلامی وجود دارد که هانی دربارهٔ خود و کارهایی که در سرزمین آیاپیر انجام داده‌است، توضیح می‌دهد.[نیازمند منبع]
راه اصلی این اشکفت از پشتخه او شیرینو و نرگ او شیرینو شروع می‌شود و از سنگر راه صِنخُوه بالا می‌رود،
از اثر تبسّم غنچهٔ ناشکفته اش بلبل گلستان کند، نوگل من ادیب را
اشکفت (سپیدان)، روستایی از توابع بخش همایجان شهرستان سپیدان در استان فارس ایران است.
از خنده های خشک مجو انبساط دل جام تهی ز باده گل ناشکفته است
گل از صفا شکفد غنچهٔ دل از اشعار ز شعر گفتن و خواندن طلب کن اشکفتن
اشکفتهای دره سفید مربوط به دوره نوسنگی - دوره ساسانیان است و در شهرستان بیضا، بخش بیضا، دهستان بانش، ۲/۵ کیلومتری شمال روستای بانش، دامنه کوه دره سفید واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۹۷۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در بالای اشکفت دوخُمرَه از زمان‌های قدیم درون زمین کار گذارده شده که آب باران در آن جمع می‌شود.
اشکفت سیاه (کهگیلویه)، روستایی از توابع بخش سرفاریاب شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.
گوهر اندر صدف نهفته بماند مدتی غنچه ناشکفته بماند
پاکیزه چو گوهر نسفته دوشیزه چو شاخ ناشکفته
گلی بود در بوستان ناشکفت همان نرگسی در چمن نیم‌خفت
اشکفت سیاه (بویراحمد)، روستایی از توابع بخش لوداب شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.
اشکفت کورنگون مربوط به دوران فرادیرینه‌سنگی است و در شهرستان ممسنی، بخش رستم، دهستان رستم ۱، ۲/۵ کیلومتری شرق روستای شیخی زیردو، ۱ کیلومتری شمال شرق نقش برجسته کورنگون واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۸۵۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.