اربعه
معنی کلمه اربعه در لغت نامه دهخدا

اربعه

معنی کلمه اربعه در لغت نامه دهخدا

( اربعة ) اربعة. [ اَ ب َ ع َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) چهار. اربع. || چهارگانه.
- آباء اربعة. رجوع به آباء شود.
- اخلاط اربعة. رجوع به اخلاط شود.
- ادله اربعة. رجوع به ادله شود.
- ارکان اربعة. رجوع به ارکان شود.
- ازمان اربعة. رجوع به ازمان شود.
- اشکال اربعة. رجوع به اشکال شود.
- اعمال اربعة. رجوع به اعمال شود.
- اقطاب اربعة. رجوع به اقطاب شود.
- اوتاد اربعة. رجوع به اوتاد شود.
- خلفای اربعة. رجوع به خلفا شود.
- ذواربعة اضلاع . رجوع به ذواربعة اضلاع شود.
- ذواربعة و اربعین ؛هزارپا. اسقولوفندریا.
- ریاح اربعة. رجوع به ریاح شود.
- طبایع اربعة. رجوع به طبایع شود.
- عناصر اربعة. رجوع به عناصر شود.
- فصول اربعة. رجوع به فصول شود.
- قوائم اربعة. رجوع به قوائم شود.
- کتب اربعة. رجوع به کتب شود.
- محصورات اربعة. رجوع به محصورات شود.
- مذاهب اربعة. رجوع به مذاهب شود.
|| چهار مرد.
اربعة. [ اَ ب ِ ع َ ] ( ع اِ ) ج ِ ربیع، بمعنی یکی از دو ماه ربیعالاول و ربیعالآخر. و بعضی گویند ربیع اگر ربیعالکلاء ( گیاه ) باشد جمعش اربعه است و اگر بمعنی نهر باشد جمع آن اَرْبِعاء است.
اربعة. [ اَ ب َ ع َ ] ( اِخ ) ( قضاء... ) قضائی است در لواء اماسیة از ولایت سیواس ، واقع بمسافت 18ساعته راه در مشرق اماسیه ، دارای قریب 27 هزار تن سکنه و 119 قریه. محصول آن حبوب و تنباکو است. ( ضمیمه معجم البلدان ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
اربعه.[ اَ ب َ ع َ ] ( اِخ ) ( بلوک... ) نام چهار ناحیه بود: ده رم ، ده رود، هنگام ، رودبال. در جانب جنوبی شیراز بمسافت بیست وشش فرسنگ است. درازی این بلوک از دشت دال تا امام زاده شهید یازده فرسخ ، پهنای آن از پنج شیر تا احمدآباد چهار فرسخ است ، محدود است از جانب شرق ببلوک قیر و کارزین و از سمت شمال بفیروزآباد و از طرف مغرب بنواحی بلوک دشتی و از جانب جنوب ببلوک خنج وبلوک گله دار و از گرمسیرات فارس است ، هوایش گرم آبش از رودخانه فیروزآباد و چشمه. شکارش آهو و بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و دراج و در زمستان هوبره. درخت کوهستان و صحرای این بلوک عموماً کنارشیرین و ترش. بساتین آن نخل و نارنج و لیمو و نارنگی. کشتش تنباکو و کنجد و پنبه و شلتوک. و گندم و جو را بیشتر دیمی زراعت کنند. در سال خوش باران ، بذری سی چهل بذر دهد. قصبه آن ده رم است و عموم خانه های آن از خشت خام و گل و چوب است. شماره خانه های آن نزدیک بسیصد خانوار است و این بلوک را نوزده قریه باشد.

معنی کلمه اربعه در فرهنگ معین

(اَ بَ عَ ) [ ع . اربعة ] ( اِ. ) ۱ - اربع ، چهار. ۲ - چهار مرد. ۳ - چهارگانه .

معنی کلمه اربعه در فرهنگ عمید

چهارگانه: عناصر اربعه.

