اغرب

معنی کلمه اغرب در لغت نامه دهخدا

اغرب. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) غریب تر و باغرابت تر. ( ناظم الاطباء ). غریب تر و عجیب تر. ( آنندراج ). دورتر. شگفت تر. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
اغرب من العنقاء.
اغرب. [ اَ رُ ] ( ع اِ ) ج ِغُراب ، زاغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ غُراب ،نام پرنده بزرگی است که سیاه آن را حاتم گویند و آن را بدشگون دانند. و ابقع آن را غراب البین گویند. ( از اقرب الموارد ). اَغرِبَه. غِربان. غُرب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مفرد کلمه شود.

معنی کلمه اغرب در فرهنگ معین

(اَ رَ ) [ ع . ] (ص تف . ) شگفت تر، غریب تر.

معنی کلمه اغرب در فرهنگ عمید

غریب تر، باغرابت تر.

معنی کلمه اغرب در فرهنگ فارسی

غریب تر، باغرابت تر
( صفت ) شگفت تر تازه تر غریب تر با غرابت تر .
جمع غراب نام پرنده بزرگی است که سیاه آنرا حاتم گویند و آنرا بدشگون دانند .

معنی کلمه اغرب در ویکی واژه

شگفت تر، غریب

جملاتی از کاربرد کلمه اغرب

تا می‌رسد به ساغربرهوش ما جنون زد یوسف پری برآمد امشب زچاه مینا
غم بر کمر مور، نهد کوه گران را در کشور لاغربدنان کار به زور است
ای شمس تبریزی که تو از پرده شب فارغی لاشرقی و لاغربیی اکنون سخن کوتاه شد
اغربت کآلعنقاء من مسرة اذحف عنی غارب الایام
آنک لاشرقیه بوده‌ست و لاغربیه زانک شرق و غرب باشد در زمین و در زمان
میار دست فضولی ز آستین بیرون که شمع وشیشه وساغربجاگذاشته اند
به هر سو دویدند طفلان شاه کشیدند فریاد و اغربتاه
احمدآباد پنجه (کردستان) روستای واقع در جنوب شرقی استان کردستان و از توابع شهرستان دهگلان دهستان دهستان ئیلاق جنوبی بخش بلبان‌آباد می‌باشد. روستاهای مجاور عبارتند از: مشیر آباد پنجه، سراب شیخ حسن، چاغربلاغ، سلسه، لاله ای، نبی آباد، کبود خانی و قره بلاغ پنجه
درچنین مجلس که می‌عشق است‌و ساغربیخودی نالهٔ مستانه نقل دوستان خواهیم کرد
از آن سومر او راست تاغرب شاهی وز این سومر اوراست تا شرق خانی
چون عزیز مصر باغربت مدارا کن که هست پله غربت به دولت از وطن نزدیکتر