اورال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَرَل. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( منتهی الارب ). رجوع به ورل شود. اورال. ( اِخ ) رودی بطول 2440 کیلومتر در جمهوری متحد شوروی سوسیالیستی و جمهوری شوروی سوسیالیستی قزاقستان که قسمتی از مرز جغرافیایی قراردادی بین اروپا و آسیاست ، از جنوب کوههای اورال سرچشمه گرفته ابتدا بسمت جنوب بعد بجانب غرب و دوباره به جنوب سرازیر شده از ماگنیتاگورسک میگذرد و بدریای خزر می ریزد. قسمتی از آن قابل کشتیرانی است. ( دایرةالمعارف فارسی ). اورال. ( اِخ ) رشته کوهی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که بطول 2640 کیلومتر در امتداد شمال جنوب بین آسیا و اروپا ممتد است. بلندترین قله آن نارودا 1885 متر است. جز در قسمت سنگلاخ شمالی جنگلهای فراوان دارد. دارای منابع معدنی سرشار ( آهن ، منگنز، نیکل ، کروم ، مس ، فلزات و سنگهای قیمتی ، بوکسیت ، پنبه کوهی ،زغال سنگ و نفت ) است. مراکز عظیم صنعتی آنجا در 1930- 1939م. در شهرهای سوردلوفسک و ماگنیتاگورسک نیژنی تاگیل و مولوتوف احداث شد. ( دایرةالمعارف فارسی ).
معنی کلمه اورال در فرهنگ فارسی
رود خانه ایست در اتحاد جماهیر شوروی که از سلسله جبال اورال سرچشمه می گیرد و به بحر خزر می ریزد . ۱۹۳۷ کیلو متر طول . کوههای اورال رشته کوهی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که بطول ۲۶۴٠ کیلومتر در امتداد شمال جنوب بین آسیا و اروپا ممتد است .
معنی کلمه اورال در دانشنامه عمومی
اورال (شهرستان بایماکسکی باشقیرستان). اورال ( به لاتین: Ural ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در باشقیرستان واقع شده است. اورال (منطقه). اورال ( روسی: Урал ) منطقه ای جغرافیایی است که در اطراف کوه های اورال، بین دشت های اروپای شرقی و سیبری غربی واقع شده است. اورال بخشی از استپ اوراسیا محسوب می شود که تقریباً از شمال به جنوب از اقیانوس منجمد شمالی تا انتهای رودخانه اورال در نزدیکی شهر اورسک امتداد دارد. مرز میان اروپا و آسیا در امتداد سمت شرقی رشته کوه اورال قرار دارد. اورال بیشتر در داخل روسیه قرار دارد اما بخش کوچکی از شمال غربی قزاقستان را نیز شامل می شود. اورال بیشتر یک منطقه تاریخی است، تا یک منطقه رسمی و مرزهای آن با مناطق همسایه ولگای غربی و سیبری شرقی همپوشانی دارد. در گذشته، بخش هایی از منطقه کنونی اورال به عنوان دروازه ای به سیبری یا حتی خود سیبری در نظر گرفته می شد و با بخش های اداری ولگا ترکیب می شد. امروزه دو نهاد رسمی به نام اورال وجود دارد: ناحیه فدرالی اورال و منطقه اقتصادی اورال. گرچه دومی از مرزهای تاریخی پیروی می کند، اولی یک محصول سیاسی است. این ناحیه اورال غربی را حذف کرده و به جای آن سیبری غربی را شامل می شود. مرکز تاریخی اورال چردین است که اکنون شهری کوچک در سرزمین پرم است. پرم تا سال ۱۷۹۷ مرکز اداری فرمانداری با همین نام بود. بیشتر قلمرو اورال تاریخی و امروزی در فرمانداری پرم قرار داشت. مرکز اداری اورال پس از انقلاب روسیه و جنگ داخلی به سوردلووسک ( یکاترینبورگ امروزی ) منتقل شد. در حال حاضر، منطقه اقتصادی اورال پایتخت اداری و غیررسمی ندارد، در حالی که یکاترینبورگ مرکز اداری ناحیه فدرال اورال است.