معنی کلمه اربعه در فرهنگ فارسی

چهار، چهارمرد
۱ - اربع چهار . ۲ - چهار مرد . ۳ - چهارگانه . یا آبائ اربعه . یا اخط اربعه .
نام چهار ناحیه بود

معنی کلمه اربعه در دانشنامه عمومی

اربعه (شهر). اربعه ( به ترکی استانبولی: Erbaa ) شهری است در کشور ترکیه که در استان توقات واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۵۷٬۲۱۰ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۵۷٬۶۱۰ نفر می باشد.
نام اربعه ( به معنی چهارگانه ) از اوایل سده هیجدهم میلادی در اسناد رسمی عثمانی استفاده شد. در آن زمان به چهار ناحیه اصلی میان نیکسار و آماسیه یعنی اَرَک، قره قیه، سُنوسه ( اولوکوی ) ، و تاش آباد جمعاً «نواحی اربعه» می گفتند. به مرور به این چهار شهر به طور خلاصه اربعه گفته شد و بعدها زمانی که شهر ارک پیشرفت کرده و در ۱۸۴۰ تبدیل به شهرستان شد نام اربعه به خود گرفت و سه ناحیه دیگر به عنوان روستاهای حومه آن درآمدند. بعدها در ۱۹۴۴ تاش آباد ( با نام جدیدش به شکل تاشووا ) شهرستان جداگانه ای شد و سنوسه نیز ضمیمه تاش آباد گشت.

معنی کلمه اربعه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ربع (۲۲ بار)

معنی کلمه اربعه در ویکی واژه

اربع، چهار.
چهار مرد.
چهارگانه.

