انساب. [ اِ ] ( ع مص ) سخت وزیدن باد و برداشتن آن خاک و سنگریزه را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). انساب. [اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نَسَب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( دهار ). نسبها و نژادها. ( غیاث اللغات ). پشتها. ( از یادداشتهای لغت نامه ) : چون از آن روز برنیندیشی که بریده شود در اوانساب.ناصرخسرو.هست بنده نبیره آدم در همه چیز اثر کند انساب.مسعودسعد.برحسب اقتضای وقت از اقربا و انساب و امرا لشکرها می فرستاد. ( جهانگشای جوینی ). تو ممیز بعقل و ادارکی تو مکرم بجاء و انسابی.سعدی.و رجوع به نسب شود. - علم الانساب ؛ دانشی است که از نسبهای مردم و قاعده های کلی و جزئی آن سخن میدارد و غرض از آن احتراز از خطا در تعیین نسب اشخاص است. نخستین کسی که در این علم فتح باب کرد هشام بن محمدبن سائب کلبی درگذشته به سال 204 هَ.ق. بود وی در این موضوع پنج کتاب تصنیف کرد. ( از کشف الظنون ).
خویشی ها، خویشاوندیها، جمع نسب ( اسم ) جمع نسب ۱ - نژادها. ۲ - خویشاوندیها خویشیها . سخت وزیدن باد و برداشتن آن خاک و سنگریزه ها را .
معنی کلمه انساب در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَنسَابَ: نسب ها معنی أَنصَابُ: بت ها(سنگهایی که به عنوان عبادت رویشان قربانی می کردند) ریشه کلمه: نسب (۳ بار) . نسب و نسبت اشتراکی است از طرف یکی از والدین نسب طولی مثل اشتراک از حیث پدران و فرزندان و نسب عرضی مانند نسبی که میان عموزادگان و برادرزادگان است (مفردات - اقرب) در مجمع گفته نسب راجع به ولادت نزدیک است در قاموس گوید: «النَّسَبُ وَالِنسْبَةُ: اَلْقِرابَة» مراد از نسب در آیه مرد واز صهر زناست چنانکه در «صهر» گذشت یعنی: خدااوست که از آب بشر آفرید و او را دو قسم صاحب نسب (مذکر و صاحب اختلاط (مونث) قرارداد. . میان خدا و جن نسبت و قرابتی قراردادند در «بنت» مشروحا گفتهایم که ظاهرا مراد آن است مشرکان جن را پسران خدا میدانستند. * . چون نفخ صور شود در آن روز قرابتها میان مردم نیست و از هم سوال نمیکنند. ناگفته نماند: روز قیامت همه مردمان در عرض هم از خاک خواهند رویید لذا در خلقت قیامت نسبت و قرابتی وجود ندارد من و پدر من هردو در عرض هم از خاک روییدهایم دیگر پدر و پسر معنی ندارد ولی چنانکه در «قیامت» بررسی کردیم روز قیامت مردم یکدیگر را خواهند شناخت. آیه در مرتبه دوم مفید آن است که یاری و همکاریهای نسبی که در دنیا میان مردم حکمفرماست در آخرت وجود ندارد و حساب همه روی عمل خویش است و طوری حساب نسب در آخرت بی فایده است که در باره آن از یکدیگر سوالی نمیکنندظاهرا تقدیر آیه «وِلایَتَساءَلُونَ عَنِ الْاَنْسابِ» است. در بسیاری از روایات اهل سنت هست که رسول خدا «صلی الله علیه و اله» فرموده: «کُلُّ حَسَبٍ وَنَسَبٍ مُنْقَطِعٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ اِلّا حَسَبی وَ نَسَبی» در مجمع آن را بلفظ «قالَ النَّبِیُّ» نقل کرده است به نظر نگارنده آیه شریفه از تخصیص ابا دارد شاید مراد از روایت نسبت عملی و ایمان است که ابدی است المیزان آن را چنین توجیه کرده که: شاید از آثار نسب آن جناب آن است که ذریهاش موفق به عمل صالح می شوند که در آخرت به حال آنها نافع باشد. اگر این را قبول کنیم بایدگفت: باز با امثال، جعفر کذابها تخصیص یافته است.
