بز
معنی کلمه بز در لغت نامه دهخدا

بز

معنی کلمه بز در لغت نامه دهخدا

بز. [ ب ُ ] ( اِ ) گوسفند اعم از آنکه دنبکی باشدیا غیردنبکی ، و آنرا به عربی تیس گویند. ( آنندراج ).قسمی از گوسپند بی دنبه که دارای شاخهای راست بدون اعوجاج است و نر و ماده میباشد. ( ناظم الاطباء ). گوسفند شاخ و ریش دار بی دنبه. ( یادداشت دهخدا ). پستانداری از خانواده تهی شاخان جزو زیرراسته نشخوارکنندگان از راسته سم داران که جزو دامهای اهلی تربیت می شود واز گوشت و شیر و پشم و کرک آن استفاده می کنند. احتمالاً در ایام باستانی در ایران آنرا اهلی کردند. بزهای حقیقی از نوع کاپرا و از تیره بوویده و اصلاً ازبر قدیم هستند و در آن بر استعمال شیر بز معمول است. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( از دائرةالمعارف فارسی ). معز. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). ماعز. چپش. ( یادداشت دهخدا ). در بعضی لهجات محلی بز تنها بر ماده گوسپند بی دنبه مودار اطلاق می شود و نر آنرا تیشتر گویند. بز به هیئت وحشی و بنام بز کوهی به صورت دسته های کوچک در کوهستانهای آسیای صغیر و ایران و کوههای هیمالیا و هندوکش فراوان است و غالباً به شکار شکارگران درمی آیند. و اصطلاحاً آن را «شکار» نیز می گویند.
درشواهد ذیل غالباً بز اهلی مراد است :
پشک بز ملوکان مشک است و زعفران
ببساو مشکشان و بده زعفران خویش.ابوالعباس.کهین بنده توبود اورمز
که تو چون شبانی جهانی چو بز.فردوسی ( از فرهنگ میرزا ابراهیم ).میان بز و گاومیش و ستور
شمردم شب و روز گردنده هور.فردوسی.بز و اشتر و میش را همچنین
بدوشندگان داده بد پاکدین.فردوسی.چو تنگ اندرآمد شبانان بدید
اَبَر میش و بز پاسبانان بدید.فردوسی.نیکو مثلی زده ست شاها دستور
بز را چه به انجمن کشند و چه به سور.فرخی.نیابد بز لنگ هرگز نهازی.قطران.میش و بز و گاو و خر و پیل و شیر
یکسره زین جانور اندر بلاست.ناصرخسرو.گرگ پی باش تات چون قی و غز
بز پیر فلک نگیرد بز.سنائی.بز گرفتی تو مرا چند گهی تا چو بزان
دیدمت غرق به پشم از سر سم تا بر رو.سوزنی.آن بز نگر که در پی طفلی همی رود
بهر مویزکی که جز آنش عزیز نیست.خاقانی.بر سر تیغ به سری که سر است

معنی کلمه بز در فرهنگ معین

( ~. ) (اِ. ) = پژ. پج : ۱ - پشتة بلند. ۲ - تیغ کوه .
(بُ ) ( اِ. ) هر یک از گونه های جانوران پستان دار نشخوارکننده از تیره گاوان که جزو دام های اهلی تربیت می شود و از گوشت و پنیر و پشم و کرک آن استفاده می کنند و به هیئت وحشی نیز به نام بز کوهی وجود دارد.
(بَ ) (اِ. ) آیین ، قاعده ، طرز، روش .
(بَ زّ ) [ ع . ] ( اِ. ) جامة کتانی یا پنبه ای .

معنی کلمه بز در فرهنگ عمید

پارچه یا جامۀ کتانی یا پنبه ای.
= بزیدن
آیین، روش، رسم.
= پژ۱
پستانداری اهلی، علف خوار، و نشخوارکننده با ریش، دم کوتاه، و شاخ های خمیده.
* بز آوردن: (مصدر لازم ) در قماربازی بد آوردن و باختن.
* بز کوهی: (زیست شناسی ) حیوانی علف خوار شبیه آهو با شاخ های بلند و ریش دراز که برای گوشتش شکار می شود، بز نر، پازن، پاژن.