جملاتی از کاربرد کلمه اربعه

به گزارش جعفریان، دربارهٔ شخصیت صادق عبارات زیادی از علما نقل شده‌است. اسد حیدر قسمت زیادی از آنها را در کتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» آورده‌است.
الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة کتابی از ملاصدرا، فیلسوف ایرانی قرن یازدهم هجری قمری، است. مطابق بررسی عبدالرسول عبودیت، این کتاب احتمالاً پس از اسفار اربعه و مبدأ و معاد و شرح هدایه نوشته شده‌است. این کتاب توسط سید مصطفی محقق داماد تصحیح شده‌است.
در کتب رجال امامیه نیز با لعن و ذم  او همراه است. ابن غضائری معتقد است که امامیه احادیث او را مکروه داشته ولی به روایت هایی که از قول محمد بن بکر ارحبی نقل کرده اعتماد کرده اند. ابن قولیه در کامل الزیارات از او حدیث نقل کرده است. شیخ مفید احادیث فقهی را از وی آورده. و خوئی فهرست روایاتی که در کتب اربعه امامیه از وی نقل شده است را آورده است.
این وحدت محض است که از کثرت تکرار گاه اربعه و گاه ثلاثه ست و گه اثنین
وی سرانجام در قاهره درگذشت و درگورستان قرافه به خاک سپرده شد. مشهور است که او پیرو هیچ‌یک از مذاهب اربعه اهل سنت نبوده است. او به حدی در علوم غریبه پیش رفته بود که حتی به اورادی که عیسی با آن مردگان را زنده می‌کرد دست یافته بود.
و قسم جسمانی آنست که حواس خمسه آن را ادراک کند و قابل قسمت و تجزّی و تحیّز باشد و روحانی را بمناسبت آن عالم علوی و سفلی هست چنانکه جسمانی را بمناسبت این عالم علوی و سفلی هست و روحانی به نسبت نورانی و علوی لطیف آمد و جسمانی به نسبت ظلمانی پس بحسب ازدواج روحانی و جسمانی و تدبیر «سبحان الّذی خلق الازواج کلّها» چندین هزار عوالم مختلف و مراتب و مدارج و مدارک متنوّع بظهور پیوست بدایت ازدواج از علویّات روحانی و جسمانی کرد که افلاک و انجم نتیجهٔ آنست پس آن مرتبه از روحانی که بافلاک تعلق گرفت آن را نفوس سماوی گفتند و آن مرتبه از جسمانی که نفوس بدان تعلق گرفت آن را اجرام سماوی گفتند پس از نور عالم سماوی بازدواج نظر ارواح علوی در طبقات آسمان ملائکه متنوّع مناسب هر طبقه ای صنفی ملک بیافرید که «خلقت الملائکهٔ من نور» پس از ادوار فلکی بازدواج نظر نفوس سماوی عناصر اربعه چون آتش و هوا و آب و خاک بیافرید و از مرکز آتشی بازدواج نظر نفوس کواکب انواع جن و شیاطین بیافرید که «و خلق الجان من مارج من نار» و همچنین بحسب علو و سفل روحانی و علو و سفل جسمانی و ازدواج سفل روحانی بسفل جسمانی از انواع و اصناف نباتات و حیوانات آفرید که حصر و حدّ آن جز آفریدگار جلّ و عزّ نداند که «و ما یعلم جنود ربک الاّ هو» و از ازدواج روحانی چنین خبر داد که «اولم ینظروا فی ملکوت السّموات و الارض».
مشهورترین تقریر از اسفار اربعه از ملاصدرا است که نام مهمترین کتاب خود و فصول آن را با سَفَرهای چهارگانه تطبیق داده‌است. اصل این تقریر ریشه در کلمات داود بن محمود قیصری، شارح فصوص الحکم دارد. بیان قیصری نیز ناظر به تقریر ملاّعبدالرزّاق کاشانی در شرح منازل السائرین است و وی نیز صورت آن را از عفیف‌الدین تلمسانی در شرحش بر منازل السائرین گرفته‌است. این سه تقریر تفاوت‌هایی (به ویژه در سفر چهارم) نیز دارد.
و کیف اکون للدیدان عبدا و اربعه العنا صرلی جواری
شهر در امتداد جهات اربعه چهار دروازه داشت؛ دروازه هرمز در شمال، دروازه اردشیر در جنوب، دروازه میترا در شرق و دروازه بهرام در غرب. از هر دروازه یک خیابان اصلی به مرکز شهر راه می‌برد؛ جایی که بناهای دولتی و مذهبی درون یک دیوار مدور به قطر ۴۵۰ متر محفوظ بود.
اربعه مثل نسور الربی سدره نشین از غمشان آتشین