معنی کلمه انساب در ویکی واژه
جِ نَسَب. نژادها. خویشاوندها.
جملاتی از کاربرد کلمه انساب
در برخی از منابع انساب از او به عنوان یک دانشمند یاد میشود.
هست بنده نبیره آدم در همه چیز اثر کند انساب
بود چو واسطه در عِقد اگر قیاس کنی ز روشنی نسبش در میانهٔ انساب
بلاذری در کتاب انساب الاشراف گزارش میکند، اسیران از کوفه به همراه شمر، به سمت شام حرکت داده شدند. مسیر دقیق حرکت کاروان از کوفه تا شام مشخص نیست. در روایتهای مربوط به اسارت چند مرتبه به سکینه اشاره شده است. ابن فهد حلی در کتاب مثیر الأحزان، از سهل بن سعد ساعدی نقل میکند روز ورود اسیران به شام در بابالساعات دختری که بر شتری بیمحمل سوار بود و خود را سکینه بنت حسین معرفی کرده بود از او خواست به آنها کمک کند تا نیزه داران سرهای کشته شدگان یاران حسین را از آنها دور کند تا نامحرم ها کمتر به آنها نگاه کنند. ساعدی با پرداخت مقداری دینار خواسته او را برآورده کرده است.
ذکر انساب و اخبار عرب پیش از اسلام تا ولادت پیامبر اسلام ماحصل اطلاعات و روایاتی است که در این باره در منابع متقدم آمدهاست و در مورد سیره پیامبر اسلام و معجزات ایشان با تفصیل بیشتری وارد شدهاست و در ادامه تاریخ خلفای نخست، اموی، عباسی، فاطمی، ایوبی و ممالیک را آوردهاست. در مجموع کتاب البدایة، تلخیصی از آثار گذشته بهحساب میآید، بخشهایی با توجه به طبری و در ادامه با نگاه به آثار ابن جوزی و ابن اثیر نوشته شدهاست و در نهایت از تاریخ ابو شامه که حوادث را تا سال ۶۶۵ آورده استفاده کردهاست. پس از آن از ذیل آن با عنوان المقتفی لتاریخ ابی شامه بهره بردهاست.
اسفراین؛ یکی از ولایتهای ربع نیشابور خراسان؛ نام این ولایت: در البلدان، به صورت اسفرائین؛ در حدود العالم، سبراین؛ در معجم البلدان، أَسفَرَایین؛ در احسنالتقاسیم، أَسفَرایِن؛ در الانساب، إسفرایین؛ در اللباب، إسفَرایِین ثبت گردیدهاست. به نقل از بیهقی، سبب نامگذاری اسفراین را چنین نوشتهاند که این واژه، در اصل، اسپرآیین است؛ «اسپر»، به معنی «سپر» است و «آیین»، به معنی «روش»؛ گویا مردم آنجا به برداشتن سپر، خو کرده بودند که شهر ایشان بدین لقب خوانده شد. همچنین گفتهان که اسفندیار آن را بنیان نهاد و به نام او نامیده شد، سپس با گذشت روزگار دگرگون شد.
که نفخ صور سرافیل عشق رایت اوست طراز پرده او آیت فلا انساب
ایا خلاصه مخلوق و خاصه خالق و یا نقاده انسان و زبده انساب
خبر حضور فضل بن موسی به والی فارس رسید و موجب کشف هویت واقعی فضل بن موسی شد. به دستور والی حکومت عباسی چند نفر مأمور قتل او گردیدند و یکی از سربازان هنگامی که فضل بن موسی از شدت خستگی از کار در کنار جوی آب به خواب رفته بود، با ضربات «بیل» وی را به قتل رسانید. فردای آن روز کشاورزان متوجه پیکر او که به خون غلتیده بود، شدند و در همان مکان (خارقان) به خاک سپردند. البته در برخی از کتب تاریخی مثل بحرالانساب و … از محل دفن وی در بهبهان یا ارجان سابق نام بردهاند.