معنی کلمه بز در فرهنگ فارسی

( اسم ) جام. کتانی یا پنبه یی پارچ. نخی جام. ریسمانی . جمع : بزوز .
لقب ابراهیم بن عبدالله نیشابوری محدث معرب بز فارسی .

معنی کلمه بز در دانشنامه عمومی

بز ( نام علمی: Capra aegagrus hircus ) یک زیرگونه اهلی شده از راستهٔ جفت سمان ( Artiodactyla ) ، خانوادهٔ گاوان ( Bovidae ) ، سرده بزهای کوهی ( Capra ) و گونه بز وحشی ( C. aegagrus ) . گاهی برای تفکیک میان دو جنسیت این جانور جنس ماده آن را «بُز» و جنس نر آن را «کَل» «یوور» یا «پازن» می گویند.
نخستین نشانه های اهلی سازی بز در ایران یافت شد که مربوط به حدود ۱۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد است.
با قضاوت بر اساس نشانه های اولیه اهلی سازی، مانند استخوان های حاصل از کشتار بزغاله های نر، اهلی کردن بز حدود ۱۰٬۵۰۰ سال پیش در آناتولی ( ترکیه ) و کوه های زاگرس ( ایران ) آغاز شد.
فصل و سن زادآوری بز به نژاد، آب و هوا، نوع و میزان غذا و نژاد بستگی دارد. در مناطق گرمسیری استوایی بز در تمام طول سال می تواند زاد آوری کند. اما در مناطق معتدل و سرد فصل زاد آوری اواخر تابستان تا اواخر زمستان است. آغاز سن زادآوری بز معمولاً از ۷ ماهگی تا ۱۹ ماهگی است، اما اغلب بزها تقریباً در یک سالگی قادر به تولیدمثل هستند.
عمر بز معمولاً میان ۸ تا ۱۲ سال و به طور متوسط ۱۰ سال است. فصل تولیدمثل بز در ایران معمولاً اواخر تابستان و اوایل پاییز است. دوره آبستنی تقریباً پنج ماه است و بزغاله ها معمولاً در اسفند، فروردین و اردیبهشت متولد می شوند. بز یک تا دو و گاهی سه بزغاله می زاید. بزغاله بسیار چالاک و بازیگوش است و چند ساعت پس از تولد می تواند به همراه مادرش بدود.
بز اهلی، نژادهای گوناگونی دارد که در سراسر جهان، پراکنده اند و به احتمال بالا، منشأ آنان، پازن یا بز وحشی ایرانی بوده است. امروزه بیش از ۳۰۰ نژاد بز اهلی، با ویژگی های مختلف، در سراسر جهان دیده می شوند، که شماری از آنها از نظر اقتصادی و زندگی انسان اهمیت فراوان دارد؛ مثلاً نژادهای آنقره و کشمیر را برای تولید کرک و موی آنها و نژادهای سانن، توگن بورگ و چند نژاد اصلی دیگر را برای تولید شیر فراوان و بعضی نژادها را برای تولید گوشت پرورش می دهند. [ نیازمند منبع]
گونه ای نژاد بسیار کوچک بز را در آفریقا، برای گوشت آن و در آمریکای شمالی به عنوان حیوان دست آموز خانگی پرورش می دهند و دانشمندان برای تحقیقات آزمایشگاهی از آن استفاده می کنند. در بخشهایی از آسیا و آفریقا طبق سنتهای رایج، نگهداری گله های بزرگ بز را نشانه برکت و ثروت می دانند. بز تقریباً هر نوع گیاه، حتی گیاهان تلخ مزه و خارهای بیابان را می خورد و زندگی در کوهستان و صخره نوردی برای این جاندار آسان و ایده آل است. از این رو گله داران بزرگ از بز برای پاکسازی مراتع خود از این گونه گیاهان بهره می گیرند. حامد کیومرثی پژوهشگر مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان در گفت وگو با خبرگزاری فارس به اهمیت زیست محیطی پرورش بز اشاره می کند و می گوید: بزها می توانند به پاک سازی محیط زیست کمک کنند؛ بزها به عنوان ابزاری برای کمک به ریشه کنی بوته تمشک و کاهش استفاده از علف کش ها برای کنترل علف های هرز مهاجم بسیار مؤثرند.
بز (فیلم ۱۹۲۱). بز ( انگلیسی: The Goat ) یک فیلم کوتاه کمدی به کارگردانی باستر کیتون و مالکوم سنت کلیر است که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد.
• باستر کیتون
• ویرجینیا فاکس
• جو رابرتز
• ادوارد اف. کلاین
• جو کیتون
• مایرا کیتون
• مالکوم سنت کلیر
بز (فیلم ۲۰۱۵). بز ( اسلواکی: Koza ) یک فیلم درام محصول ۲۰۱۵ کشور اسلواکی به کارگردانی ایوان اوستروچوفسکی است. این فیلم در بخش سینمای جهان معاصر جشنواره بین المللی فیلم تورنتو ۲۰۱۵ به نمایش درآمد. این فیلم به عنوان نامزد اسلواکی برای جایزه اسکار بهترین فیلم بین المللی در هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد اما نامزد نشد.
بز (فیلم هندی ۲۰۱۵). بز ( به انگلیسی: Goat ) ( به هندی: Aadu ) فیلم کمدی بزن بکوب تولید ۲۰۱۵ هند است که توسط میدهون مانوئل توماس نوشته و کارگردانی شده است. بازیگران اصلی فیلم، گروه بازیگرانی از جمله جایاسوریا، ویجای بابو، سانی وین، وینایاکان، سایجو کروپ، دارماجان بولگاتی، وینیت موهان، باگات مانوئل، رنجی پانیکر، ساندرا توماس، چمبان وینود خوزه، ایندرانس، بیجو کوتان و هاریکریشنان هستند.
فیلم بز در روز ۶ فوریه ۲۰۱۵ به اکران درآمد.
دنباله این فیلم بز ۲ نام دارد.
معنی کلمه بز در فرهنگ معین
معنی کلمه بز در فرهنگ عمید
معنی کلمه بز در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بز در دانشنامه عمومی
معنی کلمه بز در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه بز در دانشنامه آزاد فارسی

