جملاتی از کاربرد کلمه آسمان پیما
گوشه گیران کامیاب از عالم بالا شوند فکرها در گوشه گیری آسمان پیما شوند
مرد چون شمع خودی اندر وجود از خیال آسمان پیما چه سود
بآفتاب دهد صبح زندگانی و پس جهان بگیرد خورشید آسمان پیمای
مرا چه جرم گر اندیشه آسمان پیماست نه تیزگامی توسن ز تازیانه تست؟
به پیش بینی آن بیند او که دیده نیند منجمان به سطرلاب آسمان پیمای
تو را یکی پر و بالیست آسمان پیما چه در پی خر و اسپی چه در غم زینی
شدی افلاک رو چون مژده وصل رسانید آسمان پیما بریدت
از خیال آسمان پیما به گلزار سخن مبدعش صائب بود هر جا زمین تازه ای است
سر به جیب خود فرو بردن، برآوردن ز عرش پای در دامن کشیدن، آسمان پیما شدن
تا فرود افتد ز تأثیر زوال آفتاب آسمان پیمای او