تو ممیز به عقل و ادراکی نه مکرم به جاه و انسابی
غلامرضا جلالی در ۲ جلد با محوریت انساب المجدی درختواره کامل انساب سادات را استخراج کرده و این کتاب با نام شجره طوبی با همت آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است.
فلک به خاک جناب تو انتساب کند که این نسب به حقیقت بهین انساب است
در همین رابطه سندی با تاریخ تحریر ۱۳۷۸ ه.ق به نقل از کتاب بحر الانساب آل رسولالله (ص) موجود است.
المجدی فی انساب الطالبیین اثری از ابن صوفی کتابی در موضوع نسبشناسی است. او این کتاب را به درخواست ابوطالب محمد، فرزند مجدالدوله نقیبالنقبای طالبیان در خلافت فاطمیان، نوشت و آن را به نام مجدالدوله، «المجدی» نامید. نخستین کسی که از این کتاب نام برده، ابن طباطبا از معاصران ابن صوفی است. کتاب دربردارنده نسب پیامبر و امامان شیعه تا محمد جواد و فرزندان و نوادگان آنان است. این اثر از مهمترین آثار کهن و معتبر در علم انساب است.
در برخی تفاسیر، پارهای از قسمتهای تورات بهطور خاص و مواد اسرائیلی بهطور عام، برای تبیین ابهامات یا مجملات قرآن به کار گرفته شدهاست. در میان مفسران کهن، تفسیر طبری عنایت ویژهای به مأثورات اسرائیلی داشته و سعی میکردهاست از اطلاعات افراد آگاه، مثلاً یکی از اهل کتاب یا یک نصرانیِ نومسلمان مطلب نقل کند. بیشتر موارد توراتی و اسرائیلی در تفسیر طبری، راجع است به داستان آفرینش، قصص پیامبران، بخصوص انبیای بنیاسرائیل نظیر یعقوب، یوسف، موسی، داوود و سلیمان، همچنین انساب شخصیتهایی چون ساره همسر ابراهیم و نمرود و همسران یعقوب و برخی روایات دربارهٔ ورود بخت نصر به بیت المقدّس و قصص برخی انبیای بنیاسرائیل نظیر حزقیال و صموئیل و قصه بلعام.
حزمت ارحصن شود دافع تقدیر بود عزمت ارتیغ شود قاطع انساب شود
ملک به اصل و به آدم رساند نسبت ملک کراست از ملکان در جهان چنین انساب
انساب:الضبّی، الطهمانی، النیسابوری، الحافظ، الحاکم، ابن البیع
روی انّ النبی (ص) قام علی منبره فقبض کفّه الیمنی فقال: «کتاب کتبه اللَّه فیه اهل الجنة باسمائهم و انسابهم مجمل علیهم لا یزاد فیه و لا ینقص منه»، ثمّ قبض کفه الیسری فقال: «کتاب کتبه اللَّه فیه اهل النار باسمائهم و اسماء آبائهم مجمل علیهم لا یزاد فیه و لا ینقص منه فلیعملنّ اهل السعادة بعمل اهل الشقاء حتی یقال کانّهم منهم بل هم هم، ثم یستنقذهم اللَّه قبل الموت و لو بفواق ناقة، و لیعملن اهل الشقاء بعمل اهل السعادة حتی یقال کانّهم منهم بل هم هم، ثم لیخرجنّهم اللَّه قبل الموت و لو بفواق ناقة. السّعید من سعد بقضاء اللَّه و الشقی من شقی بقضاء اللَّه و الاعمال بالخواتیم».