بُز (goat)
بُز
پستانداری نشخوارکننده، و از خویشاوندان نزدیک گوسفند. هر دو جنس نر و مادۀ این جانور دارای شاخ و ریش اند. بزها پاهای محکمی دارند و بیشتر از برگ ها و جوانه ها تغذیه می کنند و کمتر علف می خورند. جنس Capra در خانوادۀ گاویان قرار دارد. انواع اهلی بزها اخلاف بزهای وحشی (Capra aegagrus) و دارای شاخ های نوک برگشته اند. این جانوران را بیش از ۹هزار سال در جنوب اروپا و آسیا، برای استفاده از شیر و مویشان (بزهای کشمیری و آنقوره) پرورش می دهند. گونه های وحشی بزها شامل بز کوهی (Capra ibex) ساکن نواحی آلپ، و مارخور (Capra falconeri) ساکن کوه های هیمالیاست. گونۀ اخیر یک متر قد، و شاخ هایی بلند و پیچ خورده دارد. بز کوه های راکی (Oreamnos ameericanus) نوعی آهوی بزمانند است که قرابت نزدیکی با بزهای حقیقی ندارد. پازنه یا بز کوهی (Capra aegagrus) ساکن نواحی صخره ای و کوهستانی ایران است. جنس نر این جانوران، شاخی بلند و شمشیرمانند دارد. شاخ بزهای ماده بسیار کوتاه تر است. از جنس capra فقط یک گونه در ایران یافت می شود (capra hircus یا capra aegagrus) که به پازن یا کل و بز موسوم است. این جانور ساکن نواحی صخره ای و کوهستانی ایران است. زیر گونه ای که در ایران شناسایی شده و در معرض خطر است capra aegagrus aegagrus نام دارد. زیستگاه این جانور کوه های سنگی است.