به دلیل علاقه عصار به نظام جدید آموزشی، عبدالرزاق‌خان مهندس (رئیس دارالفنون) در سال ۱۳۲۷ قمری از او خواست که به تبریز رفته و دانشگاه مشابهی در آنجا ایجاد کند. عصار که برای بهبود وضع اقتصادی خود نیاز داشت شغلی پیدا کند این دعوت را پذیرفت، به تبریز رفت و آنجا مشغول تدریس ریاضیات شد. اقامت او در تبریز مصادف با انقلاب مشروطه بود. محمدعلی‌شاه در تابستان سال قبل علیه حکومت مشروطه کودتا کرده بود و تبریز تبدیل به مرکز اصلی مقاومت در برابر کودتا شده بود. از سوی دیگر، نیروهای ارتش روسیه نیز مدام شهر را تهدید می‌کردند و در نهایت دست به اشغال تبریز و اعدام تعدادی از رهبران محلی مقاومت مانند ثقةالاسلام تبریزی زدند. ثقةالاسلام تبریزی یکی از دوستان عصار بود و اسفار اربعه ملاصدرا را نزد او می‌آموخت.
در طول سده‌های بعد از زندگانی محمد و اهل بیت، احادیث توسط شیعه و سنی در مجموعه‌هایی گردآوری و مدون شده‌است. در میان مجموعه کتاب‌های حدیث، صحاح سته درنزد اهل سنت و اصول اربعه نزد شیعه از اهمیت بسزایی برای مسلمانان برخوردار است.
در نگارش حالات زمان ماضی خویش را به سکوت راضی کرده به سپاس حصول این موهبت عظمی اقدام نمایم. منت خدای را که اگر چند صباحی آبای سبعه نامهربان و امهات اربعه سرگران شده در دیر شش در گیتی ترک وطن مالوف را مصلحت وقت دیدند، عاقبت لطف کامله حضرت باری مددکاری نموده وجودی را که شکست به هزار طبل و نفیر مقدور نبود، از یمن کله گوشه تاج ملازمان مودی به شکستی که تا نفخ صور درستی نپذیرد شد آری آری، فرد:
ارکان اربعه (به عربی: الأركان الأربعة) که چهار صحابه، نخستین شیعیان و شیعیان راستین نیز نامیده شده‌اند، به چهار صحابه محمد گفته می‌شود که به اعتقاد شیعه پس از وفات محمد نیز به وی وفادار مانده و یار علی (جانشین محمد) شده‌اند. این چهارنفر عبارتند از:
در بیان موتات اربعه
در سیر اکابر سلف مطالعه افتاده است که در ازمنه ماضیه عفت را یکی از خصایل اربعه شمرده‌اند، و در آن فرموده‌اند: عفت عبارت است از پاکدامنی؛ و لفظ عفیف بر آن کس اطلاق کردندی که چشم از دیدن نامحرم، و گوش از شنیدن غیبت، و دست از تصرف در مال دیگران و زبان از گفتار فاحش و نفس از ناشایست بازداشتی. چنین کس را عزیز داشتندی. و اینکه شاعر گفته:
اکنون چون معرفت نفس فراخور این مختصر بدانستی که نفس کیست رمزی بشنو که تربیت و تزکیت او در چیست. بدانک نفس را دو صفت ذاتی است که مادر آورد است و باقی صفات ذمیمه ازین دو اصل تولد میکند و آن صفات فعل اوست. اما آن دو صفت که ذاتی اوست هوا و غضب است و این هر دو از خاصیت عناصر اربعه است که مادر نفس بود هوا میل و قصد باشد بسوی سفل چنانک فرمود «والنجم اذا هوای» یعنی ستاره چون فرو میشود و گفته‌اند که خواجه علیه‌السلم چون از معراج باز می‌گشت و بعالم سفلی میامد از عالم علوی واین میل و قصد بسفل از خاصیت آب و خاک است و غضب ترفع و تکبر و تغلب است و آن صفت باد و آتش است. پس این دو صفت ذاتی نفس را مادر آوردست و خمیر مایه دوزخ این دو صفت است و دیگر درکات دوزخ از آن تولد کند و این دو صفت هوا و غضب بضرورت در نفس می‌بایست تا بصفت هوا جذب منافع خویش کند و بصفت غضب دفع مضرات از خویش کند تا در عالم کون و فساد وجود او باقی ماند و پرورش یابد.
از بهر اتفاق طبایع بماند یاد تریاق اربعه ز حکیمان باستان
ز عهد عدل تو گر کسب اعتدال کنند فصول اربعه در چار باغ چار ارکان
گروهی برآنند که دلبستگی و توجه دانشمندان در برابر احکام اخترشناسی در نیمه دوم سده ۲ق/۸م در بغداد، انتقال رساله‌های احکام نجومی ساسانی به جهان اسلام، ورود یک هیئت هندی در۱۵۵ق/۷۷۱م به بغداد برای آموزش علوم هندی و کمک در ترجمه نوشته‌های هندی به عربی و جنبش دامنه‌داری که در زمان مأمون در ترجمه آثار بیگانه به عربی پیدا شده بود، سبب گردید تا کتاب‌های بنیادی اخترشناسی یونانی، از آن میان المجسطی و کتاب الاربعه۲ بطلمیوس و کتاب‌های دیگر از سریانی و یونانی برگردان و در دسترس دوستداران این دانش قرار گیرد. ابومعشر نیز چنان‌که ذکرشد، از این ترجمه‌ها و آثار آگاهی پیدا کرد و توانست از مطالب آنها در مباحث و موارد گوناگون تألیفات خود بهره گیرد.