معنی کلمه انجیرخوار در لغت نامه دهخدا
بسا تین که ضایع شود در بساتین
کز انجیرخواران غرابی نبیند.خاقانی.سفره انجیرشدی صفروار
گر همه مرغی بدی انجیرخوار.نظامی ( مخزن الاسرار ص 44 ).بدزدی هم از شاخ انجیردار
درآویخته مرغ انجیرخوار.نظامی.هست انجیر این طرف بسیارخوار
گر رسد مرغی قنق انجیرخوار.مولوی.و رجوع به انجیرخواره و انجیرخور شود.