معنی کلمه بز در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُز، پستاندار نشخوارکننده شاخدار اهلی، از جنس کاپرا (تیره گاویان)، با نام علمی کاپرا هیرکوسمی باشد. و یکی از اقسام گوسفند است و از این عنوان، به مناسبت در باب های زکات،حج، تجارت و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
بُز، پستاندار نشخوارکننده شاخدار اهلی، از جنس کاپرا (تیره گاویان)، با نام علمی کاپرا هیرکوس.شواهد باستانشناختی نشان می دهد که بز کوهی/ وحشی، جدّ اعلای بز اهلی کنونی، نخست در حدود نه هزار سال پیش احتمالاً در جنوب غربی آسیا اهلی شد. قدیم ترین مدارک این تاریخ گذاری و احتمال مربوط به ایران زمین است. بز وحشی هنوز در کوهستان این منطقه وسیع و از جمله، در کوه های سراسر ایران یافته می شود (درباره بز وحشی رجوع کنید به پازَن).مدارک گوناگون (اساطیری، نیمه تاریخی و تاریخی) موجود از اقوام قدیم سامی (سومری ها، بابلی ها، یهودی ها و دیگران) و آریایی (یونانی ها، رومیان، ایرانیان و دیگران) درباره بز همه بر اهمیت نقش اجتماعی ـ اقتصادی آن در جوامع ابتدایی شبانی قدیم دلالت دارد، که هنوز هم کمابیش در زندگانی ایلاتی یا بَدَوی مردم خاورمیانه و نزدیک مشهود است. تأثیر بز را بر اذهان یونانیان و رومیان باستان در اساطیر آن ها و دیگران باز می یابیم: مثلاً، در دین یونان، ساتورس ها، خدایان یا دیوان آدم نمای جنگلی، که غالباً با گوش های نک تیز، پای ها و شاخ های کوتاه بز مجسّم می شدند و، همچون بز نر، به شدت شهوت معروف بودند؛ پان، اله یا ربّ النوع بیشه ها و کشتزارها و رمه ها در همان دین، که او را با بالاتنه آدمی ولی با پای ها و شاخک ها و گوش های بز تجسیم می کردند (= فاونوس در اساطیر روم)؛ و عَیّوق، تابناک ترین ستاره صورت فلکیِ مُمسِک الاعِنّه، که به رومی کاپلاّ (= ماده بز) خوانده شده، به روایتی ماده بزی به نام آمالتیا (لاتینی: Amalthaea، یونانی: Amaltheia) است که به ربّ الارباب، یوپیتر/ زئوس، در کودکیِ وی شیر داد و، به پاس این ارضاع، یوپیتر آن بز را در میان ستارگان جای داده جاویدان ساخت اما ابوریحان بیرونی عیّوق را چنین وصف کرده است: «آن (کوکب) روشن بزرگ (را) که بر بازوی گیرنده عِنان (= ممسک الاعنه) است عیوق خوانند، و آن خردتر که از پس اوست بز (= عَنز = ماده بز)، و آن دو که از پس بُزند، بزغالگان (= العِناز، جمع عَنز)، و زین جهت عیوق را بُزبان خوانند.»).
بز در صورت های فلکی
صورت های موهوم فلکی (که دوازده تای آن ها در منطقه البروج گنجانیده شده)، گرچه از طریق ترجمه های قدیم عربی از منابع یونانی ـ رومی (بویژه المجسطی بطلمیوس که ترجمه یا تفسیر عربی آن نخست در زمان یحیی بن خالد برمک (۹۰ـ۱۲۰) و به فرمان او انجام گرفت) به ما رسیده و نام های رایج کنونی آن ها ترجمه های کمابیش دقیق قدیم عربی از نام های لاتینی آن هاست (مثلاً، حَمَل (در عربی = بَرّه) : لاتینی Aries = قوچ؛ ثور (در عربی = گاو نر) : لاتینی Taurus، به همان معنی؛ جَدْی (در عربی = بزغاله نر یکساله) : لاتینی Capricornus به معنیِ «بزِ شاخدار» یا «بُزْ شاخ»)، منشأ آن صورت ها و نام گذاری آن ها به احتمال بسیار به تمدن سامی یا حتی پیش از سامی منطقه رودخانه فرات (کلدانی ها، سومری ها، بابلی ها و دیگران، دست کم حدود ۰۰۰، ۲ ق م) باز می گردد (dique Larousse، ذیل " Zodiaque "). در ارتباط با موضوع اصلی مقاله حاضر، تصوّر یک بز (یا بزغاله) در میان گروهی از ستارگان (صورت فلکی جَدی، و نظیر آن در منطقه البروج، را از روزگار قدیم تاکنون چنین می پندارند که «تا بَر و شکم چون نیمه پیشین از بزی است، و باقی چون نیمه پسین از ماهی با دنبال»؛ و نام گذاری آن گروه به آن جانور، یعنی جَدْی (در آشوری gadu، سریانی و آرامی gadya، عبری gedi) ، حاکی از اهمیت بز در جوامع سامی قدیم درّه فرات و طوایف اطراف است. دورتر، در مغرب ناحیه فرات، مدارکی آشکارتر و ملموس تر درباره اهمیت اقتصادی بز در میان قوم سامی باستانی دیگری، بنی اسرائیل، در سرزمین کنعان و غیره یافته شده است، مثلاً زیوری (یا تعویذی) سوسْکدیس با نقش بز وحشی و بزغاله اش، متعلّق به عصر مِفرغِ متأخّر (۱۵۵۰ـ۱۲۰۰ ق م) در نزدیکی عَکّا، و صورتک های گِلین به شکل بز، گوسفند، گاو یا خوک، متعلّق به هزاره پنجم ق م، در شهر اَریحا (در فلسطین). این شواهد محسوس علاوه بر اشارات بسیار متعددی است که در کتاب های عهد عتیق و عهد جدید به بز (یا بزغاله) رفته، و روی هم رفته حاکی از این است که بز، گوشت و شیر و موی و پوست آن، یکی از اقلام عمده دارایی و دادوستد یهود بوده، و یهود و همچنین طوایف بدوی حوالی ایشان (بویژه عرب ها) در پرورش و تکثیر آن اهتمام داشته اند : «و بعضی از فلسطینیان هدایا و پول (به عنوان) جزیه برای یهوشافاط (پادشاه محتشم یهود در قرن نهم ق م) می آوردند، و عرب ها نیز از مواشی هفت هزار و هفتصد قوچ و هفت هزار و هفتصد بز نر برای او آوردند»؛ ( ، : «برّه ها برای لباس تو و بزها به جهت اجاره زمین به کار می آیند، و شیر بز برای خوراک تو و خاندانت و معیشت کنیزانت کفایت خواهد کرد»). پوست بز برای ساختن مَشک و سفره خمیر یا آرد، و موی بز برای بافتن بالاپوش (مانند عبا) و روپوش خیمه ها به کار می رفت؛ جامه فقرا و زاهدان و درویشان و عزاداران و «پیغمبران» نیز از پوست بز بود.
بز در جامعه ابتدایی عرب
با این مقدّمات، می توان اهمیت بز را در جامعه بَدَوی ـ شبانی عرب نیز دریافت. نام ها و صفت های متعددی که برای انواع بز (از حیث جنس، سنّ، ظاهر، و جز آن) در زبان عربی وجود دارد، خود دلیلی بر اهمّیت آن است (مثلاً: ماعِز، مَعْز، مِعْزی ' = بز؛ عَنز = ماده بز یکساله؛ جَذَع = ماده بز دو ساله؛ ثَنیّ = ماده بز سه ساله؛ عَقصاء = ماده بز «سُرو واپس پیچیده»؛ عَصْماء = ماده بزی که دست هایش سفید باشد؛ أَجَمّ = بز بیشاخ؛ جَفْر = بزغاله چهار ماهه؛ عَریض، عَتود = بزغاله ای که «به چَرا آمده باشد»؛ صُبَّه = گله ده تا چهل بز؛، که ۲۱ صفت برای بز گرد آورده است). تازیان بز را به سبب فراوانی نِسبی شیر و ستبری و سختی پوست آن، برتر از گوسفند می دانستند، و معتقد بودند که، اگر بز دنبه ندارد، در عوض چربیش بیش از چربی گوسفند است، و می گفتند: «أَلیَه المَعْز فی بَطْنِه» («دنبه بز در شکمش است») در ستایش فلان گوشت می گفتند که «(همچون) گوشت بز اخته سه ساله است» گوشت بزغاله را بهتر و خوش مزه تر از گوشت برّه می دانستند، و به رسمی بازمانده از عصر جاهلیّت، بزغاله تودلی را به بهای یک گوسفند می خریدند، و بهترین کشک از شیر بز به دست می آمد . علاوه بر استفاده از کُرک («مِرْعِزَّی») و موی بز، از پوست آن، نیام شمشیر، مَشک آب و شیر، «مِشْعَل» (= مَشک یا دولچه چهار پایه دار که در آن نبیذ می ساختند)، خیک روغن، دولچه برای نگهداری و خنک کردن آب، دلو، سفره طعام، انبان، خورجین، باربند، آستر و جز این ها می ساختند. مزیّت دیگر بز ماده و بزغاله برای بادیه نشینان در این بود