بزنگ. [ ب َ زَ ] ( اِ ) غلق در خانه. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). دربند و قفل. ( ناظم الاطباء ). || کلیدکه بعربی مفتاح خوانند. ( برهان ). بمعنی کلید است و مصحف شده. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). کلید. ( ناظم الاطباء ). بژنگ. ( برهان ). || ذخیره. ( شرفنامه منیری ). اما به این معنی جای دیگر دیده نشد. بزنگ.[ ب ُ زُ ] ( اِخ ) ولایتی است که قطب جنوبی آنجا نموده می شود. ( شرفنامه منیری ). اما جای دیگر دیده نشد.
معنی کلمه بزنگ در فرهنگ معین
(بَ زَ ) ( اِ. ) کلید.
معنی کلمه بزنگ در فرهنگ عمید
۱. زنگ. ۲. کوبۀ در خانه. ۳. کلید.
معنی کلمه بزنگ در فرهنگ فارسی
( اسم ) غلق در خانه کلید مفتاح بژنگ . غلق در خانه در بند و قفل .
معنی کلمه بزنگ در ویکی واژه
کلید.
جملاتی از کاربرد کلمه بزنگ
روح را کس نکند دستخوش نفس خسیس عاقلان آینه ی چین نفرستند بزنگ
او حتی با آهنگساز آوانگارد دیوید بوفورد در ساختن اپرایی در سال ۱۹۸۵ همکاری کرد. او «اپرایی برای ریگل ۹» را دربارهٔ گروهی از فضانوردان بر روی سیارهای غریب نوشت. بزنگاه داستان این است که تنها یکی از فضانوردان میتواند شهری بیگانه را ببیند.
بزنگی بگفتا که بیدار باش مر این اهرمن را نگهدار باش
بر روی یار من چو دهد جنبشت نسیم مانی بزنگیی که برومی قفا زنی
چه آمد بزنگی ببارید تیر چه زنگی چنان دید مانند شیر
مصرفِ ماریجوانا بر تواناییِ رانندگیِ افراد تأثیر میگذارد. کلی، دارک و راس (۲۰۰۴) به نتایج مشابهی دست یافتند. آنان در پژوهشهای آزمایشگاهی بر روی سنجش اثرات ماریجوانا بر مهارتهای رانندگی، دریافتند که افراد پس از مصرف ماریجوانا در مواردی نظیر ردیابی، توجه، زمان واکنش، حافظهٔ کوتاهمدت، هماهنگی دست و چشم، گوشبزنگی، درک زمان و مسافت، و تصمیمگیری و تمرکز دچار اختلال میشوند.
دل من آینه آب داده است بزنگ لب تو شکر آمیختست با عناب
که تمامی این حماسهها در بزنگاههای خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شدهاند».
دلش آیینه است و صیقلش نار که بزداید از او اینجا بزنگار
ز دوری تو بچشمم سیاه شد عالم بسان آینه ای کان بزنگبار افتد
حیف از آن سینه سیمین که شد اندوده بقیر از چه آئینه ات آلوده بزنگار امشب
آنکس که گفت اثیر، بزنگان چه میکنی زین نکته غافل است، که زنگان من توئی
آئینه تا بزنگ کدورت نهفته است کی باشدش نصیب ز وصل رخ نگار