جملاتی از کاربرد کلمه اورال
پیری بود در شهر مرو و او را محمد بونصر گفتندی و او از جملۀ مشایخ ماوراءالنهر بود، در آن وقت کی بغراخان قصد کشتن صوفیان ماورالنهر کرد جماعتی از مشایخ ایشان متواری بمرو آمدند. و این محمد ختنی از آن جمله بودو شیخ ما را ندیده بود و در مرو امامی بود، او را ابوبکر خطیب گفتندی، از شاگردان قفال و شیخ را پیش قفال دیده بود. بمهمی عزم نشابور کرد. پس محمد ختنی پیش او آمد و گفت میشنوم کی قصد نشابور داری و مرا حاجتی است. گفت چیست گفت میخواهم کی از شیخ ابوسعید بپرسی چنانک او نداند کی این سؤال من کردهام و حدیث من باوی بگویی که آثار را محو بود؟ گفتم من این یاد نتوانم داشت. این سخن را بر کاغذی نویس، بر کاغذی نبشت و بمن داد. بوبکر خطیب گفت بنشابور آمدم و در کاروان سرایی نزول کردم، در حال دو صوفی دیدم کی درآمدند و آواز میدادند کی خواجه بوبکر خطیب در کاروان مرو کدامست؟ گفتم منم. ایشان نزدیک آمدند و گفتند شیخ بوسعید سلام میگوید و میگوید کی ما آسوده نیستیم کی تو در کاروان سرای نزول کردی، باید کی نزدیک ما آیی، گفتم تا به گرمابه درآیم و غسلی برآرم آنگه بیایم. و من از آن سلام و پیام متحیر شدم چون از حمام بیرون آمدم همان دو درویش را دیدم بر سر گرمابه ایستاده با عود و گلاب، من در صحبت ایشان بخدمت شیخ رفتم، چون نظر شیخ بر من افتاد گفت:
زمین ماورالنهر و خراسان سراسر شاه را بودهست میدان
یکاترینبورگ یکی از مهم ترین مراکز اقتصادی روسیه و یکی از شهرهای میزبان جام جهانی فوتبال 2018 بود. این شهر در حال حاضر رونق اقتصادی و جمعیتی را تجربه می کند که منجر به قرار گرفتن برخی از بلندترین آسمان خراش های روسیه در این شهر شد. یکاترینبورگ مقر منطقه نظامی مرکزی نیروهای مسلح روسیه و همچنین هیئت رئیسه شعبه اورال آکادمی علوم روسیه است.
همه ماورالنهر تا مرز چین شمردندی آن گاه توران زمین
چو بسطام و نشابور و ابر شهر مرا بد تا بلاد ماورالنهر
یک مرغ سرود پارسی گوید یک مرغ سرود ماورالنهری
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال احمد گروزنی و باشگاه فوتبال اورال یکاترینبورگ اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به شریف تیراسپول، کراسنودار، اورال یکاترینبورگ، روستوف و زنیت سن پترزبورگ اشاره کرد.
آوردهاند کی در ماورالنهر جماعتی پیران بزرگ بودند و ایشان را پیوسته نشستها بوده است و در طریقت کلماتی نیکو، و ایشان را مقدمی بوده است مردی بزرگ و مریدان داشته، و به عدد هر مریدی محبی از اهل دنیا، تا ایشان را در سرای خویش جایها ساخته بودند و عادت ایشان چنان بودی کی هر شب چون نماز خفتن بگزاردندی در تفکر آن شب به روز آوردندی، بامداد چون نماز سلام باز دادندی پیر در سخن آمدی و هر کرا اشکالی بودی جواب دادی. و خادم این جمع عمران نام مردی بوده است، مردی گرم رو بود. شبی عمران را در خاطر آمد که عجب کاریست اگر او را طلب میکنم گوید ای ناکس کجا میشتابی؟ میپنداری که در من رسی؟ و اگر او را طلب نکنم میگوید وَسارِعُوا و اگر غیر او را طلب بکنم میگوید مشرکی و اگر بر گردم میگوید مرتدی. درین اندیشه آن شب بروز آورد. بامداد پیر در سخن آمد و جواب اشکال مریدان گفت عمران بر پای خاست، گفت یکی را طلبی پدید آمد و عمری درآن طلب میکرد و گاه در طاعت و گاه در مجاهدت و گاه در خدمت زیادت عمری سپری میکرد و از آن طلب کی پدید آمده است هیچ جایی هیچ معنیش روی ننماید، سبب چیست؟ پیر سرفرو افگند و آن اشکال را هیچ جواب نداشت گفت یا عمران توقف کن تا روز آدینه که مشایخ جمله حاضر شوند و هر کسی نفسی زنند، باشد کی جواب روشن گردد. روز آدینه پیران ولایت جمع شدند و عمران آن اشکال در میان نهاد، هر کسی در اشکال سخنی گفتند و هیچ جواب روشن نگشت سایل بخروشید کی عمری در هوس بسر آوردم، امروز پهلوانان راه شما رادیدم ما را بدین درد بگذاشتید و آن شب را همه بران اندیشه بنشستند و هیچ روی ننمود. مقدم ایشان گفت این درد را دارونزدیک ما نیست، نزدیک مردیست در خراسان، که او را شیخ بوسعید بوالخیر میگویند. آنجا باید شد و شفای درد طلب کردن و ما متفرق نشویم تا جواب مسئله بما رسد. عمران برخاست و روی در راه نهاد. چون بمیهنه رسید بامداد بود و شیخ مجلس میگفت چون عمران نزدیک آمد و چشم شیخ بر وی افتاد ازمیان از میان دل و جان گفت: مرحبا یا عمران اندر آی کی ما امروز ترا نشستهایم. عمران خدمتی کرد و از دور بیستاد. شیخ گفت اندر آی ای عمران کی از راه دور آمدۀ. پس شیخ گفت ای درویش احوالها یک صفت نیست او را میطلبی یا از و میطلبی، صد وبیست و اند هزار پیغامبر ازو طلب کردند، تا محمد به دنیا نیامد کس او را طلب نکرد، اول طالب او محمد بود و خدای تعالی در آن ازو شکر نمود که ما زاغَ الْبَصرُوماطَغی. اگر او را میطلبی الطلب رد و السبیل سد و المطلوب بلاحد و اگر از او میطلبی تمامت نیست کی بگذاشته است کی تا سخن او گویی و با کسان او نشینی. دیگران را در خواب کرده است و ترا بر درگاه خود گذاشته و دیگران بطلب غیر مشغول و ترا بخود و دوستان مشغول کرده است. عمران گفت یا شیخ نه او کریم است؟ گفت اَلْکَرِیمُ الَّذی یُعْطی قَبْلَ السُّوال وَ یَعْفوقَبْلَ الْأِعتِذار. یا عمران باز گرد که جماعت در انتظار است. عمران خدمتی کرد و بازگشت. یکی سؤال کرد کی ما گناه کاران را حال چیست؟ شیخ گفت یا جوامرد رسول میگوید صلی اللّه علیه و سلم اِنَّ اللّه وَ مَلائکَتَهُ یَتَرّحمونَ علی المُقّرِینَ علی اَنْفُسِهِمْ بالذُّنوبِ. عمران میآمد تا به نزدیک پیران ایشان همچنان منتظر نشسته، عمران احوال بگفت، بشنیدند و برخاستند و روی سوی میهنه سر بر زمین نهادند تعظیم شیخ را.
اقامت احساناللّه خان در مسکو دیری نپایید. وقتی در اواخر ۱۹۲۲ به باکو بازگشت بار دیگر به او یادآوری شد که میباید در سکوت و در حاشیه زندگی کند. ظاهراً در همین دورهاست که احساناللّه خان با کنسول ایران در باکو تماس میگیرد و در پی کسب اجازهٔ بازگشت به ایران برمیآید. مشاورالملک، سفیر کبیر ایران در شوروی، در پیام رمزی که از مسکو به تهران میفرستد و نظر وزارت امور خارجه را در این مورد جویا میشود. تهران تقریباً بیدرنگ پاسخ میدهد: دولت ایران به احساناللّه خان اجازهٔ بازگشت میدهد، مشروط به آنکه او مقامات را از تاریخ ورودش مطلع سازد تا دولت بتواند محل مناسبی را برای سکونتش در نظر گیرد.