که، چون این جانوران کمتر از گوسفند علف می چریدند، آنان معتقد بودند که «اِنّ العنز/ العُنوق (جمعِ عَناق = ماده بزغاله ای که هنوز یکساله نشده) تَمنعُ الحیَّ الجلاءَ» («همانا بزها و بزغاله های ماده مانع از جَلای حَیّ (= قبیله کوچک) می شوند»). شاید نظر به این منافع بوده که پیامبر اسلام که، بنا بر خبری، خود وقتی یازده ماده بز در خانه می داشته، و بنا بر خبر دیگری که دمیری از بخاری و ابوداود نقل کرده، «مَنیحه» بز ماده را بسیار مستحب دانسته و مؤمنان را به آن ترغیب کرده است: «أربعون خصله أعلاها منیحه العنز؛ ما مِن عاملٍ یعمل بِخصله منها (...) الاّ أدخَلَهُ اللّهُ الجنّه؛ چهل خصلت هست که برترین آن ها منیحه ماده بز است؛ اگر کسی به یکی از آن ها عمل کند (...) خدا او را داخل بهشت خواهد کرد»). (منیحه، لفظاً به معنی بخشش، رسمی در میان عرب بوده که کسی جانور ماده شیردهی از آنِ خود را موقتاً به مستحقّی وامی گذاشت تا وی از شیر و پشم و غیره آن استفاده کند و سپس آن رابه صاحبش برگرداند).
بز در فرهنگ عوام عرب
...
[ویکی فقه] بز (قرآن). یکی از حیوانات که جز آفرینندگان خداوند است و در قرآن هم به آن اشاره شده است بز می باشد که این حیوان جز پستانداران محسوب می شود.
بز، پستانداری از خانواده تهی شاخان، جزو زیر راسته نشخوارکنندگان و از راسته سم داران است که جزو دامهای اهلی تربیت می شود... و به هیئت وحشی نیز به نام بز کوهی ... فراوان است.
اقسام بز
طبق آیات قرآن خداوند، آفریننده دو نوع بز (اهلی و وحشی) می باشد که در سوره انعام به آن اشاره می شود:و هو الذی انشا... • ... و من المعز اثنین...و اوست کسی که باغهایی با داربست و بدون داربست و خرمابن و کشتزار با میوه های گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق (بینوایان از) آن را روز بهره برداری از آن بدهید و (لی) زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد•هشت فرد (آفرید و بر شما حلال کرد) از گوسفند دو تا و از بز دو تا بگو آیا (خدا) نرها (ی آنها) را حرام کرده یا ماده را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است اگر راست می گویید از روی علم به من خبر دهید•( بر اساس روایت امام صادق علیه السلام، مقصود از «معز اثنین» دو نوع بز اهلی و وحشی است.)
خلقت بز
خداوند متعال، آفریننده دو نوع جنس نر و ماده بز است که در این آیات به ان اشاره می شود:و هو الذی انشا... • ... و من المعز اثنین...و اوست کسی که باغهایی با داربست و بدون داربست و خرما بن و کشتزار با میوه های گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق (بینوایان از) آن را روز بهره برداری از آن بدهید و (لی) زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد•هشت فرد (آفرید و بر شما حلال کرد) از گوسفند دو تا و از بز دو تا بگو آیا (خدا) نرها (ی آنها) را حرام کرده یا ماده را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است اگر راست می گویید از روی علم به من خبر دهید (بنا بر احتمالی، منظور از «اثنین» دو جنس نر و ماده است. ) در آیه بعد به عنوان توضیح ، قسمتی از حیوانات حلال گوشت و قسمتی از حیواناتی را که هم باربرند و هم برای تغذیه انسان قابل استفاده اند، شرح می دهد و می گوید: خداوند هشت جفت از چهارپایان را برای شما آفرید، از گوسفند و میش یک جفت (نر و ماده ) و از بز یک جفت (نر و ماده ) (ثمانیة ازواج من الضان اثنین و من المعز اثنین )..
← علت خلقت
...

