آفتاب‌زدگی

معنی کلمه آفتاب‌زدگی در لغت نامه دهخدا

( آفتاب زدگی ) آفتاب زدگی. [ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) تشمس ، و آن بیماریی باشد که از بسیار ماندن در آفتاب زاید.

معنی کلمه آفتاب‌زدگی در فرهنگ عمید

( آفتاب زدگی ) آفتاب سوختگی.

معنی کلمه آفتاب‌زدگی در فرهنگ فارسی

( آفتاب زدگی ) بیماری که از بسیار ماندن در آفتاب ایجاد شود .
آن بیماری باشد که از بسیار ماندن در آفتاب زاید

معنی کلمه آفتاب‌زدگی در دانشنامه آزاد فارسی

آفتاب زدگی. رجوع شود به:گرمازدگی

معنی کلمه آفتاب‌زدگی در ویکی واژه

وضع و حالت آفتاب زده، آفتاب سوختگی. هنوز جای آفتاب‌زدگی زیر کلاه در پیشانیش دیده میشود. «جمال‌زاده»

جملاتی از کاربرد کلمه آفتاب‌زدگی

از شیرهٔ آن در دندان‌بندی و درآوردن دندان کودکان و از میوه تازه و نرسیده آن برای رفع برق‌گرفتگی چشم و آفتاب‌زدگی بهره می‌گیرند. از جام گل آن به صورت معکوس جهت رفع تشنگی در بیابان استفاده می‌شود.