وقتی شیخ قدس اللّه روحه العزیز در میهنه مجلس میگفت، در میانۀ مجلس درویشی در رسید از ماورالنهر و درمجلس بنشست و سه روز خدمت بجای آورد و هر روز در مجلس شیخ نشستی، شیخ روی بوی کردی و سخنان خوب گفتی، روز چهارم آن درویش در میان مجلس نعرۀ بزد و برخاست و گفت ای شیخ مرا میباید کی بدانم کی تو چه مردی و چه چیزی؟ شیخ گفت ای درویش ما را بر کیسه بندنیست و با خلق خدای جنگ نیست. درویش چون آن سخن شنید بنشست. چون شیخ از مجلس فارغ شد آن درویش پای افزار کرد و به جانب ماورالنهر شد. چون آنجا رسید آنجا مشایخ بزرگ بودهاند و عادت ایشان چنان بودی کی حلقه بنشستندی و هر کسی درین شیوه سخنی گفتندی. چون آن درویش در میان ایشان بنشست و هر کسی سخنی میگفتند نوبت بدرویش رسید، او را گفتند بیا تا چه آوردی از خراسان! گفت من پیری دیدم در میهنه کی سخنان نیک میگفت، من آن همه یاد نتوانستم داشت، از وی سؤال کردم که تو چه مردی و احوال تو چیست؟ او گفت ما را بر کیسه بند نیست و با خلق جنگ نیست. جملۀ پیران بیکبار برخاستند و روی سوی خراسان کردند و سجود کردند تعظیم حالت شیخ را، کی چنین کس را تعظیم میباید کرد که با او هیچ چیز نمانده است.
کامیون حامل اجساد، در منطقهای باتلاقی در نزدیکی خط راهآهن گورنو-اورالسک گرفتار شد (۵۶°۵۶′۳۲″شمالی ۶۰°۲۸′۲۴″شرقی / ۵۶٫۹۴۲۲۲۲°شمالی ۶۰٫۴۷۳۳۳۳°شرقی / 56.942222; 60.473333) پس از آن تمام اجساد، تخلیه و به محل دفن منتقل شدند.
همان خاور و ماورالنّهر نیز ز گیتی مرا باشد آن بهر نیز
وگر پهلوانی ندانی زبان ورز رود را ماورالنهر دان
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال مینسک، باشگاه فوتبال نمان گرودنو، باشگاه فوتبال اورال یکاترینبورگ، باشگاه فوتبال آرارات ایروان، باشگاه فوتبال تیومن، باشگاه فوتبال کاونو ژالگیریس، باشگاه فوتبال داریدا رایون مینسک، باشگاه فوتبال ویتبسک، و باشگاه فوتبال دینامو مینسک اشاره کرد.
چو شه کشور ماورالنهر دید جهانی نگویم که یک شهر دید
این بازیکن سابقه بازی در تیمهای باشگاهی رئوتوف، لوکوموتیو مسکو ۲، لوکوموتیو مسکو، شینیک یاروسلاول، ولگا نیژنی نووگورود، اورال استان سوردلوفسک، موردوویا سارانسک و ینیسئی کراسنویارسک را نیز در کارنامه دارد.
دودمان شیبانیان یا بهطور دقیقتر ابوالخیریها-شیبانیها یک دودمان ایرانی شده از ترکها و مغولها در آسیای میانه بودند، که در قرن پانزدهم میلادی بر بیشتر سرزمین قزاقستان امروزی، ازبکستان و بخشهایی از جنوب روسیه (از جمله سیبری) حکومت میکردند. نسب آنها به شیبان، پنجمین پسر جوجی، فرزند ارشد چنگیز خان میرسید. تا اواسط قرن چهاردهم میلادی، آنها به حکومت فرزندان باتوخان، آردا خان و اوزبیک خان (برادران شیبان) اذعان داشتند. شیبانیها، در ابتدا اردوی خاکستری، در جنوب شرقی اورال را رهبری میکردند (در گذشته به نام اوزبیگ شناخته میشد، امروزه آن را با نام ازبک میشناسند) و در سال ۶۶۰ ه.ش به اسلام گرویدند.
امپراتوری سامانیان توسط سه برادر بنامهای نوح یحیی و احمد تأسیس شد. احمد سامانی راه را برای جنگ خراسان و تصرف هرات، برای دودمان خود باز نمود. آنها در جنگ با صفاریان پیروز گردیدند و مدتی زیادی بر هرات حکمفرما بودند تا توسط سلسله قراخانیان که مدعی سلطنت بر ماورالنهر بودند از شمال، و امپراتوری نو بنیاد غزنویان از جنوب، در ۹۹۹ نابود شدند.