معنی کلمه بز در ویکی واژه

فارسی
capra
بز (bez)
جامة کتانی یا پنبه‌ای.
هر یک از گونه‌های جانوران پستان دار نشخوارکننده از تیره گاوان که جزو دام‌های اهلی تربیت می‌شود و از گوشت و پنیر و پشم و کرک آن استفاده می‌کنند و به هیئت وحشی نیز به نام بز کوهی وجود دارد.
آیین، قاعده، طرز، روش.
پژ. پج:
پشتة بلند.
تیغ کوه.

جملاتی از کاربرد کلمه بز

بر آن سپاه و بر آن لشکر گران و بزرگ چو شیر زادی لشکر کش و سپهسالار
نقل وفا در بزم نه تا رام گردد مدعی مرغی که نبود در قفس او را فریب دانه ده
قمرهای گالیله‌ای چهار قمر بزرگ سیاره مشتری هستند که توسط گالیله کشف شدند.
به حق آن بزرگوار اله که ترا داد این بزرگی و جاه
مرا که در بن عمان وحدتست مقام بزیر پای بود سنگریزه در عدن
عرش کم در بزرگواری تو فرش در موکب عماری تو
در بزم کس نماند که پنهان ز دیگران از نرگسش نشانه تیر نظر نکرد
شدی شاخ از باد لرزان چو بید سر سبز کهسار گشتی سپید
چون سبزه دمیده شد به بستان رخت بشکفت بنفشه در گلستان رخت
من نیارم نواخت بهتر از این گر تو بهتر زنی بگیر و بزن
سید شمس الدین فِخار بن مَعَدّ موسوی، (درگذشته ۶۳۰ ق.) از فقهای قرن ششم و هفتم هجری و از بزرگان شهر حله است.
گر کنم یک شمه در وصف خط سبزت سواد روی دفتر گردد از نوک قلم پر مشک ناب